مکاتب اهل سنت
از خباثتهای دشمنان اسلام است كه درست چند روز قبل از هفته وحدت در آتش مراسماتی به نام نهم ربیع «قتل خلیفه دوم» میدمند و جشن میگیرند، كه بر هم زننده وحدت ميان مسلمين است. در حالی که در این روز اصلا خلیفه دوم «عمربن خطاب» به قتل نرسیده است.
در حالی که بیشتر بزرگان و علمای اهل سنت بر ولادت حضرت مهدی در سال 255 هجری و آغاز غیبتش در سال 260 هجری صراحت دارند، اما در این میان، گروهی از شبههگران وهّابی، با عبارات و ترفندهای گوناگون کوشیدهاند، در اصل اینکه اساساً امام عسکری (علیه السّلام) فرزندی داشته که غیبت نموده باشد یا خیر، تشکیک کنند.
ماه ربیعالاول به خاطر اینکه بعد از ماه صفر که ماه حزن و اندوه اهلبیت (علیهم السلام) است واقع شده، هماره به عنوان ماه مبارک نامیده میشود ولی وقایع تلخی در روزهای ابتدایی این ماه صورت گرفت که دل هر مسلمانی را به درد میآورد. با رجوع به منابع مهم تاریخی فریقین، به دست میآید که دو واقعه تلخ تاریخی در روزهای ابتدایی این ماه اتفاق افتاده است...
آن مقداری که مسلمانان عالم برای ایجاد وحدت و یکپارچگی دلیل و بهانه دارند؛ برای تفرقه و جدایی از یکدیگرندارند. به هر مسئلهای از مسائل اسلامی که پرداخته میشود؛ نشانههای تقریب بین مذاهب آشکار میشود. اتفاق نظر شیعه و اهلسنت بر سر موضوع ارادت و ابراز علاقه نسبت به اهلبیت عصمت و طهارت خصوصا امام حسین از عوامل ایجاد این وحدت است.
از اوزاعی نقل شده است که زمانیکه سر امام حسین آورده شد، مردی از شام بلند شده، و امام حسین و پدرشان را لعن و نفرین کرد؛ واثله صحابی بلند شد و قسم یاد کرد که پس از شنیدن حدیث کساء از پیامبر اکرم، همیشه حب اهل بیت را داشتهام و ماجرای آیه تطهیر را نقل کرد؛ گفته شده که اوزاعی در فضائل، غیر از این حدیث نقل نکرده است. ... از زهری نیز در فضائل، فقط یک حدیث نقل شده است و علت آن ترس از بنیامیه بود.
از تعصبات مذهبی نقل شده در اوایل قرن 10 هجری، این است که فردی را به جرم این کلام که ستایش کردن از صحابه بر روی منبر واجب نیست و نگفتن آن به خطبه (نمازجمعه) صدمهای نمیزند، گردن زدند؛ این مطلب را ابنعماد حنبلی در شذرات الذهب در شرح حال ظهیر الدین اردبیلی حنفی مشهور به قاضی زاده مینویسد.
از دیدگاه علمای اهلسنت، توسل، امری شرعی و غیر قابل انکار است. به عنوان مثال، مولوی محمد عمر سربازی در کتاب کنزالدارین خود مهر صحت بر مقوله توسل زده و از سوی دیگر نیز البانی نقل میکند که اندیشمندانی همچون احمد بن حنبل و شوکانی توسل را قبول داشتند.
یکی از دوستان عزیز اهلسنتم مدعی بود که مقوله توسل، پس از وفات نزد اهلسنت جایز نیست و بر این امر ادعای اتفاق اهلسنت را داشت و از اینروی در کامنتی در ذیل پست همین امر را متذکر شد. این در حالی است که در کتب اهلسنت توسل به پیامبر (ص) پس از وفات امری ثابت و مشروع است که به عنوان مثال میتوان به کتاب المهند علی المفند اشاره کرد.
اهلسنت مدعی هستند که روزه گرفتن در روز عاشورا از سنتهای پیامبر است و در این مسیر به روایتی استدلال میکنند. مضمون روایت بر این مساله دلالت دارد که پیامبر (ص) با تقلید از مکتب یهودیان، این روز را به عنوان یکی از ایام روزهداری معرفی کردهاند. این در حالی است که پیامبر (ص) در روایات دیگر از تشبه به یهودیان و مسیحیان منع کردهاند.
شعراوی: «در مورد جنگ بین علی و معاویه، معاویه پیراهن عثمان را برای طلب خون عثمان، از علی به دست گرفت و اینجا بود که از باب نمادی برای پنهان کردن هدف از چشمها گفته شد «پیراهن عثمان» و هدف معاویه این بود که به جای علی بن ابیطالب حکومت کند.»
شعراوی، از علمای بزرگ اهل سنت مصر، در جهت وحدت بین مسلمانان تلاش فراوانی کرده است و به شدت از اندیشههای افراطی بیزار بوده و در جهت رفع اتهام مسلمانان از کفر و شرک، و اثبات صحت رفتارهای مسلمانان از متون دینی، استدلالهای محکم و منطقی بیان کرده است و فتوای شلتوت در جواز تعبد به مذهب شیعه را تأیید کرده است.
با توجه به جمع بودن فراز "وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ" در آیه ولایت، استدلال بر انحصار سرپرستی امام علی (علیهالسلام)، زیر سوال میرود. پاسخ این شبهه این است که امکان استفاده از لفظ جمع و اراده مفرد مورد پذیرش قرار گرفته است. در این آیه نیز بر طبق اعتراف علمای اهلسنت، قرینه بر استفاده از لفظ جمع و اراده مفرد جاری است.
یکی از آیات که از اسناد حقانیت تشیع برای اثبات ولایت امیرالمؤمنین (ع) است، آیه ولایت است. امام فخر رازی که دارای تألیفات بسیاری است و به امام المشککین معروف است، در جاهای مختلف ذیل مباحث کلامی به ایراد شبهات و اشکالاتی میپردازد. در مورد آیه ولایت وی دو شبهه دارد. با دقت در این دو شبهه میتوان به راحتی پاسخ آنها را داد.
ابن حجر هیتمی، عالم شافعی، که به معاویه ارادت دارد و در مورد او و رد شیعه کتاب نوشته است، در مورد صحت و تواتر حدیث غدیر میگويد: «حديث غدير بلاشک صحيح است؛ ترمذی و نسائی و احمد بن حنبل نقل کردهاند، و اسناد و طرق آن بسيار زياد است و شانزده صحابی آن را از پيامبر نقل کردهاند و اعتنایی به قول کسیکه در صحت آن اشکال کند نمیشود.»