علت غایی گرایش به عرفان واره ها
دنیای امروز، دنیای ماشین و تکنولوژی و سرعت است . دنیای هیاهو و در عین ادعای نظم ، دنیای بی نظمی است . دنیایی که محصول همه پیشرفت هایش در بعد مادی و سرعت و رشد فنآوری های پیچیده و مختلف ، پسرفت و عقبگرد در بعد روحی و معنوی است . عدم توجه به بعد روحانی و فرامادی سبب به هم ریختگی و آشفتگی شده است به گونه ای که مراجعه به روانکاوان و پزشکان اعصاب و روان با سرعت فزاینده ای مواجه شده است . بشر برای آرامش و راحتی جسم خود ، فکر و نیروی ذهن و اندیشه اش را در مسیر اختراعات و اکتشافات به کار گرفت و انصافاً پیشرفت های شایانی نمود . اما بعد روحی خود را دستخوش فراموشی و بعضاً حتی ، انکار کرد و استرس ها و نگرانی های حاصله ، جسم او را هم دچار فرسایش و آسیب کرد . یعنی با همان سلاحی خود را ضربه زد که برای آسایش خود بکار گرفته بود .
اکنون و در این لحظه که بشر تصمیم گرفت که به خویشتن خود باز گردد و لختی به آسایش روح خود بیندیشد ، روانش را دریابد و دقایقی خود را به خلاء و خلسه!!! بسپارد؛ اکنون و در این لحظه که تشنه معنویت شده و راه رهایی را در بازگشت به فطرت خود و خدای خود یافته است؛ اکنون و در این لحظه که فهمیده است باید آب روحانی !!! بنوشد تا حیات مجددی یابد؛ صاحبان صنایع و اربابان تکنولوژی برآن شدند که چاوی این خسارت! را بگیرند تا مبادا مشتری هایشان از دست برود ، یا تقلیل پیدا کند . مبادا درد شناخته شود و دکان سرمایه و سودشان کساد شود . تصمیم ها گرفتند و سیاست ها چیدند تا سراب را جای آب ، خداهای دروغین را جای خدای قادر مطلق ، و تکنولوژی عرفان واره ها را جای عرفان و معنای حقیقی ، تولید و باز هم صنعت و سرمایه اشان را عرضه کنند تا اصطلاحاً مشتری ها فقط از این جیب به آن جیب شوند ... . و اینگونه شد که جهالت و شیطان با رنگها و لعاب فریبنده ، دین و عرفان معرفی شدند و کالای پیشرفته جدیدی شدند تا باز هم تیشه گرفته و بر پیکر رنجور و همیشه خسته بشر امروز ، فروآورند. و اور ا بیش از پیش با تسکین موقت ، دچار درد دائمی کنند.
در این میان جوامع اصیل که از ابتدا و دیرباز وابسته به مذهب و دین بوده اند ؛ خصوصاً ادیان الهی و آسمانی و به طور خاص الخاص ؛ اسلام عزیز در مقابله این هجوم آشکار صنعت و تکنولوژی به روح و روان، مقاومت کرده و در بعضی موارد ، در عین بهره بردن لازم از علوم روز و پیشرفت صنایع ، مقاومت جانانه ای در برابر فرهنگ همراه آن کرده و دنیای روز را ، به خدمت گرفتند ، نه آنکه مقهور و مغلوب فرهنگ سرمایه و مصرف شوند .
هر چه ادیان غنی تر و کاربردی تر ، بوده اند ؛ و هرچه برای ارضاء و اقناع حال و هوای همیشه طالبِ آدمی ، غنا داشته و جوابگو بوده اند ؛ مقاومت بهتر و بلکه به عکسِ خواستِ فرهنگ مصرف و سیاست و سرمایه از این سلاح به نفع و قوت خود ، استفاده کرده اند .
از همین رو صاحب صنعت ساخت دین و عرفان واره ها ، سعی کردند برای جذب و غلبه براین ادیان ، تعالیم آنها را تحریف و از غنای آن بکاهند و آموزه های خود را با اصطلاحات و آموزه های همان دین و آیین ، برای پیروان دیرینه اشان ، تبلیغ کنند و در این میان غولهای رسانه ای و امپراطوری های تبلیغاتی ، سلاح کاربردی و موثر برای آنان گشت . بمباران تبلیغاتی شبانه روز ماهواره ها ، سایت ها و ... لحظه ای برای آرامش و انتخاب و تصمیم ، باقی نمی گذارند . و همین علت سبب شده تا عده ای که اطلاعات و یا پایبندی صریح و عمیق! و پیوند قلبی – عقلی با دین خود برقرار نکرده اند ، جذب این آموزه ها و بعضاً مبلغان قوی این عرفان واره ها شوند .
از آنطرف منادیان شریعت و جوامع اصیل هم ، اکثراً در مواضع منفعلانه یا با دفاع نامعقول ، عدم کارآیی دین و شرع خود را ، به نمایش گذارده و یکی از عوامل اصلی رویکردی اجتماع – خاصه جوانان – بسوی مخالف شده اند .
آنجا هم که مثل اسلام عزیز کارایی و اقناع علم و عمل موجود است ، یا کم کار شده و لزوم حضور در این جبهه خطرناک احساس نشده یا صرفاً به عرفان شخصی و محراب و منبر! قناعت شده و صحنه عرفان اجتماعی ، بی سرباز مانده است . یا اینکه متاسفانه با عدم شناخت لزوم مبارزه در این جبهه ، برخوردهای سلبی انجام گرفته است .
خاستگاه فرهنگ مصرف و سیاست و سرمایه که عموماً غرب می باشد با استفاده از ضعف هایی مثل خرافه و عدم کاربردی بودن معنویت ها و عرفان های شرقی مثل بودا ، تنتره ، هندو و ... و نیز تحریف های مسیحیت و یهود و زرتشت ؛ به تناسب مکان های مشتریان خود و به تناسب نیاز بازارهای مصرف خود ، هر از گاهی مکتبی و مذهبی تأسیس و یا همان موجود را با رنگ و قالب جدید ، تبلیغ می نماید که عمدتاً به 6 گروه ذیل تقسیم می شوند :
- شبه معنویت های غربی (بومیان آمریکا)
- شبه معنویت های شرقی و هندی
- شبه معنویت های روانشناختی – فرا روانشناخی
- شبه معنویت های متافیزیک
- شبه معنویت های بومی
- شبه معنویت های یهودی و مسیحی
عمدتاً ابزار مورد استفاده این شبه معنویت ها راجع به متافیزیک می باشد و خود شبه معنویت های متافیزیکی زیرشاخه های ذیل را دربر می دارد :
- رمالی و سحر و جادو
- ارتباط با ارواح و عالم ماوراء
- جن گیری و تسخیر قدرتهای شیطانی
- ذهن خوانی و غیب گویی و پیشگویی ها
- ساینتولوژی
- انرژی درمانی
- ریکی و.....
- و همانطور که طلیعه این نوشتار ، اشاره شد ؛ انسان رنجور و خسته و درمانده ؛ حالا که با سراب شور نمکزار عرفان واره ها ، تشنگی اش افزون و کامش تلختر! شده است ، به سرعت دنبال جواب گرفتن است و معنویت را ، کرامت و خوارق عادات و اعمال محیرالعقول می داند و ذائقه او را چون عوض کرده اند ، صبرش از کف رفته و سرعت در وصالِ مطلوب را ، عرفان و نجات می شناسد . و در این آخری (مخصوصاً) این مطلوب را ، حاصل ! می بیند و می یابد . و عاشق و دلداده آن می گردد علی الخصوص هیجانات و رازآلود بودن اینگونه اعمال که از عللل بارز گرایش و جذب ، بسوی این نوع از معنویت هاست .
اکنون بر همه کسانی که درد دین دارند و توان سربازی در این جبهه ، انتظار می رود که خود را – هرچقدر که می توانند – وقف سنگرهای تبلیغ و تبیین!! کننند تا هم پارادوکس های موجود در این عرفان واره ها را آشکار کرده و فرق آب و سراب را برای تشنگان وادی معرفت ، هویدا کنند و هم جلوه های زیبای حقیقت دین را ، برملا و کاروان تشنه بشریت امکروز را به سو ی تک کرامت موجود ، اسلام عزیز و شیعه مهدوی(عج) رهنمون گردند .
صبر و سلم سلاح و لازمه اولیه ماست . باشد که آن یگانه عارف حقیقی روی زمین ،حضرت یار – ارواحناه فداه – به انفاس مسیحایی اش اعجاز بیان و کلام و قلممان دهد . إن شا الله
افزودن نظر جدید