نگاهی بر «ابلاغیه الف» علیمحمد باب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائیان معتقدند علیمحمد شیرازی ملقب به باب، همان قائم و منجی دادگستر آخرالزمان است که در سال 1266 قمری کشته شده است. پیروان مسلک بهائیت که علیمحمد باب را ناسخ دین مبین اسلام و مبشر آیین خود میپندارند، استقامتِ در راه را به عنوان یکی از مهمترین دلایل حقانیت او میدانند و به صورت جدّی، ادعای توبهی او را منکر میشوند.
اما لازم است بدانیم که مبشر خیالی فرقهی بهائیت، بارها از ادعای خود برگشته و در مسجد وکیل شیراز، پیروان خود را اینگونه مورد خطاب قرار داد: «لعنت خدا بر کسی که مرا وکيل امام غايب بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا باب امام بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر نبوت حضرت رسول بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر انبيای الهی بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر امامت اميرالمؤمنين و ساير ائمهی اطهار (علیهم السلام) بداند».[1]
اما جالبتر آنکه علیمحمد شیرازی در ابلاغیهی معروف به «دعای الف» که پس از ماجرای توبهی خود در شیراز منتشر ساخت، مُهر بطلانی بر تمامی ادعاهای خود و پیشوایان بهائی کوبید و بطلان بابیت و بهائیت را بر همگان آشکار ساخت؛ همچنان که مبلّغ بهائی به نقل از وی مینویسد: «إنّ بعض النّاس قد إفتروا علیَّ كلمة البابيّة المَنصوصَة و ادّعوا الرؤيةَ لِنَفسی لَعَنهُمُ الله بِما إفتَروا ما كان لِبقيَّة الله صاحب الزمان بعد الأبواب الأربعة بابٌ منصوص و لا نائبٌ مخصوص و مَن إدّعی الرّؤيَةَ بدون بَيّنة فرضٌ عَلی الكُلّ بأن يكذّبوه و يقتلوه الّلهمّ إنّی اشهدک بأنّی ما إدعيت رؤية حجّتک الحقّ و لا بابيّة نفسه بنصّ مِن قبل... و أشهد أنَّ حلاله حلالٌ إلی یَوم القیامه و لَم ینسخ شریعتُهُ و لَم یبدل مِنهاجه عن زاد حَرفاً أو نقص... و أشهد انَّ الیوم کان حجَّتک محمّد بن الحَسن صلواتُکَ علیه و عَلی مَن اتَّبعه... و أشهَد انّ بعد الأبواب الأربعة ليس لَهُ بابٌ قَد ورد فی الحديث... و إنَّ لَه فی ايّام غيبة علماء مستحفظين [2]؛ به درستی كه بعضی از مردم به من تهمت بابیت زدند و ادعای رؤیت ایشان را توسط من نمودند. خداوند به واسطهی این تهمتشان لعنتشان کند. برای امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بابی بعد از نواب اربعه و نائبی خاص موجود نیست و هرکس بدون دلیل ادعای رؤیت ایشان را کند، بر همگی واجب است که او را تکذیب کنند و بکُشند. خدایا تو را شاهد میگیرم به درستی که من ادعای رؤیت حجت حقت را نداشته و ادعای بابیت برای خود ننمودم... و شهادت میدهم که حلال حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) حلال است تا روز قیامت و شریعتش نسخ نمیگردد و راه روشنش به واسطهی زیادی یا نقصانی، مبدل نمیگردد... و شهادت میدهم امروز حجّت تو محمد بن الحسن (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است که درود تو بر او و پیروانش باد... و شهادت میدهم همانطور که در حدیث وارد شده، بعد از نواب اربعهی ایشان بابی نیست... و قطعاً در زمان غیبتش علما حافظان دین به شمار میآیند».
آری؛ بهائیان در حالی با کمال وقاحت مدعی عدم توبهی پیشوای بابی و مبشّر خیالی خود میشوند که نویسندگان سرشناس آنان، حکایات توبهنامههای مکرر او را در کتُب خویش ذکر کردهاند؛ توبهنامههایی که صراحتاً زیربنای اعتقادی بهائیان را با پوچ برابر میسازد.
پینوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بیجا: مؤسسهی چاپ و انتشارات مرآت، بیتا، ص 132.
[2]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، صص 182-179.
افزودن نظر جدید