دلسوزی عبدالله ابن عمر و معاویه برای اسلام
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انتخاب خلیفه و راهنما برای هر امتی، امر عقلایی به حساب میآید. علمای اهل سنت معتقدند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بعد از خود، وصی و جانشینی انتخاب نکرده و ابوبکر به انتخاب تعداد انگشتشماری از صحابه، به خلافت رسید.
اما نکته قابل توجه در کتب اهل سنت آن است که خلفای سه گانه و تمام مسلمانان، از اهمیت عقلی انتخاب وصی و خلیفهی بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) آگاه بودهاند و تنها پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از درک اهمیت آن غافل شدهاند.
در روایت صحیحی که از عبدالله بن عمر نقل شده، او پدر خود را مورد نصیحت قرار میدهد و تبیین اهمیت انتخاب جانشین را، به عمر متذکر میشود. مسلم، به نقل از ابن عمر مینویسد: «اگر تو یک چوپان برای گوسفندان و یا شترهای خود بگیری، تا آنها را بچراند، سپس او آن گله را رها کند، آیا آن گله گوسفند یا شتر از بین نمیرود؟ آیا مردم تو را سرزنش نمیکنند؟ [که چرا چوپان دیگری انتخاب نکردی؟]»[1]
غیر از عبدالله بن عمر، عایشه نیز میدانست که خلیفه مسلمین برای هدایت امت، باید جانشین برای خود منصوب کند. ابن قتیبه دینوری با توجه به این نکته مینویسد: «عایشه به فرزند عمر گفت: ای پسرم! به عمر سلام مرا برسان و بگو امت را بدون چوپان رها نکن و برای آنان، خليفه انتخاب کن و آنان را سرگردان رها نکن؛ من از فتنه میترسم.»[2]
در روایتی که از عایشه نقل شد، عدم انتخاب جانشین، سبب فتنه و ابتلاء معرفی شده است. سؤالی که بزرگان اهل سنت باید پاسخ دهند تا حق تبیین گردد این است که؛ آیا ممکن است خدای رحمان همانند عایشه و ابن عمر خیرخواه امت اسلام باشد و به رسول خود در مورد جامعه مسلمانان در صورت عدم انتخاب جانشین، توصیه کرده باشد؟ آیا امکان دارد پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) نیز مانند عبدالله بن عمر، به این امر مهم رسیده باشند که بدون رهبر و راهنما، امت را نباید رها کرد؟
اگر اهل سنت معتقد باشند که پیامبر کسی را به عنوان جانشین خود، انتخاب نکرده است، در حقیقت جسارت به رسول خدا کردهاند و شیعیان معتقدند که امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام)، انتخاب شده است و اگر بگویند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فردی را انتخاب کردهاند، چرا و به چه دلیل عمر بن خطاب به فرزندش در مورد انتخاب جانشین بعد از خود گفت، رسول خدا کسی را برای جانشینی بعد از خود، انتخاب نکرده است؟!
بخاری در این باره مینویسد: «به عمر گفته شد، چرا برای بعد از خود خليفه تعيين نمیكنی؟ در جواب گفت: اگر خليفه تعيين كنم، كاری كه شخص بهتر از من كرده را انجام دادهام، و اگر خليفه تعين نكنم باز هم كار كسیكه بهتر از من بوده را انجام دادهام و آن رسول خدا است.»[3]
قلب مؤمنین هنگامی بیشتر جریحهدار میشود که شخصیتی همانند معاویه نیز دلسوز اسلام میشود، اما به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نسبت دادهاند که برای اسلام بیتفاوت بودهاند. معاویه که دوران سیاه و منحوس پادشاهیش، بدترین دوران برای مسمانان بوده، یزید فاسد و فاسق را به عنوان جانشین خود معرفی میکند.
طبری از دلواپسی معاویه یاد میکند و به نقل ازاو مینویسد: «من از آنکه بعد از خود، امت پيامبر را مانند گوسفند بیچوپان رها كنم، میترسم و هراس دارم.»[4]
سؤال مهمی که تاریخ به آن پاسخ داده اینکه؛ خلفای سهگانه و عایشه، معاویه و ابن عمر، آیا بیشتر از پیامبر دلسوز امت اسلام بودهاند و یا دلسوزی آنان علت دیگری داشته است؟!
پینوشت:
[1]. مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، دار إحياء التراث العربی، ج3، ص1455. «إِنَّهُ لو ...الناس أَشَدُّ» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. دينوری، الإمامة والسياسة، دارالكتب العلمية، ج1، ص25. «يا بنی ... الفتنة.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. بخاری، صحیح بخاری، دار ابن کثیر، الیمامة، چاپ سوم، ج6، ص2638. «قال قیل لعمرالا تستخلف ... هو خیر منی رسول الله» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. طبری، تاريخ طبری، دارالكتب العلمية، ج3، ص248. «إني أرهب ... راعي لها» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید