محمدعلی طاهری: چون خدا نامحدود است، جهان هستی نیز نامحدود است!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از بزرگترین مشکلات فرقه حلقه، برداشت نادرست سرکرده آن نسبت به گزارههای دینی و قرآنی است. محمدعلی طاهری سرکرده عرفان کیهانی، از علم لازم در زمینه تحلیل و تفسیر مسائل دینی و عرفانی برخوردار نبوده و به همین خاطر در این فرقه با شمار زیادی از برداشتهای انحراف گونه و سطحی مواجه هستیم.
محمدعلی طاهری برای اثبات نامحدود بودن جهان هستی، استناد به نامحدود بودن خداوند کرده و مدعی شده است چون خداوند نامحدود است، بنابراین تجلیات خدا نیز باید نامحدود باشد. طاهری میگوید: «تصّور محدودّیت برای خداوند محال است و وجود او نامحدود میباشد؛ بنابراین، تجلّیات او نیز باید نامحدود باشد. در نتیجه، جهان هستی نامحدود است.» [1]
این فرد با خلط مفهوم نامحدود بودن مخلوقات با نامحدود بودن خداوند، نامحدود بودن جهان هستی را نتیجهگیری کرده است. محدود در یک تقسیم بندی به، زمانی، مکانی و عددی تقسیم میشود وهمین طور نامحدود نیز به زمانی، مکانی و عددی تقسیم میشود. از آنجایی که وجود نیز داری ماهیت و چیستی است، و تمامی موجودات دارای ماهیت هستند، بنابراین وجود نیز به محدود و نامحدود تقسیم میشود.
اگر گفته میشود خدا زمان، مکان و ماهیت ندارد، بدین معناست که اصلا زمان، مکان و ماهیت برای او قابل فرض نیست. پس او از حوزه زمان و مکان و اعداد بیرون است. او از حوزه ممکنات بیرون است.[2] از آنجایی که خداوند متعال خالق همه چیز است و تمام موجودات به سبب اراده خدا وجود پیدا کردهاند؛ نامحدود بوده و جهان هستی به دلیل ممکنالوجود بودن و آفریده شدن توسط خداوند متعال، در زمره محدود وجودی به شمار میرود. در کمال تعجب جناب طاهری از نامحدود بودن بودن جهان هستی و تجلیات خداوند، نتیجه میگیرد که جهان هستی خود از بی نهایت جهانهای طولی، موازی و مجاور یکدیگر تشکیل شده است. گویی تنها صورتی که میتوان تصوری درست از نامحدود بودن جهان داشت، نامحدود بودن آن از نظر تعداد است![3]
حال برمیگردیم به بیان نویسنده عرفان کیهانی؛ وی از نامحدود بودن خدا به نامحدود بودن عالم رسیدهاند. سؤال این است که از کدام نامحدود به کدام نامحدود پی بردهاید؟ از یک سو خدا فقط نامحدود وجودی است و از سوی دیگر عالم به هیچوجه، نامحدود وجودی نیست پس چگونه میتوان از یک نامحدود به نامحدود دیگر پی برد؟ نامحدود بودن خدا با نامحدود بودن تجلیات او یعنی جهان، متفاوت بوده و به یک معنا نیست؛ پس نمیتوان از نامحدود بودن خالق به نامحدود بودن تجلیات او دست یافت.[4] نتیجه سخن اینکه اثبات نامحدود بودن جهان هستی با تکیه بر نامحدود بودن خداوند، نادرست است. این استدلال، ناشی از تصوّر و شناخت نادرست درباره خدا، هستی و پیوند بین آن دوست.[5]
بنابراین تشبیه نامحدود بودن جهان هستی به نامحدود بودن خداوند از ناحیه محمدعلی طاهری، برداشتی غلط و کاملا سطحی و غیر عالمانه است، که نشان دهنده بیاطلاعی این شخص از مباحث فلسفی و عرفانی است.
پینوشت:
[1]. طاهری محمدعلی، عرفان کیهانی (حلقه)، آمریکا، چارلزتون (2008)، 2011، ص19.
[2]. صدرالدین محمّدالشیرازی، الحکمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، 1981، ج6، ص 235.
[3]. سعیدی، محمد مسعود، عرفان در گرو حلقهها، نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ص 35.
[4]. به عبارت دیگر در استدلال فوق حد وسط استدلال، تکرار نشده است.
[5]. افسون حلقه، علی ناصری راد، نشر سایان، تهران، 1390 ش، ص 119-121.
افزودن نظر جدید