سه اقدام مهم و راهبردی امام حسن عسکری (ع)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حجت خدا، امام حسن عسکری (علیهالسلام) در هشتم ربیع الثانی 232 هجری، در مدینة الرسول به دنیا آمدند. پدر ایشان حضرت امام هادی (علیهالسلام) و مادر ایشان بانویى دانا و پارسا بود كه او را حديث يا سليل مىخواندند.[1] کنیه ایشان ابومحمد بود و مردم ایشان را به ابن الرضا (علیهالسلام) میشناختند.[2] دوران امامت ایشان حدود شش سال بود که نزدیک به سه سال آن را حضرت در زندان خلیفه جور عباسی سپری کردند.
بشارت به امامت حضرت عسکری (علیهالسلام)، سالها قبل از ولادت ایشان در کلام ائمه اطهار (علیهمالسلام) داده شده بود. به عنوان نمونه، امام جواد (علیهالسلام) در مورد امامت ایشان میفرمایند: «پيشواى پس از من، فرزندم على است. فرمان او فرمان من و گفتار او گفتار من و اطاعت از او اطاعت از من است. پيشواى پس از او فرزندش حسن است.»[3] جایگاه امام عسکری (علیهالسلام) در میان مردم و حاکمان هم عصر با ایشان، باعث شده بود تا دوست و دشمن به مقام شامخ حضرت اقرار کنند.
احمد بن عبيدالله بن خاقان، وزير دربار عباسى در عصر امام عسکری (علیهالسلام) و دشمن اهل بیت (علیهمالسلام) و شیعیان بود. او که به عنوان فرد ناصبی مذهب شهره است، در توصیف شكوه و عظمت و مقام والای امام حسن عسکری (علیهالسلام) میگوید: «در شهر «سرمنرأى» هيچ كس از علويان را همچون حسن بن على بن محمد بن الرضا (علیهمالسلام) نه ديدهام و نه میشناسم. در وقار، سكوت، عفاف، بزرگوارى و كرم، در ميان خاندانش و همچنین نزد سلطان و تمام بنىهاشم همتايى چون او نديدم. بنىهاشم او را بر سالخوردگان و توانگران خويش مقدم مىدارند و بر فرماندهان و وزيران و دبيران و عوام الناس او را مقدم مىكنند و درباره وی از هر كسى كه پرس و جو کردم، ابامحمد را درغايت شكوه و ابهت و دارای جايگاهى والا و گفتار نیكو يافتم و ديدم كه او را بر خاندان و مشايخش و ديگران مقدم مىشمارند و دشمن و دوست از او تمجيد مىكنند.»[4]
با آنکه حکومت عباسی مانع دیدار مردم با حضرت بود و شرایط سختی را برای حضور یافتن خدمت امام (علیهالسلام) ایجاد کرده بود، اما هرگاه به دستور حاکم عباسی امام (علیهالسلام) احضار میشدند جمعیت عظیمی از مردم به استقبال ایشان میآمدند.
با بررسی سیره زندگانی امام حسن عسکری (علیهالسلام) سه اقدام راهبردی مهم بهدست میآید.
تقیه شدید
از آنجا كه امام عسکری (علیهالسلام) در سختترین شرایط ممکن زندگی میکردند و هدف مهم حضرت زمینه سازی براى غيبت ولی الله بود، از تقیه به عنوان استراتژی خاص در این شرایط بهره می بردند. حضرت به عنوان رهبر جامعه اسلامی با استفاده از تقیه، علاوه بر حفظ جان شیعیان در مقابل حکومت جور عباسی، ارتباط خود با مردم را به بهترین شکل حفظ کرده بودند. داود بن اسود میگويد: «سرورم (امام عسكرى عليهالسلام) مرا فرا خواند و چوبى كه گويا پايه درى بود، گرد و کشیده به اندازه كف دست، به من داد و فرمود: اين چوب را به عَمرى (يكى از نمايندگان مقرب آن حضرت) برسان. به راه افتادم؛ در خيابانى با يك سقّاء كه استرى داشت رو به رو گشتم. استر راه مرا سد كرده بود. سقّاء بانگ زد كه راه را باز بگذار. من همان تكه چوب را بالا بردم و بر استر زدم، چوب شكست. به قسمت شكستگى چون نگاه كردم، چشمم به نامههايى كه در آن تعبيه شده بود، افتاد. شتابان چوب را در آستينم پنهان كردم..[5]«.
زمینه سازی معرفی امام زمان (عجلاللهفرجه) و بیعت با مهدی موعود
یکی از شاخصترین فعالیتهای امام عسکری (علیهالسلام)، زمینهسازی ایشان برای آگاهی شیعیان از چگونگی دوران غیبت و نحوه رابطه با حضرت بقیهالله (عجلاللهفرجه) است. در فضیلت و شناخت حضرت بقیةالله (عجلاللهفرجه) احاديث فراوانى وجود دارد كه از پيامبرخدا (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار (عليهمالسلام) صادر شده است اما تأكيد امام عسكرى (سلام اللهعلیه) بر اين امر تأثير بسزایى داشت؛ چون آن حضرت شخصاً مهدی موعود (عجلاللهفرجه) را به ياران و خواص شیعه معرفی كردند. بعضی از شیعیان توفیق زیارتش را داشتند و از حضور در محضرش استفاده کردند. تدبیر امام (علیهالسلام) سبب شد شیعیان علاوه بر آنکه با آثار و برکات ولی خدا در غیبت آشنا شوند، از معارف مهدویت نیز به بهترین شکل ممکن آگاهی یابند. تمثیلهای امام عسکری (علیهالسلام) در مورد مهدی موعود و توضیح ویژگیهای بارز فرزند بزرگوار خود با استناد به آیات قرآن، حجت را برای همگان تمام کرد.
احمد بن اسحاق اشعرى می گوید: بر امام حسن عسكرى (علیهالسلام) وارد شدم و خواستم درباره جانشينش بپرسم. اما آن حضرت خود بدون مقدمه فرمود: «احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى از زمانى كه آدم را آفريد زمين را از حجت خدا بر خلقش خالى نگذاشته و تا روز قيامت هم خالى نخواهد گذارد. به بركت وجود او است كه بلا از مردم زمين دور مىشود و باران فرو مىبارد و بركات زمين برون مىآيند. گفتم: فرزند رسول خدا! پس از تو امام و خليفه كيست؟ پس شتابان وارد اتاق شد. سپس بيرون آمد و بچهاى روى دوش گرفته بود، صورتش گويى ماه شب چهارده بود و سه سال از عمرش مىگذشت. سپس امام فرمود: احمد! اگر ایمان تو به خداى عزوجل و به حجتهايش مشخص نمىبود، اين كودكم را به تو نشان نمىدادم. او همنام و هم كنيه رسول خدا و كسى است كه زمين را از عدل و داد پر مىكند، پس از آنكه از ستم و بيداد پر شده باشد. احمد! حكايت او در اين امت، همچون حكايت خضر و همانند داستان ذوالقرنين است. به خدا سوگند! چنان غيبت درازى كند كه هيچ كس از هلاكت در آن رهايى نيابد، مگر آن كه خداوند او را بر اعتقاد به امامتش استوار كرده و در طول اين مدت با دعا براى تعجيل فرجش همراهى کرده باشد.»[6]
مرجعيت خردمندانه دینی
از آن جهت که مرجعیت علمی و دینی ائمه شیعه (علیهمالسلام) در امتداد رسالت نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) شکل گرفته است بايد كيان و موجوديت اجتماعى آن بر همگان مشخص شود. امام حسن عسکری (علیهالسلام) همزمان با ایجاد شبکه وکالت، جامعه شیعه را به سمت عالمانی هدایت کردند که در دوران غیبت کبری، نائبان حضرت بقیةالله (عجلاللهفرجه) خواهند بود؛ از اين رو در دوران امام عسكرى (عليهالسلام)، شالوده نظام مرجعيت تحكيم يافت و نقش دانشمندان شيعه، به این اعتبار كه آنان وكلا، نواب و سفيران امام معصوم (عليهالسلام) هستند، برجستگى ويژهاى پيدا كردچنان که روايات فراوانى از امام عسكرى (عليهالسلام) درباره نقش علماى دينى در بين مردم منتشر شد كه يكى از آنها همان روايت معروفى است كه ایشان از امام صادق (عليهالسلام) روايت میکنند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «اما هر فقيهى كه خويشتندار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفسش مخالفت کند و مطيع فرمان مولايش باشد، بر عوام واجب است كه از او تقليد كنند و البته اين ويژگیها را تنها برخى فقهاى شيعه دارا هستند.»[7]
ایجاد شبکه وکالت سبب شد مرجعیت علمی و دینی ائمه اطهار (علیهمالسلام) به وسیله علمای شیعه تا عصر حاضر امتداد داشته باشد و شیعیان، احکام و مسائل دینی خود را مستقیم از عالمانی دریافت کنند که جانشینان بر حق ائمه معصومین (علیهمالسلام) هستند.
پینوشت:
[1]. مجلسى، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی - بيروت، چاپ دوم، 1403، ج50، ص238؛ «اسْمُ أُمِّهِ عَلَى مَا رَوَاهُ ... مِنَ الْعَارِفَاتِ الصَّالِحَاتِ.»
[2]. بحار الأنوار، ج50، ص236؛ «كُنْيَتُهُ أَبُو مُحَمَّدٍ وَ لَقَبُهُ الْخَالِص»
[3]. بحار الأنوار، ج50، ص239؛ «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ... ابْنِهِ الْحَسَن.»
[4]. شیخ كلينى، كافی، دارالكتب الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج1، ص503؛ «كَانَ أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ خَاقَانَ عَلَى ... ذَوِي السِّنِّ مِنْهُم.»
[5]. مجلسى، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی - بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج50، 283؛ «عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْأَسْوَدِ قَالَ...وَ يَشْتِمُ صَاحِبِی»
[6]. شیخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، دارالکتب اسلاميه - تهران، چاپ دوم، 1395ق، ج2، ص384؛ «عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِی قَال ... وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِه.»
[7]. طبرسى، إحتجاج، نشر مرتضى - مشهد، چاپ اول، 1403 ق، ج2، ص458؛ «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاء ... لَا جَمِيعَهُم.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید