دو عامل مهم مظلومیت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در طول حیات طیبهی خود، شاهد حوادث ناگواری بودند که بر آل محمد (صلواتاللهعلیهم) تحمیل شد. واقعهی هجوم به خانهی امیرالمومنین (علیهالسلام) و غصب خلافت ایشان و شهادت صدیقهی طاهره (سلاماللهعلیها)، مشهورترین مصائب در زمان حیات امام (علیهالسلام) است؛ اما باید دو عامل اساسی را سبب مظلومیت امام مجتبی (علیهالسلام) دانست.
کمیِ یار و یاور و اصحاب در دفاع از امامت حضرت مجتبی (علیهالسلام)
تاریخ گواهی میدهد که هرگاه صدای سکههای طلا به گوش برسد، اندک مردانی هستند که بتوانند ضمیر سرکش خود را در برابر خدا به اطاعت مجبور سازند. معاویه ملعون بعد از شهادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با ثروت بادآوردهی خود، لشکری را مهیای جنگ با امام مجتبی (علیهالسلام) کرد. او در صدد برآمد که با خرج سکههایش لشکریان کوفه را فریب دهد و با این سیاست، سبب شد تا بسیاری از یاران امام (علیهالسلام) به سمتش راهی شوند.
مرحوم طبرسی در اینباره نقل میکند که امام حسن (علیهالسلام) فرمودند: «به خدا سوگند! اگر با معاويه جنگ كنم، لشکر کوفه، مرا دست بسته تحويل او خواهند داد. به خدا سوگند! اگر در حالیكه عزيز و آبرومندم با او صلح كنم، برای من بهتر از آن است كه در حال اسارت مرا به قتل رسانند، يا بر من منّت گذارند كه اين برای هميشه مايه ننگ بنیهاشم میشود و معاويه و نسل او تا ابد بر اين منّت، بر زنده و مرده ما خواهند باليد.»[1]
امام حسن (علیهالسلام) با توجه به بیرغبتی مردم کوفه به جنگ با طاغوت بنیامیه، مجبور به صلح با معاویه شدند. طبرسی در ادامه مینویسد: امام حسن (علیهالسلام) فرمودند: «اگر انصار و یاورانی داشتم، هیچگاه خلافت را تسلیم معاویه نمیکردم و اگر نزد خود یارانی داشتم، شبانهروز با او میجنگیدم، تا آنکه بین من و او، خداوند حکم کند ولیکن مردم کوفه را میشناسم؛ آنان بر قول و عهد خود هیچ وفایی ندارند.»[2]
تاریخ گواهی میدهد معاویه و یارانش دنیاپرستانی کوردل بودند که هیچگاه خود را ملزم و مقید به رعایت احکام دین و دفاع از کیان اسلام نمیدانستند و جنگهای آنان با امیرالمومنین وامام مجتبی (علیهماالسلام) فقط به قصد پادشاهی بر مسلمانان بود.
قرطبی صاحب کتاب الاستيعاب در تایید دنیاپرستی معاویه و یارانش به نقل از ابوقیس اودی که از راویان مورد توثیق اهل سنت است مینویسد: «مردم به سه دسته تقسیم میشوند: دین داران که مولاعلی (علیهالسلام) را دوست دارند، دنیا پرستان که طرفدار معاویه و دوست داران او هستند و خوارج»[3] این جملات، حقیقتی آشکاراست که علمای اهل سنت با بیان آن، چهرهی واقعی معاویه ملعون را به دنیا معرفی میکنند.
ابن ابیشیبه، استاد بخاری، محدث مشهور اهل سنت در کتابش مینویسد: «از سعید بن سوید نقل شده: معاویه، نماز جمعه را در نخیله خواند و سپس برای ما خطبه خواند و گفت: من با شما نجنگيدم كه نماز بخوانيد و روزه بگيريد، به زيارت خانه خدا برويد و زكات بپردازيد. من میدانم که شما اين اعمال را انجام میدهيد. من با شما جنگیدم تا بر شما فرمانروايی كنم و خدا آن را به من عطا فرمود، در حالیكه شما از آن کراهت دارید.»[4]
دشمن در خانه
معاویه که میدانست مرگ، بهزودی او را در بر میگیرد، بعد از تثبیت پایههای حکومتش، قصد انتخاب جانشین خود را کرد. او به فکر حذف مخالفان سرشناس حکومتش افتاد. اولین مخالف سرسخت، امام مجتبی (علیهالسلام) بود. او برای انجام فکر شوم خود قصد کرد تا امام (علیهالسلام) را به هر شکل ممکن به شهادت برساند. علاوه بر علمای مشهور شیعه، مورخین اهل سنت نیز به نحوهی شهادت حضرت در کتابهایشان پرداختهاند. ذهبی، عالم مشهور اهل سنت، به نقل از واقدی مینویسد: «من از بعضی افراد شنیدهام که میگویند: معاويه بعضی از افراد را به خدمت گرفت تا به حسن بن علی سَمّ بدهند.»[5]
جارالله زمخشری که نزد اهل سنت با کتابها و تالیفات معروفش شهرهی عام و خاص است در کتاب خود به مسمومیت امام حسن (علیهالسلام) توسط معاویه اشاره میکند و مینویسد: «معاويه صد هزار (سکهی طلا) به جعده، دختر اشعث، همسر امام حسن (عليهالسلام) داد تا آنکه ایشان را مسموم كند. بعد از مسمومیت، امام (عليهالسلام) دو ماه بیشتر زنده نماندند. هر بار طشت پر از خون از مقابل حسن بن علی (علیهماالسلام) بر میداشتند او میفرمود: چندین مرتبه من را مسموم کردهاند، هيچ مرتبهای مسمومیت من همانند اینبار نبوده است. تکههای خونين جگرم را با چوبی كه در دست داشتم چرخاندم، سم اثر كرده است.»[6]
مظلومیت امام حسن (علیهالسلام) بعد از شهادت ایشان به اوج خود رسید. زمخشری مینویسد: «هنگامیکه خبر رحلت حسن بن علی (علیهماالسلام) به معاویه رسید، معاویه و کسانیکه در اطرافش بودند، سجده شکر به جا آوردند.»[7] یعقوبی مورخ شهیر اهل سنت، با اشاره به تشییع مظلومانهی پیکر امام حسن (علیهالسلام) و ممانعت مروان حکم و عایشه از تدفین حضرت در کنار قبر مطهر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، در کتابش مینویسد: «عايشه سوار بر يك قاطر سياه و سفيد شد و گفت: در خانهی من [كنار قبر رسول الله] اجازه نمیدهم كسی را دفن کنید. قاسم بن محمد بن أبیبكر به عايشه گفت: ای عمه! هنوز سرهایمان را از ننگ جمل سرخ موی نشستهايم، آيا اراده کردهای که مردم در مورد تو بگويند روز جنگ قاطر سياه و سفيد هم شد؟ در این هنگام عايشه به منزلش برگشت.»[8]
هرچند برای سیدالشهدا (علیهالسلام) یاران اندک ولی با وفا در تاریخ کربلا ذکر شده است، ولی مظلومیت امام مجتبی (علیهالسلام) به حدی جانسوز است که ایشان حتی در خانهی خود، غریب و بییاور بودند.
پینوشت:
[1]. طبرسی، الاحتجاج، نجف اشرف، تعليق وملاحظات: سيد محمدباقر خرسان، ١٣٨٦، ج2، ص10. «والله لو قاتلت معاوية لأخذوا ... وعقبه علي الحي منا والميت.»
[2]. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص12. «قال : والله ما سلمت الأمر إليه ... إنهم لا وفاء لهم»
[3]. يوسف بن عبد الله قرطبی، الاستيعاب فی معرفة الأصحاب، محقق: علي محمد البجاوي، دار الجيل، بيروت، چاپ اول، 1412 هـ. ج3، ص1115. «عَنْ أَبِي قَيْسٍ الأَوْدِيِّ، قَالَ: أَدْرَكْتُ النَّاسَ ... وَخَوَارِجُ.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. ابن أبیشيبة، المصنف فی الأحاديث، مكتبة الرشد، رياض، 1409، چاپ اول، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج6، ص187. «حدثنا أبو معاوية ... وأنتم له كارهون.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. ذهبی، سير أعلام النبلاء، دار الحديث، قاهره، 1427هـ، ج4، ص344. «قَالَ الوَاقِدِيُّ: ... أَنْ يَسْقِيَهُ سُمّاً.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. زمخشری، ربيع الأبرار ونصوص الأخيار، مؤسسة الأعلمی، بيروت، چاپ اول، 1412 هـ، ج5، ص157. «جعل معاوية لجعدة بنت الأشعث ... فجعلت أقلبها بعود كان في يدي.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. زمخشری، ربيع الأبرار ونصوص الأخيار، ج5، ص134. «لما بلغ معاوية موت الحسن ... من حوله شكرا.»
[8]. يعقوبی، تاريخ اليعقوبی، دار صادر، بيروت، ج2، ص225. «أن عائشة ركبت بغلة شهباء ... فرجعت.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید