نقد کلام مشهور «الباطِلُ یمُوت بِتَرك ذِكرِه»
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از آسیبهایی که مباحث حدیثی را تهدید میکند، پذیرش مشهورات به عنوان احادیث معتبر است. برای پیشگیری از ابتلا به این آسیب، راهی جز پژوهش در داشتهها و مواریثی که به صورت مشهور در بین ما هستند، نداریم.
اما مانع بر سر این کار، ترس عدهای است که گمان می کنند پژوهش در مواریث، باعث حذف بسیاری از داشتههای حدیثی خواهد شد؛ به این خاطر در مقابل این پژوهشها ایستادگی کرده و اجازه پژوهش نمیدهند؛ در صورتی که این اندیشه توهمی بیش نیست و منابع حدیثی شیعه، بسیار غنیتر از آنچیزی است که آنها توهم کردهاند. برای رسیدن به مواریث حقیقی اهلبیت علیهمالسلام چارهای جز این گونه پژوهشها نیست. مانع دیگر بر سر راه پژوهشهای حدیثی، مشهور بودن بعضی از گزارههاست که باعث شده صدور آنها از معصومین علیهمالسلام، حتمی انگاشته شود.
اما با اندکی پژوهش، تردید جدیدی در صدور این گونه مشهورات از معصومین علیهمالسلام برای محقق حاصل میشود و برای او روشن میشود که آن مشهورات، بدون هیچ گونه اصلی بوده و مصداق بارز جمله مشهور «رُب مشهورٍ لا اصلَ له» میباشند. یکی از این مشهورات، کلام «الباطِلُ یمُوت بِتَرک ذِكرِه» است که در ضمن پژوهشی مختصر ثابت می شود، این کلام از معصومین علیهمالسلام صادر نشده است؛ به این خاطر نمیتوان از آن به عنوان راهبردی در مقابل جریانهای انحرافی استفاده کرد.
منابع حدیثی شیعه:
با کنکاشی مختصر روشن میشود کلام «الباطِلُ یمُوت بِتَرك ذِكرِه»، در هیچ یک از منابع حدیثی شیعه، نقل نشده است. فقط در ترجمهای که جناب علی دوانی بر جلد 51 کتاب بحارالانوار[1] داشته، به مناسبت این کلام که «آنچه موجب پيدايش بهائيگرى و بقاء و تقويت آنها شده است»، گزاره مورد نظر را بدون انتساب به معصوم ذکر کرده است. پس گزاره مورد نظر، در هیچ یک از منابع حدیثی متقدم و متأخر، نقل نشده است.
دیدگاه عالمان شیعه:
بعضی از عالمان دینی، گزاره «الباطِلُ یمُوت بِتَرك ذِكرِه» را حدیث شمردهاند، اما بعضی عالمان دینی، این کلام را در آثار خویش آورده و از نحوه استفاده آنها مشخص است که این کلام را بدون انتساب به معصوم علیهالسلام نقل کردهاند.آیت الله مصباح یزدی در کتاب رستگاران[2] از این کلام تعبیر به شعار کرده است.
باید توجه کرد، این کلام از جمله اصلهای مشهوری است که در زمینههای مختلف، مورد استفاده عالمان دینی واقع شده است، به خصوص بعضی از عالمان دینی با استفاده از این اصل مشهور، در مقابل جریانات انحرافی مواضع منفعلانه گرفته و مانع افراد نقاد جریانات انحرافی میشوند.
منابع اهلسنت:
باید توجه کرد که در منابع اهلسنت، کلامی نزدیک به این مضمون در کتاب «حلية الأولياء وطبقات الأصفياء» أبونعيم اصفهانی از ابن زبیر نقل شده و در روایت، ابن زبیر از خلیفه دوم نقل کرده است: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَادًا يُمِيتُونَ الْبَاطِلَ بِهَجْرِهِ، وَيُحْيُونَ الْحَقَّ بِذِكْرِهِ»؛[3] «به راستی برای خدا بندگانی است که باطل را با بیتوجهی به آن از بین میبرند و حق را با ذکر و انتشار آن، زنده نگه میدارند». پس هرچند کلام «الباطل یموت بترک ذکره»، دقیقاً با همین الفاظ در منابع شیعه و اهلسنت نقل نشده، ولی مضمون آن در کتاب «حلية الأولياء و طبقات الأصفياء» أبونعيم اصفهانی از زبان خلیفه دوم مکتب خلفاء نقل شده است.
این کلام با مبانی مختلف اسلامی از جمله با فلسفه ارسال رُسل و همچنین سیره پیامبران الهی و اهلبیت علیهمالسلام در مقابله با جریانهای انحرافی(که به شکل مختلفی مانند احتجاجات و مناظراتی و شیوههای دیگر در کتابهای حدیثی و تاریخی نقل شده)، منافات دارد.
در نتیجه باید گفت که کلام «الباطل یموت بترک ذکره» را نمیتوان به معصوم علیهالسلام نسبت داد. عدهای به خاطر وجود کلام «الباطِلُ یمُوت بِتَرك ذِكرِه» در مقابله با جریانات انحرافی، از هرگونه مقابله با آنها پرهیز کرده و به گمان خویش، در حال عمل به این روایت هستند؛ درحالی که این کلام با مبانی دینی، تنافی و تعارض دارد و به این خاطر نمیتوان در مقام مقابله با جریانات انحرافی، به چنین کلامی استناد کرد.
پینوشت:
[1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مهدى موعود( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، 1جلد، اسلاميه، تهران، بيست و هشتم، 1378ش، ص172.
[2]. یزدی، مصباح، رستگاران، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چهارم، 1391ش، ص 195.
[3]. أبو نعيم أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الأصبهاني، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، السعادة - بجوار محافظة مصر، 1394هـ ، ج۱، ص۵۵.
افزودن نظر جدید