رهبران بهائی: هرگونه معاشرت با مخالفین ممنوع است!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مدعی پیامبری بهائیت به پیروانش دستور میدهد که از هرکسی کوچکترین بوی مخالفت استشمام کردند، دوری گزینند: «معاشرت با جميع احزاب را اِذن داديم مگر نفوسی که رايحه بغضاء در امرالله مولی الوری از ايشان بيابيد. از امثال آن نفوس احتراز لازم».[1] از اینرو تشکیلات بهائیت در تکمیل این حصارکشی گفته است: «دریغ از ثانیهای که صَرف (شناسائی ومعرفی) این افراد شود که خود موجب معضلاتی جبران ناپذیر است، اگر احبای عزیز طبق امر مبارک، به محض احساس کوچکترین "رايحه بغضاء" از این نفوس "احتراز" نمایند و میدانی جهت خودنمائی به آنها ندهند، تمام تلاش آنان بیهوده و بیثمر خواهد ماند و در نهایت در منجلاب تنهائی خود معدوم میگردند».[2]
اما لازم است بدانیم که این اظهارات سرکردگان بهائیت در حالیست که آنان در تبلیغات خود، اولین آموزهی بهائیت را اینگونه معرفی میکنند: «اول چیزی که از برای انسان لازم، تحری حقیقت است. در تحری حقیقت باید انسان آنچه را شنیده و از تقلید آباء و اجداد و یا اقتباس افکار است فراموش کند و جمیع ادیان روی زمین، باید یکسان بداند نه به یکی تعلق و نه از دیگری تنفر داشته باشد تا تواند تمییز دهد که کدام دین به حقیقت مقرون (نزدیک است)».[3]
در این صورت، چگونه آموزهی تحری حقیقت (که سران بهائیت آن را به عنوان ابداع خود به جهانیان معرفی میکنند)، با چشمپوشی از جمیع سخنان مخالفین محقق میشود؟! آیا تحری حقیقت در منطق پیشوایان بهائی، به معنای مطالعه و قبول یکسویهی سخنان آنان است؟! به راستی اگر رهبران بهائی، به حقانیت راه خود ایمان دارند، پس چرا از کوچکترین تماس پیروانشان با مخالفین، هراس دارند و به دور آنان دیوار میکشند؟! مگر عبدالبهاء نگفته که باید از جمیع تعلّقات فکری دست کشید تا بتوان به حقیقت مقرون رسید؟!
پینوشت:
[1]. گلچینی از آثار بهاءالله، آیات الهی (شیطانی)، لانگنهاین آلمان: لجنهی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 148 بدیع، ج 1، ص 287.
[2]. به نقل از کانال تلگرامی تبلیغی بهائیت.
[3]. عباس افندی، خطابات، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 1، ص 152-151.
افزودن نظر جدید