بهائیان روئین تن

  • 1402/09/01 - 12:25

رهبر بهائیان مدعی شده است پیروانش مثل اسفندیار روئین‌تن، محکم و استوار بر عقیده هستند. این در حالی است که با بررسی سوابق و تاریخ فرقه بهائیت، درمی‌یابیم که عامل آسیب ندیدن بهائیان در طول این ادوار، نه شجاعت و سرسختی، بلکه زیرکی و آفتاب‌پرست بودن بهائیانِ واقعی است که از رهبران خود به ارث برده‌اند.

بهائیان

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دومین پیشوای بهائیت، «عبدالبهاء»، با تشبیه بهائیان به اسفندیار روئین‌تن (مقاوم و سرسخت) اسطوره شاهنامه، شجاعت و استقامت پیروانش (خصوصاً زندانیان بهائی) را بی‌مانند دانست؛ چنانکه می‌خوانیم: «ای ثابت بر پیمان! گویند اسفندیار روئین‌تن بود ... اما یاران الهی، چنان جسم روئین دارند که از تیر، چشم بینا گردد و از تیغ، جان زندگی جاودان یابد؛ ... عزیزان مسجون ما به راستی که جسم روئین‌تن دارند و شجاعت و استقامت آنها بر احدی پوشیده نیست».[1]

اما با بررسی تعالیم و سوابق پیشوایان و پیروان بهائیت، درمی‌یابیم که توصیف عبدالبهاء از استقامت و پایداری بهائیان بر عقیده، طنزی بیش نیست؛ چرا که اصطلاحاً آنان با هر بادی، به هر سویی می‌رفتند! در ادامه به چند نمونه از سُستی بهائیان و رهبران آنها در دفاع از عقیده‌شان اشاره خواهیم کرد:

یکم: ماجرای همدان: پس از اشغال همدان در جریان جنگ جهانی اول به دست روس‌‎ها، بهائیان این شهر برای سربازان قاتل روسی جشن و پایکوبی بر پا کردند. پس از شکست روس‌ها در همدان و جایگزینی آنها با ارتش غاصب عثمانی نیز، بهائیان دقیقاً همین بازی خیانت‌کارانه را در مقابل ایشان انجام دادند.[2] این درحالی است که اگر بهائیان سرسخت بر عقیده بودند، نمی‌بایست به این راحتی در مقابل متجاوزین نرمی نشان می‌دادند.

دوم: ستایش دشمن: عبدالبهاء درحالی پیروان خود را به اسفندیار روئین‌تن (قهرمان ملّی در شاهنامه) تشبیه کرد که پیامبرنمای بهائیت، ثناگوی پادشاه روس تزار (اشغالگر مناطق وسیعی از ایران) بوده است![3] خود عبدالبهاء نیز سُست عنصری‌اش را با چاپلوسی برای استعمار پیر و تشبیه اشغال فلسطین به برپایی خیمه عدالت، ثابت کرد.[4]

سوم: جرأت ابراز عقیده: در حالی عبدالبهاء بهائیان را بی‌نظیر در استواری بر عقیده معرفی کرد که بنا بر تصریح منابع بهائی، خود از ترس برانگیخته نشدن حساسیت مسلمانان فلسطین، تا آخر عمر در این منطقه ادعا و ظاهر مسلمانی داشت.[5]

چهارم: شجاعت حداکثری: بهائیت مدعی است تعدادی از اتباعش در ایران پس از انقلاب، به خاطر بهائی بودن اعدام شدند، اما عقیده خود را انکار نکردند! بر فرض صحت این ادعا، باید بپذیریم که بر خلاف ادعای روئین‌تنی بهائیان، اکثریت نزدیک به اتفاق بهائیان، استواری نداشته و با انکار عقایدشان، زنده ماندند!

پنجم: قتل عام: تنها شجاعتی که بهائیان می‌توانند به آن افتخار کنند، قتل‌عام و غارت 130 نفر روستایی، توسط اسلاف بابی‌شان است که آن را با جسارت تمام، در تاریخ ننگین خود نقل کرده‌اند![6]

آری! به قول عبدالبهاء، اگر جمیع آفاق جمع شوند، به بهائیان آسیبی نمی‌رسانند؛ اما عاملش نه شجاعت و سرسختی بهائیان، بلکه زیرکی و آفتاب‌پرست صفتی این گروه است که از رهبران خود به ارث برده‌اند.

پی‌نوشت:
[1]. به نقل از رسانه‌های تشکیلات بهائیت.
[2]. محمدعلی ملک‌خسروی، مجموعه تاریخ امر، به خط مؤلف، مورخ 3 شهریور 1346 ش، موجود در کتاب‌خانه محفظة ملّی آثار امری ایران، ت: 132 بدیع، قسمت دوم، صص 293-289. به نقل از: عبدالحمید اشراق خاوری، تاریخ امری ملایر و همدان، مخطوط، 1 مرداد 1309 ش، استنساخ محمدعلی شائق ناطق به دستور محفل بهائیان همدان، مورخ 3 اردیبهشت 1310 ش.
[3]. ر.ک: شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مودت، بی‌جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج2، ص49.
[4]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج‌الله زکی کردی، 1921 م، چاپ اول، ج3، ص347.
[5]. ر.ک: شوقی افندی، قرن بدیع، کانادا (انتاریو): مؤسسه معارف بهائی، ترجمه نصرالله مودت، 149 بدیع، ج3، ص318.
[6]. میرزا کاشانی، نقطة الکاف، به سعی و اهتمام ادوارد برون، انتشارات مطبعه بریل در لیدن از بلاد هلاند، 1910 م، ص101.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.