آیا حضرت علی (ع) نسبت به امر خلافت بی میل و رغبت بود
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حیدرعلی قلمداران یکی از عناصر شاخص جریان قرآن بسندگی معاصر شیعی در ایران است که به دیدگاه های اهل سنت متمایل شده و به نقد افکار و عقاید شیعی میپردازد؛ از جمله اعتقادات این شخص این است که برای احادیث، اهمیت لازم را قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی میداند؛ او بسیاری از روایات شیعی را نقد کرده و آنها را مردود اعلام میکند. او از اصول و مبانی شیعه فاصله گرفته و برخی از اعتقادات شیعه را ضعیف و مردود میداند.
از آنجایی که یکی از اعتقادات مهم شیعیان، مسئله امامت است، وی در آثار گوناگون از جمله کتاب شاهراه اتّحاد مسأله امامت ائمه (علیهمالسلام) را مورد نقد جدی قرار داده و در امر خلافت بلافصل امام علی (علیهالسلام) پس از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و نصب الهی امام تردید کرده است. قلمداران برای تبیین دیدگاه خود، به عدم تمایل و رغبت امام علی (علیهالسلام) نسبت به خلافت و ولایت استناد میکند و آن را دلیل دیگری برای غیر انتصابی بودن مسئله امامت به شمار میآورد.
وی همچنین به نامه ای از نهج البلاغه استشهاد می کند که امام سوگند می خورد که من به خلافت رغبتی نداشتم و نیازی به ولایت در من نبود؛ بلکه مردم مرا به سوی خود خواندند و مرا بدان وادار کردند. اجتناب حضرت علی (علیهالسلام) از مسلمینی که برای بیعت گرفتن به در خانه وی آمده بودند را دلیل دیگری بر مردود بودن نظریه نصب الهی امام میداند؛ زیرا حضرت تصریح کرد که مرا رها کنید و غیر من را برای این کار بخواهید. قلمداران از این قرائن ناقص نتیجه میگیرد که بیرغبتی امام علی (علیهالسلام) به حکومت، دلیلی برای غیرانتصابی بودن مقام امامت به شمار میآید.(1)
در پاسخ می توان گفت:
اگر امام علی (علیهالسلام) نسبت به خلافت بی میل و بی رغبت بود، باید پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با خلیفه اول بیعت میکرد؛ اما مستندات تاریخی حاکی از آن است که امام علی (علیهالسلام) پس از انتخاب ابوبکر، حداقل به مدت شش ماه با او بیعت نکرد.(2)
در آن شرایط و جو و خفقان سیاسى، در اول امر بر حضرت فشار وارد کردند تا بیعت کند و اگر بعد بیعت واقع شد، آن حضرت به اختیار بیعت نکرد، بلکه بیعت ایشان با اکراه بوده است.
این عدم بیعت امام، حاکی از مخالفت ایشان با خلافت خلیفه اول است و نشان میدهد که از نظر امام علی (علیهالسلام) خلیفه اول شایستگی خلافت و جانشینی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را ندارد؛ زیرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به جامعه اسلامی گوشزد کرده بود که علی هرگز از قرآن جدایی ندارد و همه جا با قرآن است.
و داناترین فرد به قرآن، حق حکومـت دارد. بنابراین حضـرت علی (علیهالسلام) پذیرش امامت را وظیفه خود میدانست و اسـتدلال قلمـداران مبنی بر بی میلی و بی رغبتی امام به حکومت صحیح نیست.(3)
در کتاب شریف نهج البلاغه کراراً مسئله وصایت و امامت حضرت و اهل بیت او مطرح شده است. امام در خطبه دوم نهج البلاغه، منزلت اهل بیت (علیهمالسلام) را چنین معرفى مىکند: «به خدا سوگند! از روزى که خدا جان پیامبر خویش را تحویل گرفت تا امروز همواره حق مسلّم من از من سلب شده است.»(4)
پینوشت:
1. قلمداران، حیدر علی، شاهراه اتحاد (بررسی نصوص امامت)، ص19-22، تحقیق: اسحاق دبیری، انتشارات حقیقت.
2. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، ترجمه: ابوالقاسم حالت، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، 1371ش، ج8، ص21.
3. گنجی شافعی، محمد بن يوسف، کفاية الطالب في مناقب علی بن أبي طالب ، ص232، دار إحياء التراث.
4. شیخ جعفر سبحانی، راهنماى حقیقت، ص 338- 340. انتشارات مشعر، تهران، 1387.
افزودن نظر جدید