بیان و اقدس
در اقدس می گوید: ایاکم ان یمنعکم ما فی البیان عن ربکم الرحمن تالله انه قد نزل لذکری لو انتم تعرفون- مبادا اینکه مانع شود مطالب کتاب بیان از خدای رحمن، قسم به خداوند که بیان برای بشارت و یاد من نازل شده است اگر بشناسید. (1)
باز می گوید: انه قد انزل بعض الاحکام لئلا یتحرک القلم الاعلی فی هذا الظهور الاعلی ذکر مقاماته العلیا و منظره الاسنی و انا لما اردنا الفضل فصلناها بالحق و خففنا ما اردناه لکم انه لهو الفضال الکریم- بعضی از احکام در کتاب بیان نازل شده است برای اینکه در این ظهور قلم اعلی حرکت نکند مگر از برای نوشتن مقامات عالیه و منظر بلند این ظهور و ما چون اراده کنیم زیاده بر آن احکام چیزی بگوئیم روی حقیقت تفصیل می دهیم، و آنچه را که بخواهیم تخفیف قائل می شویم، و خداوند صاحب فضل و کرامت است. (2)
باز در اقدس می گوید: انا اخبرنا الکل بان لا یعادل بکلمة منک ما نزل فی البیان انک انت المقتدر علی ما تشاء- ما به همه خبر دادیم که با یک کلمه تو معادل نمی شود آنچه در بیان است، تو مقتدر هستی به هر چه که بخواهی. (3)
و در الواح بعد اقدس می گوید: ما نزل البیان الا لذکری و انه ورقة من حدیقة بیانی و خاتم فی اصبعی ان ربک بفعل ما یشاء و یحکم ما اراد- نازل نشده است کتاب بیان مگر برای ذکر من، و آن برگیست از حدیقه ی بیان من و انگشتری است در دست من، و خداوند آنچه را که بخواهد بجا آورده و طوریکه اراده می کند حکم می فرماید. (4)
منظور اینست که احکام بیان مانند حلقه ای است که در انگشتر من باشد و به هر طوری که خواستم این طرف و آن طرف بر می گردانم.
و البته این تسلط و تفوق جناب میرزا بر کتاب بیان پس از استقرار جناب او بود بر تخت نبوت و الوهیت. و اگر نه: در کتاب بدیع که در اوائل دعوی ظهور تالیف شده است، می گوید: بدانید ای قوم که این غلام رحمن در جمیع احیان اراده اش آن بوده آنچه از ظهور قبلش نقطه ی بیان روح من فی الاکوان فداء نازل شده ثابت نماید حرکت ننموده ام مگر به رضای او.... و لکن مشرکین بیان گمان نموده اند و در بادیه های مهلکه مشی کرده اند چنان که نسبت داده اند که این غلام گفته که نقطه ی بیان را یک حرف من خلق شده، لا والله آنچه نازل شده منزل حق تعالی... بوده و خواهد بود، بگویند ای بی شرم های ارض ( خطاب به پیروان باب است که مخالف با بهاء هستند) آنچه دراین ظهور نازل به عینه همان کلمات نقطه ی اولیه بوده و خواهد بود.
و عبدالبهاء می گوید: و در کتاب اقدس که مهیمن بر جمیع کتب و صحف وزیر است و کل آنچه در آن مذکور ناسخ جمیع صحائف و کتب حتی اوامر و احکام و اعلان و اظهار آن ناسخ جمیع اوامر غیر مطابق و احکام غیر متساوی مگر امری و حکمی که در آن کتاب مقدس الهی غیر مذکور . (5)
پس شما مراتب حقیقت و درجات صحت و درستی و اعتبار و منزلت این دو کتاب آسمانی قرن نوزدهم را از همین جا می توانید نشخیص بدهید.
و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
پی نوشت :
1- اقدس،صفحه 47 سطر 16
2- اقدس،صفحه 38 سطر 11
3- اقدس،صفحه 34 سطر 16
4- اقدس،صفحه84 سطر7
5- مکاتیب اول صفحه 343 سطر 13
افزودن نظر جدید