قیامت بابی که زود تمام شد
بهائیان با این توجیه که خدای تعالی طبق آیات قرآن کریم سریع الحساب است، پس قیامت موعود اسلام بی آنکه کسی متوجه شود، پیش از ادعای پیامبری علی محمد شیرازی تمام شده است. این در حالیست که هیچ کدامیک از آثار و نتایج قیامت موعود تحقق نیافته، حتی طبق مبنای بهائیت، تأویل (چه رسد به تحریف) آثار الهی ممنوع است و سریع الحساب بودن خداوند با طولانی شدن حساب از جانب بندگان گنهکار منافاتی ندارد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آنجا که اسلام آخرین دین الهی و امتداد آن تا قیامت دانسته شده، فرقه بهائیت برای توجیه دین سازی خود پس از مرگ علی محمد شیرازی (که آن را امام دوازدهم و آخرین پیشوای اسلام و حتی پیامبری بعد از پیامبر اسلام میداند)، به تحریف معنای قیامت روی آورد. بهائیان با یکی دانستن قیامت و ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به توجیه آثار، علائم و ثمرات قیامت می پردازند و در واقع قیامت را فاصله زمانی میان دو دین و نه به معنای معاد جسمانی و بهشت و دوزخ میدانند.
چنان که در یکی از این توجیهات، دوره حساب و کتاب قیامت موعود اسلام را قبل از ادعای پیامبری علی محمد شیرازی معرفی کرده که امتداد آثار آن تا زمان کنونی ادامه یافته است:
«در قرآن مجيد همچنين اشاره شده كه در همان "لمحه"، چنان سريعاً به حساب انسان ها رسيدگی می شود كه خود نمی فهمند، چه كه آيات قرآن مجيد، خداوند را "سريع الحساب" و"سريع العقاب" توصيف فرموده و پس از آن محاسبه معنوی، به مرور آثار ظهور قائم آشكار می گردد، چنانكه با آمدن حضرت باب، آن محاسبه انجام شد و آثار آن ادامه دارد و در حال ظهور و بروز است. در مورد چگونگی حساب و كتاب مزبور، ازحضرت علی (علیه السلام) نقل شده است كه خداوند در روز قيامت، حساب مردم را رسيدگی میفرمايد همان طور كه به آنان روزی می دهد و آنها او را نمی بينند.»
بهائیان در ادامه، برای اینکه چگونه قیامت موعود که آیات پرشماری از اسلام و سایر ادیان از آن سخن گفته اند در مدت بسیار کوتاهی گذر کرده و کسی متوجه آن نشده، به نقل از پیامبرخوانده خود می گویند: «حضرت بهاءالله دركتاب مستطاب ايقان ميفرمايند: شخصی در يومی نزد اين فقير بحر معانی حاضر بود وذکری از علائم قيامت و حشر و نشر وحساب به ميان آمد و اصرار مينمود که حساب خلائق در ظهور بديع (دين بابی) چگونه شد که احدی اطّلاع نيافته؟... ذکر شد که اين مدت مگر تلاوت فرقان (قرآن) ننموده و آيه مبارکه را که می فرمايد: «فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ [الرحمن/39]؛ در روز قيامت ازگناه هيچ جن وانسی پرسش كرده نمی شود. (چون خدا و فرشتگان از گناهان خلق آگاهند).» را نديدهايد و به مقصود ملتفت نشدهايد که معنی سؤال چنان نيست که ادراک نمودهايد، بلکه سؤال به لسان و بيان نيست، چنانچه همين آيه مشعر و مدلّ بر آن است: «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ [الرحمن/41]؛ مجرمان از چهرههایشان شناخته میشوند؛ و آنگاه آنها را از موهای پیش سر، و پاهایشان می گیرند (و به دوزخ می افکنند)» اين است که از وجهه، حساب خلايق کشيده می شود و کفر و ايمان و عصيان، جميع ظاهر می گردد. چنانچه اليوم مشهود است که به سيما اهل ضلالت از اصحاب هدايت معلوم و واضح اند.»[1]
اما در پاسخ به توجیهات بهائیت برای گذر قیامت موعود اسلام در زمان علی محمد شیرازی می گوییم:
اولاً: آیات بسیاری در قرآن کریم به اصل وقوع قیامت و ویژگی های آن پرداخته است و قیامت و ظهور دو مقوله جدا هستند که اولی پس از دومی واقع خواهد شد. قیامت به معنای پایان این دنیا خواهد بود و پس از مرگ انسانها و زنده شدن مجدد آنها به حساب اعمال آنان در این دنیا رسیدگی خواهد شد. چنان که قرآن کریم در آیاتی میفرماید: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلي رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ [یس/51]؛ (بار دیگر) در «صور» دمیده میشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوی (دادگاه) پروردگارشان میروند.»[2]
ثانیاً: فرقه بهائیت چگونه میتواند از یک سو حتی تأویل آیات الهی را ممنوع بداند و از سویی دیگر یک مرتبه بالاتر به تحریف آیات الهی روشن، صریح و پرشمار قرآن کریم در خصوص معاد جسمانی بپردازد؟! چنان که به نقل از پیامبرنمای بهائی میخوانیم: «از جملة وصایای حتمیه و نصایح صریحة اسم اعظم (یعنی بهاء)، این است که ابواب تأویل را مسدود نمایید و به صریح کتاب، یعنی به معنی لغوی مصطلح قوم تمسک جویید!»[3]
ثالثاً: میان آیاتی که بهائیان برای سریع الحساب بودن خداوند ذکر کردهاند با زمان بر بودن قیامت، تنافی وجود ندارد و از طرفی میان سریع الحساب بودن پروردگار با گذر قیامت در مدتی کوتاه (که کسی هم متوجه آن نشود) و محاسبه بدون جزا و پاداش هم تلازمی وجود ندارد. اما در پاسخ به سؤال: اگر قیامت به تعبیر قرآن کریم پنجاه هزار سال زمان میبرد [4]، چگونه با سریع الحساب بودن پروردگار تلازم دارد، میپردازیم.
خداوند سریع الحساب است و نیازی به زمان برای حساب اعمال بندگان ندارد، بلکه تمثیل به گذر زمان از جهت نوع اعمال بندگان است. به عبارتی زمان، در حساب و کتاب اعمال بشر توسط خداوند معنا ندارد و محاسبه اعمال یکی، از دیگری باز نمی دارد؛ اما این حساب به حسب بندگان و اعمال آنان میتواند کوتاه یا بلند باشد.
چنان که برای نیکان آسان و کوتاه است: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَـٰبَهُ بِيَمِينِهِ * فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا * وَ يَنقَلِبُ إِلَی' أَهْلِهِ مَسْرُوًا [انشقاق/ 9-7]؛ و اما آن كسي نامه عملش از جانب راست (كه كنايه از جانب سعادت و رحمت است) به او داده شود، پس به زودي محاسبۀ سهل و آساني از او خواهد شد. و بسوي اهل خود با حالت سرور و شادي بر ميگردد.»
و حسابرسی برای اهل شقاوت و کفار، سخت و طولانی خواهد بود: «فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ * فَذَ'لِكَ يَؤْمِئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ * عَلَی الْكَـٰفِرِينَ غَيْرُ يَسيِرٍ. [مدثّر/ 10-8]؛ پس چون براي زنده شدن مردگان در ناقور دميده شود (اعلان آماده باش دهند) پس آن روز، روز سختي است، و برای كافران سهل و آسان نيست.»
یا آنجا که امام صادق (علیه السلام)، زمان بر بودن حساب اعمال بندگان را نه از جانب پروردگار، بلکه از جهت انسانها معرفی فرموده است: «اذا کان یوم القیامه وقف عبدان مؤمنان للحساب... [5]؛ چون روز قيامت فرا رسد، در موقف حساب دو بنده مؤمن را كه هر دو از اهل بهشتند نگاه ميدارند؛ يكي از آن دو فقيري در دنيا ميباشد، و آن ديگر غَنيّ. فقير ميگويد: ای پروردگار من! براي چه من در اينجا متوقّف شدهام؟! به عزّت تو سوگند كه تو ميداني كه به من در دنيا حكومت و ولايتی را ندادي تا من در آن به عدل رفتار كنم يا به ظلم و ستم! و مالي را به من در دنيا ندادي تا بواسطه آن حقّي را ادا كنم يا منع نمايم! و در دنيا روزيِ من، به من نميرسيد مگر بقدر كفاف همانطور كه تو ميداني و براي من مقدّر كرده بودي! پس خداوند جلّ جلالُه ميگويد: اين بندۀ من سخن از صدق ميگويد؛ دست از او بداريد تا داخل بهشت رود! و آن مرد غنيّ در موقف همينطور باقي ميماند بقدريكه به اندازهاي عرق از او جاري شود كه اگر چهل شتر تشنه بياشامند برايشان كافي باشد. و سپس داخل بهشت ميرود. فقير به او ميگويد: علّت توقّف تو چه بود!؟ غنيّ ميگويد: طول حساب. پيوسته از من سؤال ميشد از چيزهائي كه داشتم، و يكي پس از ديگري ميآمد و خداوند از من ميگذشت و ميآمرزيد. و سپس از چيز ديگر مورد بازپرسي قرار ميگرفتم، تا جائيكه خداوند به رحمت خود مرا فرا گرفت و به بازگشت كنندگان ملحق ساخت...»
اما تعبیر به پنجاه هزار سال از این نظر است که آن روز بر حسب سالهاى دنیا تا این حد ادامه پیدا مى کند، زیرا همانگونه که در روایات وارد شده است که در قیامت پنجاه موقف است و هر موقف به اندازه یک هزار سال طول مى کشد و به هر حال عدد 50000 سال، درباره مجرمان و ظالمان و کافران است.
بنابراین در این که آیا حساب و کتاب قیامت چقدر طول می کشد؟ شاید به وضوح و یقین نتوان جواب داد اما آنچه در دست ما است از آیات و روایات، بیانگر این مطلب است که موقف حساب، برای بعضی بسیار طولانی است و برای بعضی طول نمیکشد.
پینوشت:
[1]. به نقل از کانالهای تبلیغی تشکیلات بهائیت.
[2]. به عنوان مثال، بنگرید به سوره مبارکه یس، آیات 45 به بعد.
[3]. اشراق خاوری، گنیجنة حدود و احکام، نسخه الکترونیکی، ص 340 ـ 341.
[4]. «تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ [معارج/4]؛ فرشتگان و روح (فرشته مقرّب خداوند) بسوی او عروج میکنند در آن روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است.»
[5]. شیخ صدوق، الامالی، قم: تحقيق قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة، چاپ اول، 1417 ق، ج 1، ص 441.
افزودن نظر جدید