بهائیان و مسئله حق تحصیل در دانشگاه‌ها +تصاویر

  • 1397/11/08 - 14:10
یکی از بهانه‌هایی که تشکیلات بهائیت امروزه به اسم نقض حقوق بشر آن را مطرح کرده و توانسته حتی مسئولانی ناآگاه را با خود همراه سازد، مسئله‌ی حق تحصیل بهائیان در دانشگاه‌های کشور می‌باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از بهانه‌هایی که تشکیلات بهائیت امروزه به اسم نقض حقوق بشر آن را مطرح کرده و توانسته حتی مسئولانی ناآگاه را با خود همراه سازد، مسئله‌ی حق تحصیل بهائیان در دانشگاه‌های کشور می‌باشد. تشکیلات بهائیت در رسانه‌های خود اعلام می‌کند که باور به فرقه‌ی بهائی، عامل بازدارنده‌ی ورود پیروانش به دانشگاه‌های کشور است؛ اما حقیقت امر چیست؟! در این متن، ادعا را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار خواهیم داد:
اول: اولین عامل بازدارنده برای عدم ورود بهائیان به دانشگاه‌های کشور، پیشوایان بهائیت هستند؛ چرا که بر اساس تعالیم پیشوایان بهائی، فرزندان بهائی حق تحصیل در مدارس غیربهائی را ندارند؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «اطفال احباء ابداً جائز نيست كه به مكتب‌های ديگران بروند».[1] بنابراین آیا عمل به دستور عبدالبهاء در خصوص جداسازی دانش‌آموزان بهائی از غیربهائی، در تضاد با تعالیم این فرقه بوده و جای اعتراضی برای بهائیان باقی می‌گذارد؟!

دوم: بر خلاف آن‌چه القاء می‌شود، بهائیت یک باور و یا اعتقاد نیست، بلکه ساختاری کاملاً تشکیلاتی و هرم گونه دارد. تشکیلاتی سیاسی و وابسته به دولت متخاصم اسرائیل که تنها 12 روز پس از شکل‌گیری حکومت مردمی در ایران، دشمنی خود را با آن آغاز نموده و در طول این 40 سال، هیچ‌گاه دست از دشمنی با آن برنداشته است.[2] تشکیلاتی شِبه فراماسونری و نظام‌مند که در عمل هیچ تفاوتی با فرقه‌ی رجوی و سازمان منافقین نداشته و چهل سال است که برای طرح براندازی نرم حکومت ایران می‌کوشد. بنابراین چگونه می‌توان با دست خود ورود و نفوذ این تشکیلات را میان قشر فرهیخته‌ی جامعه، برای ضربه زدن به اسلام و انقلاب را تسهیل کرد؟!

سوم: فرقه‌ی بهائیت از ابتدا، با هدف مبارزه با تفکر شیعی و استحاله‌ی فرهنگی ایران اسلامی به وجود آمده است؛ همچنان که رهبر این فرقه حسینعلی نوری، صراحتاً هدف خود را با مذهب شیعه اعلام کرده و به مخاطبینش گفته است: «بگو ای مردم! اگر به نور ایمان فائز نمی‌شوید (بهائی نمی‌شوید) از طلعت حزب شیعه، خود را خارج نمایید...».[3] از این‌رو دوران رژیم پهلوی که از آن می‌توان به عنوان بهار نفوذ بهائیت یاد کرد، شاهد نفوذ گسترده و تلاش برای استحاله‌ی فرهنگی کشورمان توسط عناصر بهائی نظیر فرخ‌رو پارسا (وزیر آموزش و پرورش) بوده‌ایم.[4] لذا با چه منطقی می‌توان نفوذ آشکار و مجدد عناصر تشکیلات بهائی را به مراکز فرهنگی کشور را پذیرفت در حالی که رگ حیات تشکیلات بهائیت در تبلیغ تفکراتش می‌باشد؛ تا جایی که در پیام بیت العدل آمده است: «اگر تبلیغ آشکار ممکن نشد در پنهان به جذب بپردازید...».[5]

سوم: بهائی بودن مانع ورود به دانشگاه نیست، بلکه اعلام عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهائیت ممکن است برای بهائیان مانع ایجاد کند! دلیل آن هم اینست که اولاً تشکیلات بهائیت در موارد بسیاری مدعی اخراج دانشجویانش از دانشگاه می‌شود، در حال که اگر بهائی بودن مانع ورود به دانشگاه می‌بود، اساساً اخراج معنایی نداشت.

حتی در مواردی تشکیلات بهائیت مدعی می‌شود به دانشجویان بهائی گفته شده در ظاهر هم که شده، عدم ارتباط خود را با تشکیلات غیرقانونی بهائیت اعلام کنند تا از ادامه‌ی تحصیل محروم نمانند!(تصویر) اما اگر به راستی بهائیت یک باور قلبی است، پس چرا تشکیلات بهائیت پیروان خود را از این اقدام سد می‌کند؟! به راستی چه ضرورتی در ابراز عقیده‌ی بهائیان وجود دارد در حالی که پیشوایان این فرقه، از علی‌محمد باب گرفته تا عبدالبهاء، برای سختی راه ندادن به خود، عقیده‌شان را کتمان می‌کردند؟![6]


چهارم: طبق دستور اکید پیشوایان بهائیت، بهائیان حق هیچ‌گونه اعتراضی به حاکمان خود ندارند؛ همچنان که پیامبرخوانده‌ی بهائی گفته است: «لَیسَ لأحَدٍ أن یَعتَرِضَ عَلی الَّذین یَحکُمُونَ عَلَی العِبادِ. دَعوا لَهُم ما عِندَهُم وَ تَوَجَّهُوا إلَی القلوب [7]؛ بر هیچکس جایز نیست که بر کسانی که حکومت می‌کنند اعتراض کنند. آن‌چه را که نزد آنان است به ‏خودشان واگذارید و به دل‌ها توجه کنید». و یا در جایی دیگر، حکومت را هدیه‌ی الهی برشمرده و پیروانش را از اعتراض به حاکمان منع نموده است: «حقّ جلّ و عزّ مملكت ظاهره را به ملوک عنايت فرموده بر احدی جائز نه (: نیست) كه ارتكاب نمايد امری را كه مخالف رأی رؤسای مملكت باشد».[8]

در این راستا عبدالبهاء نیز حتی حق اعتراض به دیکتاتورها هم از بهائیان سلب نموده است: «حکم هر دولت و حکومتی، حتی اگر مستبد باشد، واجب الإطاعه است؛ نباید با آزادی‌خواهان دم‌ساز شد».[9] با این حال، این همه هیاهوی تبلیغاتی تشکیلات بهائیت در مجامع بین المللی، در این حکمی که آن را ناعادلانه می‌خوانند چه توجیهی دارد؟!

پی‌نوشت:
[1]. عباس افندی، مکاتیب، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 5، ص 170.
[2]. خبرگزاری مشرق، تیتر مقاله: اعترافات جالب 9 نجات‌یافته از بهائیت، کد خبر: 226528، 1392/4/4.
[3]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 141.
[4]. احمد الهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، تهران: دفتر پژوهش‌های کیهان، 1387، چاپ اول، ص 59.
[5]. پیام بیت العدل در 26 ژوئن سال 2006.
[6]. ر.ک: فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، صص 182-179؛ شوقی افندی، قرن بدیع، کانادا (انتاریو): مؤسسه معارف بهائی، ترجمه نصرالله مودت، 149 بدیع، ج 3، ص 318.
[7]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 93، بند: 95.
[8].  حسینعلی نوری، اقتدارات و چند لوح دیگر، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 324.
[9]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ج 8، صص 246-247.

تولیدی

دیدگاه‌ها

ای لعنت به این فرقه ای گمراه ملعون وهابیت خبیث نجس که از همه جنایتکار تر است

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.