بهائیت و استعمار
اخیراً پهباد حزبالله از مراکز بهائیت در حیفا هم عبور کرد و تصاویر آنها را به اشتراک گذاشت.
مهرماه 1403 هم موشکهای حزب الله، شهر عکا در فلسطین اشغالی را نوازش کردند.
تعالیم بهائیت که از مبارزه با استعمار نهی میکند و مخالف آزادی خواهی است.
این تعالیم در واقع، جاده صاف کن مسیر استعمار برای سلطه بر جهان است.
به اعتراف منابع بهائیت در دوران شوقی افندی سومین رهبر بهائیان که همزمان با اشغال فلسطین و تأسیس اسرائیل بود، بهائیت توسعه خارقالعادهای در دنیا را تجربه کرد.
تشکیلات بهائیت در راستای سیاستهای کانونهای اسلامستیزانه صهیونیستی، هدف براندازی سیاسی و استحاله فرهنگی در ایران را دنبال میکند.
فرقه بهائیت و صهیونیست همواره و بهطور مشترک به دنبال تقدسزدایی از وطن بودهاند.
اما بیارزش جلوه دادن دفاع از مرزهای ملّی و اعتقادی، در واقع زمینه تجاوز و اشغالگری را فراهم میکند.
بهائیان امروزه ادعا دارند که روحانیون شیعه برای اولینبار در تاریخ، بابیان و بهائیان را متهم به ارتباط با دولتهای استعماری کردند. این درحالیست که با بررسی شواهد درمییابیم، عبدالبهاء دومین پیشوای بهائیت، اولین کسی بود که اتهام ارتباط با استعمار انگلیس را به بابیت اصیل، یعنی صبح ازل و طرفدران او نسبت داد.
یکی از عواملی که موجب شده تا فرقه بهائیت از پایگاه مردمی برخوردار نباشد، وابستگی آن به حکومتهای ظالم میباشد. رژیم صهیونیستی در کنار نسلکشی مردم فلسطین، خود را موظف به حمایت و دفاع از بهائیت میداند!
سایت بهائی راستی مقالهای منتشر کرد و با اشاره به فرمان حاکمان شیعه و سنّی به طرد و منع معاشرت با بهائیان، به تأثیر این سیاست بر زندگی بهائیان پرداخت. اما اگر علّت واقعی اخراج بهائیان از ایران و تبعید از عثمانی، هدف و همچنین احکام مشابه بهائیت علیه غیربهائیان بیان شود، شاید دیگر راه مظلومنمایی برای رهبران بهائی باقی نماند.
رهبر بهائیان مدعی شده است پیروانش مثل اسفندیار روئینتن، محکم و استوار بر عقیده هستند. این در حالی است که با بررسی سوابق و تاریخ فرقه بهائیت، درمییابیم که عامل آسیب ندیدن بهائیان در طول این ادوار، نه شجاعت و سرسختی، بلکه زیرکی و آفتابپرست بودن بهائیانِ واقعی است که از رهبران خود به ارث بردهاند.
عبدالبهاء، در پیامی خطاب به بهائیان سمرقند (که در اشغال روسها) بود، از آنان خواست که رعایت مقتضیات حکمت را کرده و بنا بر سیاست کلّی بهائیت، از تبلیغ غیرمسلمانان خودداری کنند؛ اما چه دلیلی جز مقاومت اسلامی و غیرت شیعی در برابر استعمار بود که رسالت پیامبرنمای بهائی را هدف گذاری میکرد؟!
یشوایان بهائی در قبال دریافت حمایت قدرت های استعماری، ضمن ثناگویی، مجری سیاست های آنان نیز بوده اند. پس وقتی بهائیت مبنا و مقصود خود را با آمریکا یکی معرفی می کند و آن را خیرخواه برای بشر می داند، باید دانست که یا بهائیت مزدور آمریکاست و یا عدل و خیرخواهی را تنها در منافع خود می بیند!
پیامبرنمای بهائیت زمان جهانگیری فرقه خود و برقراری صلح عمومی در دنیا را پس از پایان جنگ های جهانی دانست! از این رو عبدالبهاء هم سال 1335 شمسی را سال تحقق پیشگویی پیامبرنمای بهائیت تعیین کرد! با پایان یافتن دو جنگ جهانی و گذر 66 سال از تاریخ پیشگویی پیشوایان بهائی، نه بهائیت یگانه دین دنیا شد و نه صلحی عمومی در جهان شکل گرفت!
پیامبرنمای بهائیت، جهانگیر شدن مسلکش و برقراری صلحی عمومی را پس از جنگ های جهانی و دین گریزی مردم دانسته است! اما از آنجا که بهائیت همواره صلح را از جنگ طلبان و سلطه گران استمداد کرده و به چاپلوسی ستمگران پرداخته، وعده صلحش پس از وقوع دو جنگ جهانی همچنان تحقق نیافته است!
فرقهی بهائیت منظور خود را از وحدت عالم انسانی و مسیر خود را در برخورد با ظالمین و مستکبرین، دستبوسی و تسلیم بودن معرفی کرده است. اما راهحل پیامبران الهی زبان محبت نیست، چرا که زبان محبت بدون قدرتی که مانع ظالمان شود، ترحم بر گرگ تیزدندان است. به همین خاطر بهائیت بر خلاف ادیان الهی، از حمایت دولتهای استعماری برخوردار بوده است.