تقیه در بهائیت
تشکیلات بهائیت از سال 2019 ساخت مقبره جدیدی برای عبدالبهاء در عکای اشغالی را شروع کرد.
در این کلیپ به نقد سه دلیل تشکیلات بهائیت برای انتقال بقایای جسد عبدالبهاء از حیفای اشغالی به عکا میپردازیم/
عرفان ثابتی مبلّغ تشکیلات بهائیت در یک برنامه تلویزیونی، دروغ را در جامعه ایران نهادینه شده معرفی کرد و بزرگترین کُنش سیاسی در کشورمان را راستگویی دانست.
اما آقای ثابتی، دروغ در جامعه ایرانی_ اسلامی نهادینه شده یا در فرقه شما؟
تشکیلات بهائیت مدعیه که بر اساس اعتقادات بهائی و اصل مقاومت مدنی، بهائیان نباید باورشون رو پنهان کنن!
اما آیا رهبران بهائی هم اینطور محکم روی عقایدشون میایستادن؟ از طرفی، آیا بهائیها بر اساس متون دینیشون حق آزادیخواهی دارن؟
بر خلاف سیاست امروز تشکیلات بهائیت (به تبعیت از شوقی افندی) که با حرام اعلام کردن تقیه، سعی در ایجاد هیاهو و تبلیغ بهائیت به این واسطه دارد، پیامبرنمای بهائیت ادعا دارد در الواح خود، پیروانش را به تقیه مأمور کرده است. بهاءالله علّت امر به تقیه را حفظ جان پیروانش دانسته و کسانی که تقیه نمیکردند را با صفت غافلین نکوهیده است.
پیشوایان بهائیت به رغم آنکه برگزاری جشن های کریسمس را مخالف استقلال خود می دانستند، از اعلام مخالفت جدی و علنی با برگزاری این جشن ها به دلیل تقیه (تا زمان برپایی حکومت بهائی) خودداری کرده اند! اما همین دورویی رهبران بهائیت باعث شده که امروزه نه تنها بهائیان مسیحی الاصل، بلکه حتی بهائیان غیرمسیحی هم به برگزاری جشن کریسمس بپردازند.
کیخسرو جی که در ظاهر از طرف انجمن اکابر پارسیان هند و در واقع از طرف استعمار انگلیس به ایران فرستاده شد، انجمن ناصری زرتشتیان یزد را با هدف سلطه بهائیت بر زرتشت تشکیل داد. این اقدام هرچند به مرگ او منتهی شد اما نشان داد که استعمار انگلیس از هیچ اقدامی برای ترویج بهائیت و فرقه بهائیت از هیچ تلاشی برای نفوذ و سلطه خود دست نمی کشند.
مرداد سال 57 بود که تشکیلات بهائی با دستور به تقیه، رعایت احتیاط و حمایت و همکاری با رژیم پهلوی، استراتژی خود را برای رویارویی با انقلابیون اعلام کرد. اما علت ترس و تکاپوی تشکیلات بهائیت از احتمال انقلاب در ایران، از آن جهت بود که مبادا اقتدارش در ایران از بین رود و آتشی که بواسطه ظلم ها و خیانت هایش افروخته بود دامنش را بگیرد!
تشکیلات بهائیت دریافته بود، آتشی که در زمان رژیم پهلوی با ظلم و فساد در دل توده مردم افروخته بود، هر لحظه امکان گرفتن دامن ناپاکش را داشت. از این رو بر خلاف اصل ممنوعیت پنهان کاری، در مرداد ماه 1357، اعضایش را در ایران به رعایت احتیاط، پنهان کاری و حمایت همه جانبه از دیکتاتوری پهلوی فراخواند.
شوقی افندی، بهائیان را موظف به ابراز عقیده در هر شرایطی دانسته است. این در حالیست که پیشوایان این فرقه پیشتر، با تغییر نام تقیه به حکمت، پیروان خود را به کتمان عقیده سوق دادهاند. اما به راستی، چه تفاوتی میان تقیه با حکمت در عمل وجود دارد؟! از طرفی شوقی افندی با چه توجیهی حکم پیشوایان بهائی به رعایت حکمت را تحریم کرده است؟!
نویسندگان بهائی، بیمبالاتی بهائیان را نسبت به احکام ساختگی بهائیت، تا زمان شوقی افندی، بسیار فجیع توصیف کردهاند. اما جهل یا بیمبالاتی بهائیان نسبت به احکام ساختگی پیشوایان بهائیت، یا ثمرهی کتمان عقیده و کوتاهی پیشوایان این فرقه در تبیین احکام ساختگیشان بوده و یا از جهت اقتدای پیروان، به پیشوایان بیمبالات بهائیت بوده است.
پیشوایان بهائی بر خلاف عمل خود، بر حرمت تقیه در بهائیت تأکید کردهاند. مبلّغان بهائی نیز در توجیه این رفتار دوگانه، از ساخت مقبرهی باب توسط عبدالبهاء، به عنوان سندی بر عدم تقیهی پیشوایان خود یاد کردند. این در حالیست که اولاً: این مقبره توسط شوقی افندی ساخته شده ثانیاً: اسناد غیرقابل انکاری از تقیهی پیشوایان بهائی وجود دارد.
پیشوایان بهائی در مواضعی متناقض با توصیهی خود به رعایت اصل حکمت؛ پیروان خود را از هرگونه کتمان عقیده برای حفظ مصالح شخصی بازداشتهاند. اما با اندک تأملی میتوان فهمید که پیشوایان بهائیت، سرلوحه قرار دادن حکمت را در برخورد با مخالفین، مخصوص خود دانسته و وظیفهی پیروان را به گونهای دیگر ترسیم کردهاند!