معرفی کتاب حضرت محسن فدایی ولایت
حضرت محسن (ع) سند مظلومیت حضرت زهرا (س) در واقعه هجوم به منزل امیرالمؤمنین علی (ع) است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کتاب «حضرت محسن فدایی ولایت» به قلم مرتضی فتحاللهی در 19 فصل از سوی انتشارات خادم الرضا (علیهالسلام) به بازار نشر عرضه شده است. این کتاب به بررسی علت شهادت حضرت محسن و نحوه آن پرداخته است که این شهادت در ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) سند محکمی بر مظلومیت اهل بیت (علیهمالسلام) است.
10 فصل نخست این کتاب شامل موضوعات «حضرت محسن در خانواده وحی»، «سقط جنین فاطمه (علیهاالسلام) در کتب اهل سنت»، «کتمان حوادث سقط حضرت محسن»، «شهادت حضرت محسن در سخن صحابه»، «سقط حضرت محسن نزد علمای شیعه»، «جلالت خانه فاطمه»، «سیره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در احترام به خانه حضرت زهرا و اهل بیت (علیهمالسلام)»، «اندوه بیپایان فاطمه (علیهاالسلام) در مصیبت حضرت محسن»، «شبهات پیرامون حضرت محسن» و «دو شبهه در مورد غیرت علی (علیهالسلام) و کتک زدن خلیفه دوم» است.
نویسنده در فصلهای 11 تا 19 نیز به «مصیبت حضرت محسن نزد پیامبر و امیرالمؤمنین (علیهالسلام)»، «بررسی اوضاع سیاسی زمان شهادت حضرت محسن»، «آسیبهای وارده بر حضرت زهرا (علیهاالسلام)»، «عکسالعمل حضرت زهرا (علیهاالسلام) در برابر قاتلین حضرت محسن»، «بیزاری خداوند، پیامبر (صلیاللهعلیهواله) و اهل بیت (علیهمالسلام) از قاتل حضرت محسن»، «حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) و قاتلان حضرت محسن»، «حضرت محسن در قیامت»، «علت هجوم به خانه زهرا (علیهاالسلام)» و «جرأت قاتلین به بیحرمتی و سانسور خبری برای پوشاندن جنایت» پرداخته است.
در صفحه 17 به نقل علامه مجلسی در کتاب شریف «بحارالانوار» آمده است: «ابوعبدالله بن منده اصفهانی در کتاب «المعرفه» آورده است که علی (علیهالسلام) یکسال بعد از هجرت با فاطمه (علیهاالسلام) ازدواج کرد، یکسال که گذشت، حسن را به دنیا آورد و پس از آن، حسین و بعد محسن و همچنین ام کلثوم کبری و زینب کبری (صلواتاللهعلیهم).»
در فصل چهارم کتاب و در صفحه 51 ذیل روایتی از سلمان فارسی درباره شهادت حضرت محسن میخوانیم: «سلیم بن قیس هلالی در کتاب ارزشمند خود و در جای جای آن از جفا و ستم امت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به اهل بیت او پرده برداشته است.
سلمان میفرمود: «قنفذ که لعن و نفرین خداوند بر او باد، وقتی فاطمه بین او و همسرش امیرالمؤمنین (علیهالسلام) حائل شد، با تازیانه بر آن بانو کوبید و عمر نیز برای او پیغام فرستاده بود که اگر بین تو و علی، فاطمه مانع شد او را بزن! لذا قنفذ، حضرت را مضروب ساخت و آن بانو را به سوی چارچوب در روانه کرد و آن را بر آن بانو کوبید و استخوانی از پهلویش بشکست و باعث شد ایشان جنینی را که در شکم داشت بیندازد. آن بانوی ستمدیده پیوسته در بستر بود تا اینکه در اثر آن صدمات شهیده از دنیا رفت.»
«روی برگرداندن از قاتلین حضرت محسن» از جمله سرفصلهای کتاب حاضر است که در این بخش، نویسنده به نقل از کتاب «علل الشرایع» نوشته است: «امیرالمؤمنین (علیهالسلام) وارد خانه شد و نزد حضرت زهرا (علیهاالسلام) آمد و فرمود: آن دو نفر بارها اجازه خواستند و من آنها را رد کردهام و تو نیز اجازه ندادهای. اکنون بار دیگر از من خواستهاند تا از تو اجازه بگیرم. عرض کرد: به خدا قسم! به آنان اجازه نمیدهم و کلمهای با آنان سخن نمیگویم تا پدرم را ملاقات کنم و از آنچه انجام دادهاند و ظلمی که نسبت به من روا داشتهاند به پدرم شکایت کنم. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: ای خانم آزاد! این دو نفر پشت در نشستهاند و اصرار دارند. حضرت زهرا فرمود: خانه، خانه توست و زن آزاده همسر توست، هرگونه میخواهی عمل کن. فرمود: پوشش سرت را محکم کن. حضرت زهرا (علیهاالسلام) سر مبارک را پوشانید و روی به دیوار گردانید به طوری که مقابل آنها نباشد.»
وی در ادامه اینگونه نقل کرده است: «آن دو نفر وارد شدند و تا چشمشان به حضرت زهرا افتاد سلام کردند، ولی حضرت جواب آنها را نداد! و این در حالی بود که حضرت روی خود را به طرف دیوار گردانیده بود. آنها به طرف مقابل حضرت آمدند ولی حضرت روی برگردانید و چند بار این کار تکرار شد تا آنکه حضرت به امیرالمؤمنین فرمود: پارچهای روی صورتم بینداز و به زنها فرمود: مرا برگردانید و گویا از شدت جراحات نمیتوانستند بدن مبارک را حرکت دهند.»
افزودن نظر جدید