نقد نظریه انکار شفاعت حیدرعلی قلمداران
به اجماع همه علماى اسلام در روز قیامت شفاعت براى پیامبر اعظم (ص) و هر کس که خداوند اذن شفاعت دهد، ثابت است و کسى منکر این نیست، مگر آنکه معاند است، یا از قرآن و معارف اسلامى بى خبر است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حیدرعلی قلمداران یکی از عناصر شاخص جریان قرآن بسندگی معاصر شیعی در ایران است که برای احادیث اهمیت لازم را قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی می داند. او بسیاری از روایات شیعه را نقد کرده و آنها را مردود اعلام میکند. وی از اصول و مبانی شیعه فاصله گرفته و برخی از اعتقادات شیعه مانند بحث شفاعت را مردود می داند.
او در این زمینه می نویسد: «چنانكه قبلاً هم يادآور شديم در كتاب مجيد آسمانی ما، هيچ آيه و اشارهای به شفاعت انسانی برای انسانی اعم از پيغمبر و غير پيغمبر نيامده و آن را ثابت نكرده است و تمام آياتی كه در آن كلمه شفاعت آمده است اعم است از نفی و اثبات درباره بتها كه خدايان مشركين بودند يا فرشتگان كه مدبر و متصرف در پارهای از شئون خلقت و امور مأذونه آسمان و زمين هستند و اين دو طائفه (بتان و فرشتگان) هيچكدام انسان نيستند كه درباه انسان شفاعت كنند؛ پس با دقت و تأمل و تعمق در آيات شريفه، معلوم می شود كه هيچ انسانی برای انسان دیگر شفيع نخواهد بود.»[1]
به اجماع علماى اسلام، در روز قیامت شفاعت براى پیامبر اعظم (صلىاللهعلیهوآله) و هر کس که خداوند اذن شفاعت دهد ثابت است و کسى منکر نیست، مگر آنکه معاند است یا از قرآن و معارف اسلامى بىخبر است. لیکن آیات شفاعت، برخى نفى کننده است، بعضى اثبات کننده. گاهى با غفلت از مقصود آیات، به دسته اول تمسک مى شود تا شفاعت را نفى کنند.
اما آیاتی که اثبات کننده شفاعت است: «قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُون [زمر/14] بگو همه شفاعت از آن خداست، فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست، سپس به سوى او بازگردانده مىشوید.» روشن است که خدا نزد کسى براى کسى شفاعت نمى کند، چون او برتر از هر چیز است و همه چیز در پیشگاه او خاضع است.
پس معناى اینکه همه شفاعت از آنِ او است، این است که خداى سبحان مالک مقام شفاعت است و هیچ کس جز با اجازه او شفاعت نمى کند. پس این آیه، هم نفى عقیده مشرکین است که براى غیر خدا شفاعت قائل بودند، هم نفى اعتقاد یهود و نصارى است که به شفاعت مطلق و بى قید و شرط در مورد شفاعت کننده و شفاعت شونده معتقدند. شفاعت از آنِ خداست و بر آن سلطه دارد و جز خدا مالک آن نیست و این منافات ندارد با اینکه بندگانى باشند که چون مورد رضایت الهی اند، اذن شفاعت داشته باشند.
همچنین باید گفت که آیاتى هم هست که به روشنى دلالت بر شفاعت کسانى با اذن الهى دارد. اما اینکه آنان چه کسانی هستند، قرآن از آنان چیزى نمىگوید.
«مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ [بقره/255] کیست که نزد خدا شفاعت کند، مگر به اذن او.»
«ما مِنْ شَفِیع إِلاّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ [یونس/3] هیچ شفیعى نیست، مگر پس از اجازه او.»
پس فرق است میان شفاعت مردود و شفاعت مأذون. شفاعتِ مطلق، یعنى شفاعت بدون اذن خدا یا شفاعت بتها، مردود است و شفاعت دیگران که خدا به آنان اذن داده و نزد پروردگار عهدى گرفته اند، شفاعت مقبول است.[2]
پینوشت:
[1]. حیدر علی قلمداران، راه نجات از شرغلات، بحث شفاعت، ص47.
[2]. گردآوری از کتاب سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدثی، نشر مشعر، دارالحدیث، بهار 1386، ص92.
افزودن نظر جدید