منصوص بودن امر امامت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی» از نویسندگان و روحانیون معاصر است که به نقد شیعه و عقاید شیعی میپرداخت. در رسانههای وابسته به جریان افراطی وهابیت، برای سوءاستفاده از نام او، وی را آیتاللهالعظمی و یا علامه مینامند. برقعی که در مواضع متعدد به انکار وجود حجت الهی (امام) از جانب خدا میپردازد و معتقد است که نص شرعی بر امامت وجود ندارد، در این زمینه مینویسد: «حضرت علی علیهالسلام به خلافت الهی حضرت امام حسن علیهالسلام هیچ اشارهای نفرمود و او را به جانشینی خود به امت معرفی نکرد و حضرت حسن علیهالسلام نیز حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را جانشین خود نساخت و همچنین امام حسین علیهالسلام، حضرت سجاد علیهالسلام را بهعنوان جانشین خود معرفی نفرمود و هکذا. بدین ترتیب، بیدلیل بودن امامت منصوص آشکار میشود».[1]
در نقد این ادعا باید گفت که برخلاف آنچه که برقعی ادعا کرده، نصوص زیادی برای امامت اهلبیت علیهمالسلام وجود دارد؛ ازجمله اینکه در قرآن کریم خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمده است: «وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»؛ [2] «و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن!» مفسران در ذیل این آیه که به آیه انذار مشهور شده است، روایتهایی نقل کردهاند که دلالت بر امامت علی علیهالسلام میکند.[3] دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآله از قریش و اعلام جانشینی امام علی علیهالسلام در کتابهای مختلف اهلسنت نیز ذکر شده است. به عنوان مثال در کتاب شواهد التنزیل حسکانی آمده است که، پس از نزول این آیه، پیامبر صلیاللهعلیهوآله چهل نفر از خویشان نزدیکش را به مهمانی دعوت نمود و به آنان گفت: ای فرزندان عبدالمطلب! گمان ندارم کسی در میان عرب، بهتر از آنچه من برای شما آوردهام، برای قوم خود آورده باشد. من دنیا و آخرت را برای شما آوردهام... و من شما را به دوکلمه دعوت میکنم و با این دوکلمه وارد بهشت میشوید و با همین دوکلمه از دوزخ نجات مییابید: گفتن لاالهالاالله و گواهی بر پیامبری من. آنگاه فرمود: «کدام یک از شما مرا در این کار یاری میکند تا برادر، وصی و جانشین من در میان شما باشد؟» همه خاموش شدند و علی (ع) گفت: «ای رسول خدا! من هستم». پیغمبر (ص) فرمود: «این وصی و خلیفه من در میان شما است. سخن او را بشنوید و از او فرمان برید». پس از این سخنان بود که گروهی از خویشاوندان او به ابوطالب گفتند: «فرزندت را اطاعت کن که او بر تو امارت یافته است»[4]
برقعی مدعی است که اهلبیت علیهمالسلام امام بعد از خود را معرفی نکردند. این سخنی خلاف واقع است؛ زیرا اهلبیت علیهمالسلام در طول حیات خود و به هنگام مرگ به امام بعدی توصیه و امام بعدی را مشخص میکردند.[5] علاوه بر این، احادیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله با عنوان «اثناعشر خلیفه» نقل شده است که نشان میدهد پیامبر صلیاللهعلیهوآله به معرفی جانشینان خود اهتمام داشته است و گاه بهصورت مستقیم و با اسم و گاه بهصورت کلی معرفی میکردند؛ مانند حدیث: «یکون من بعدی اثناعشر خلیفه کلهم من قریش.[6] پس از من دوازده خلیفه خواهد بود که همگی از قریشاند».
در نتیجه این استدلال برقعی مبنی بر اینکه نص بر امامت وجود ندارد، صحیح نیست.
پینوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، عرض اخبار و اصول، ص656-657.
[2]. سوره شعراء، آیه 214.
[3]. طبرسی، مجمعالبیان، ج7، ص355.
[4]. حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج1، ص543-542.
[5].کلینی، کافی، ج1، ص301.
[6]. أحمد بن محمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج34، ص440، محقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، چاپ اول.
افزودن نظر جدید