شعر مولوی پنهان کننده فضیلت اهل بیت (ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی به شوق رسیدن به بهشت، خود را مقید به این میدانند که آخر ماه صفر را به دیگران مژده دهند و این کار خود را مستند به روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میکنند که میفرماید: «من بشّرنی بخروج صفر بشّرته بالجنّه، هرکسی مرا بخروج ماه صفر بشارت دهد من او را به بهشت بشارت میدهم.» با جستجوی در منابع معتبر شیعی چنین روایتی با چنین الفاظی را نمیبینیم. درواقع این روایت از جعلیات اهل سنت است. نکته جالب اینکه مولوی شاعر صوفی و پرآوازه ایرانی این روایت را به شعر درآورده و اینگونه میسراید که:
چون صفر آید شود شاد از صفر که پس این ماه میسازم سفر
هر شبی تا روز زین شوق هدیای رفیق راه اعلی میزدی
گفت هر کس که مرا مژده دهد چون صفر پای از جهان بیرون نهد
که صفر بگذشت و شد ماه ربیع مژدهور باشم مر او را و شفیع
گفت عکاشه صفر بگذشت و رفت گفت که جنت ترا ای شیر زفت
دیگری آمد که بگذشت آن صفر گفت عکاشه ببرد از مژده بر [1]
برخی افراد، اشعار مولوی در این موضوع را دلیل بر صحت این روایت و این قضیه میدانند. درحالیکه مرحوم زرینکوب درباره این شعر مولوی مینویسد: «روایت عکّاشه که در کتبِ صوفیه مبنی بر بشارتِ خروج از ماه صفر آمده، طبق نظر محدثین جعلی و ساختگی است. مولوی در نظر دارد با این شعر، شوق آن حضرت مبنی بر خروج از دنیا را بگوید که ایشان در ماه صفر انتظار ربیعالاول را میکشید برای لقای پروردگار. او در این شعر زمان رحلت رسول اکرم را نشان میدهد که طبق نظر اهل سنت در ماه ربیعالاول بوده و قید "بیجدل" را برای همین آورده چون در میان اهل سنت اختلافی در زمان رحلت پیامبر اکرم نیست. لذا مولوی در تاریخِ رحلت، نظر مذهب خود را گفته و کاملاً با روایات شیعی در این زمینه بیگانه بوده است. زیرا مشهور در میان شیعیان این است که آن حضرت در ماه صفر از دنیا رفت.» [2] حتی در میان علمای اهل سنت نیز برخی مانند ملل علی القاری این حدیث را جعلی میدانند. [3]
اما اصل حدیثی که اهل سنت و مولوی حدیث موردنظر خود را از روی آن کپی و سپس تحریف و به میل خود بهصورت حدیث و سپس به شعر درآوردهاند، حدیثی است که با این لفظ آمده است که: ««فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّه». شیخ صدوق این روایت را اینطور نقل میکند که: «ابن عباس گوید: روزی پیغمبر (صلی اهلّه علیه و آله) به چند تن از اصحابشان که در مسجد قبا در خدمت وی بودند فرمود: نخستین شخصی که اکنون بر شما وارد شود مردی از اهل بهشت است، چون این سخن را از آن بزرگوار شنیدند، گروهی از ایشان برخاسته و بیرون رفتند، و هر یک از آنان قصد داشت که سریعتر مراجعت نماید تا خود نخستین واردشونده باشد و درنتیجه بهشتی گردد، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به نیّت آنان پیبرد و به باقی مانده اصحابش که نزد وی بودند فرمود؛ بهزودی چند تن بر شما وارد میشوند که از جهت زودتر رسیدن در حال سبقت از یکدیگرند، پس هرکدام از آنان که مرا به خروج «آذر» مژده دهد اهل بهشت است. سپس آنان که بیرون رفته بودند بازگشتند و ابوذر نیز همراهشان بود، آنگاه پیغمبر (صلی اهلّه علیه و آله) به ایشان فرمود: ما اکنون در کدامیک از ماههای رومی بسر میبریم؟ ابوذر گفت: یا رسول اهلّه آذر به پایان رسیده است. پیغمبر (صلی اهلّه علیه و آله) فرمود: ای أبا ذرّ آن را میدانستم ولیکن دوست داشتم قوم من بفهمند که تو مردی از اهل بهشت میباشی، و چگونه چنان نباشد، حال آنکه پس از من به دلیل علاقهات به اهلبیتم تو را از حرم من دور گردانند، و تنها زندگی خواهی نمود، و تنها خواهی مرد، و قومی که عهدهدار مراسم کفن و دفنت بشوند به سبب تو سعادتمند گردند و در بهشت جاودانی که به پرهیزگاران نوید داده شده همراه من خواهند بود.» [4]
آنچه از این روایت بدست میآید این است که اولاً هدف پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی جایگاه ویژه جناب ابوذر به دیگران بوده است. کما اینکه حضرت میفرمایند: ««قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّه [5] ای أبا ذرّ آن را میدانستم و لیکن دوست داشتم قوم من بفهمند که تو مردی از اهل بهشت میباشی.» وگرنه معنا ندارد که بهشت برای کسی باشد که یک خبر ساده اینچنینی را مطرح نماید.
ثانیاً حضرت فرمودهاند: «خروج آذر». آذر از ماههای رومی است و ماه رومی روزهایش با ماه قمری تطابق ندارد و حضرت نیز در این روایت، هیچ اشارهای به ماه صفر نکردند.
ثالثاً این روایت در مورد ابوذر است و شاید علت اینکه اهل سنت و شخصی مانند مولوی که این روایت را اینطور تحریف و به نام "عکاشه" تحریف و تغییر دادهاند، این است که ابوذر با آن شهرت و فضائلی که عامه و خاصه برای او نقل کردهاند، از حامیان اصلی اهلبیت (علیهم السلام) بوده و این فضیلتی برای اهل بیت (علیهم السلام) است که اثبات چنین فضیلتی برای علما و بزرگان اهل سنت گران تمام میشده است. کما اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در همین روایت فوق، خبر از دور کردن ابوذر از اهلبیت (علیهم السلام) و مرگ او در تبعید و تنهایی بهخاطر علاقه و حمایتش از اهلبیت (علیهم السلام) میدهد.
پینوشت:
[1]. مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، دفتر چهارم
[2]. زرینکوب، عبدالحسین، سرّ نِی، نشر علمی، ج 1، ص 398
[3]. هروی قاری، ملاعلی، الأسرار المرفوعة فی الأخبار الموضوعة، نشر دار الامانه، بیروت، ص ۳۲۴
[4]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، مترجم محمدی شاهرودی، ص 205 و 206
[5]. همان
افزودن نظر جدید