چرا باب، امام زمان نیست؟ / مخالفت علما با حضرت مهدی (عج)
بهائیان، عبارتی را به امام صادق (ع) نسبت میدهند که در آن، بزرگترین دشمنان امام زمان (ع)، علماء معرفی شدند. این درحالی است که این روایت، نه تنها وجود خارجی ندارد، بلکه از جهت محتوایی هم اشکالات فراوانی دارد. با نادیده گرفتن اشکالات، باز هم مخالفت علماء را نمیتوان به مخالفت علمای شیعه، چنانکه با علیمحمد باب مخالفت کردند، اختصاص داد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائیان در یکی از کانالهای تبلیغی خود، در پاسخ به اینکه «چرا بهائيان معتقدند که حضرت باب، امام زمان هستند؟»، به بیان دلایلی پرداختند. یکی از دلایل بهائیان بر مهدویت علیمحمد شیرازی، ادعای اشاره به تطبیق کیفیت ظهور او با روایات است.
با توجه به اینکه علیمحمد شیرازی (مدعی مهدویت بهائیت) ادعای نسخ دین اسلام را داشته، بهائیان مدعی هستند که بر اساس روایات، امام زمان علیهالسلام با احکام جدیدی خواهد آمد و بزرگترین دشمنانش علماء هستند؛ چنان که بزرگترین دشمنان علیمحمد باب، علماء بودهاند.
در استدلال بهائیان میخوانیم: «در کتاب اربعین محدث بحرینی نقل شده که حضرت ابوعبدالله صادق بن محمد (ع) میفرماید: یظهر من بنیهاشم صبی ذواحکام جدیده، فیدعوا الناس و لم یجبه احد و اکثر اعدائه العلماء؛ فاذا حکم بشیء لم یطیعوه و یقولون هذا خلاف ما عندنا من ائمه الدین.»[1] «ظاهر میشود پیشوا و رئیسی از بنیهاشم (اولاد رسول ص) که دارای احکام جدید و تازه است و کسی دعوت او را اجابت نمیکند و اکثر دشمنانش از علما خواهند بود و چون حکم به چیزی بدهد، میگویند این خلاف آن است که در پیش ما از ائمه دین است».
اما در پاسخ به استدلال بهائیان بر مهدویت علیمحمد باب میگوییم:
اول: بر اساس تحقیق نویسنده، نه تنها کتاب مورد ادعای بهائیان یافت نشد، بلکه این عبارت در سایر منابع حدیثی هم وجود ندارد؛ بنابراین اگر بهائیان سند محکمی برای این عبارت خود (که به امام صادق علیهالسلام منتسب کردهاند) ارائه ندهند، اعتراف به جعل حدیث، توسط پیشوایان خود کردهاند.
دوم: عبارتی که بهائیان به عنوان حدیث در اثبات مهدویت علیمحمد شیرازی آوردهاند، نه فقط از جهت سندی، بلکه از جهت محتوایی هم قابل خدشه است. چنان که عبارت «ذواحکام» به کار رفته در این متن، عربی نیست، یا عبارت «لم یجبه احد» به معنای آن است که هیچ کس به او ایمان نمیآورد، حال آنکه بهائیان ادعا دارند جنبش بابیت، طرفداران بسیاری حتی در بین علماء (علمای شیخیه) پیدا کرد.
بهعلاوه عبارتی که در آن، علّت مخالفت علماء با امام زمان (دروغین)، منافات گفتارش با معصومین علیهمالسلام معرفی میشود، درحالی که بر اساس روایات، امام زمان علیهالسلام، مخالفتی با معصومین علیهمالسلام نداشته و مردم را به آیین پیامبر صلّیاللهعلیهوآله فرا میخواند: «الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَی مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوجَل».[2] «قائم از فرزندان من و هم نام و هم کنیه من است. خوی او، خوی من و رفتارش، رفتار من است. مردم را به طاعت دین من وادار میکند و به قرآن، دعوتشان میکند».
سوم: در روایت جعلی بهائیان آمده که اکثر مخالفان امام زمان عجلالله فرجه علماء هستند و به ایشان میگویند سخنان تو بر خلاف آن چیزی است که از ائمه یا رهبران دین به ما رسیده است؛ اما در عبارت مورد استناد بهائیان، تعیین نشده که چه علمایی با حضرت مهدی علیهالسلام مخالفت خواهند کرد و نمیتوان «علماء» را بیدلیل به «علمای شیعه» اختصاص داد. البته امکان دارد که علمای سلفی یا ناصبی با حضرت مهدی علیهالسلام مخالف کنند. هرچند که در روایتی، علمایی که با حضرت مهدی علیهالسلام مخالفت میکنند، از گروه «بتریه» و نه علمای شیعه معرفی شدند،[3] علما و فقهای شیعی که در طول تاریخ غیبت، پرچمدار امامت و حامی ولایت بودهاند.
آری! بر خلاف عبارت به ظاهر جعلی بهائیان، روایات معصومین علیهمالسلام تصریح دارند که حضرت مهدی علیهالسلام، احیاگر اسلام و نه آورنده دینی جدید است و دلیلی بر مخالفت علمای شیعه با ایشان (چنانکه با بابیت و بهائیت مخالفت کردند) وجود ندارد.
پینوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، قاموس ایقان، ج4، ص1862.
[2]. محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، تهران: مکتبة الصدوق، 1397 ق، ص231؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت: دارالاحیاء التراث، 1403 ق، ج53، ص353.
[3]. محمد بن حسن طوسی، الغیبة، تهران، ص۲۸۳؛ محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة، قم: چاپخانه علمیه، ج۵، ص۱۴۹.
افزودن نظر جدید