دستور به نظافت در بهائیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ میرزا بهاء کوتاهی در امر نظافت بعضی از افراد مسلمان زمان خود را به حساب اسلام آورده و ادعاء می کند که من اهمیت بسیار به موضوع نظافت داده ام.
در کتاب اصول تدریس دروس اخلاقیه می گوید: «مثلا معلم راجع به این مسئله صحبت می کند که ایرانیان قبل از طلوع بهائیت مراعات نظافت و لطافت نمی کردند، و آداب اکل و شرب ایشان مطابق دستورات حفظ الصحه نبود، چنان که همه دست های خود را به ظروف فرو می بردند، حوض های ایشان متعفن و گندیده بود، به حمام های عمومی رفته آب دست خورده و کثیف استعمال می کردند، این بود که حضرت بهاء الله در کتاب مستطالب اقدس احکام ذیل را بيان كرد: «تمسکوا باللطافة فی کل الاحوال لئلا تقع العیون علی ما تکرهه انفسکم تمسکوا بحبل اللطافة علی شأن لایری من ثیابکم آثار الاوساخ طهروا کل مکروه بالماء الذی لم تیغیر بالثلاث ...». متمسک باشید به لطافت در همه احوال تا چشم ها برخورد نکند به آنچه نفوس شما کراهت دارد، و متمسک باشید به موضوع لطافت به طوری که در لباس های شما چرکی دیده نشود، و هر مکروهی را با آب تمیز پاک کنید.»[1]
باید از جناب مولف سوال کرد که: آیا این جهات ضعفی که از ایرانیان نقل می کند، از ناحیه خود ایشان بوده است که کوتاهی در عمل و سستی در انجام وظیفه می کردند، و یا از ناحیه قوانین و احکام دینی که احکامی را که مربوط به لطافت و نظافت است، برای آنان نیاورده است، و به طور مسلم قسم اول را اختیار خواهد کرد، زیرا توجه اهتمام دین مقدس اسلام به مسئله طهارت و نظافت بیش از آن اندازه ای است که مولف محترم تصور کرده است، و به حدی است که هیچ کسی نتواند منکر باشد، پس در این صورت محتاج به دین تازه و حکم جدیدی نخواهند بود، و لازم می شود برای اجرای حکم سابق و روشن کردن وظائف دینی افراد قدم برداشت.
ثانیا: جناب بهاء تمام نجاسات را که در دین مقدس اسلام نجس یعنی واجب الاجتناب شمرده شده بود، از نجس بودن خارج کرده و حکم به طهارت آنها داده و گفت: قد انغمست الاشیاء فی بحر الطهارة . پس جناب میرزا انواع و اصول نجاسات را پاک دانسته و فقط از لحاظ کثافت و چرک بودن بحث می کند. مانند برخی از جوانان مقلد که از بول و غائط و خون و سگ و خوک پرهیز کامل نمی کنند ولی از دست و دهان رفیق خود پرهیز می نمایند، و با انسان سالم و تمیز و پاک هم غذا نمی شوند ولی با سگ انس می گیرند.
ثالثا: دو نفر اگر سالم و صحیح و پاک باشند (چنان که مسلمانان حقیقی این طور هستند) و قبل از غذا دست خود را بشویند (چنان که دستور و آیین اسلام است) چه مانعی دارد که با دست خود غذا بخورند و بلکه چند نفر از یک ظرف غذا تناول کنند، امروز دانشمند به نتیجه رسیده اند که با دست غذا خوردن باعث رفع بیماری معده می شود و در غیر این صورت این عمل موجب ازدیاد محبت و یگانگی و صمیمیت گردد. البته این در زمان خود میرزا بهاء بوده است که اکثر مردم و یا شاید تمام مردم چیزی به نام قاشق نداشتند و فرهنگ بر این بوده که در یک ظرف غذا بخورند، اما امروزه دیگر فرهنگ بر این شده که به تعداد افراد ظرف وجود دارد و همه از قاشق و چنگال استفاده می کنند.
رابعا: اگر در موردی خزینه حمامی یا حوض خانه ای متعفن می شد، و از جهت فقر و پریشانی و نبودن آب و اضطرار، نمی شد عوض کرد چنان که در همه جا و در همه اوقات افراد فقیر مبتلا هستند و مخصوصا در دهات و جاهای دور از شهرها چنین است، مردم چه گناهی دارند یا آئین مردم چه عیبی دارد؟ این قسمت ها را اولیای امور و موسسه های دولتی لازمست مراقب بوده و وسائل بهداشت و آسایش و زندگی مردم را فراهم کنند، و آیا با ساختن قانون و دین این قسمت ها و این نواقص تامین و دفع می شود؟
خامسا: در دین مقدس اسلام صد برابر قوانین و حرف های ساخته میرزا بهاء و سید باب درباره طهارت و نظافت و تطهیر و پاک کردن بدن و لباس (با ذکر و قید هزاران فروع و جزئیات) بحث شده است، خوب بود مولف در مرتبه اول از آنها اطلاعی پیدا می کرد و سپس زبان به طعن می گشود. [2]
پس دین مبین اسلام در بحث نظافت هیچ مشکلی نداشته و نسبت به دنیای امروز و فردا دارای نقص نبوده است، و اگر هم عده ای از مردم از نظافت به دور هستند بخاطر عمل نکردن به دستورات اسلامی است و بس.
پی نوشت:
1- اصول تدریس دروس اخلاقیه، صفحه 20
2- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 223 تا 225
افزودن نظر جدید