شرط رعایت کرامت انسانی در آیین بهائی

  • 1396/01/09 - 14:46

کارشناس یکی از برنامه‌های شبکه‌ی آیین بهایی، از این‌که چرا رعایت کرامت انسانی افراد در ادیان، منحصر به رعایت نوع خاصی از رفتار توسط ایشان می‌گردد، گلایه کرد. گلایه‌مندی بهائیان از این موضوع در حالیست که پیشوایان بهائی، همواره در گفتارهای خود، به سایر عقاید توهین و غیربهائیان را حتی اگر از عالم‌ترین‌ها هم باشند، خوارترین شمرده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائیان یکی از اصول به ظاهر بدیع آیین خود را تلاش برای وحدت عالم انسانی معرفی می‌کنند. آنان معتقدند که بنا به دستور صریح پیشوایان خود، بهائیان باید مایه‌ی تحقق وحدت عالم انسانی باشند و در این راه، از هرگونه توهین به سایر ملل و ادیان (که از تحقق این هدف عالی جلوگیری به عمل می‌آورد) خودداری نمایند. از این روست که حسینعلی نوری به پیروان خود توصیه داشته: «یا اهل بهاء، شما مشارق محبّت و مطالع عنایت الهی بوده و هستید، لسان را به سبّ و لعن أحدی میالایید».[1]
در این راستا، در یکی از برنامه‌های شبکه‌ی آیین بهائی، کارشناس برنامه با اشاره به ظلم و ستم‌هایی که در جهان امروز بر انسان‌ها وارد می‌شود، عدم توجه به کرامت انسانی افراد را مورد انتقاد جدی قرار داد. وی با کنایه به ادیان و مذاهبی که پذیرش کرامت انسانی را مشروط به رعایت برخی رفتارها و عقاید می‌کنند، آن‌ها را با حکومت‌های استبدادی مقایسه کرد. کارشناس برنامه همچنین در ادامه افزود: «این مطلب منحصر به یک عقیده یا سیستم خاصی نیست. وقتی به بعضی از سیستم‌های مذهبی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که انسان را تا موقعی مورد احترام قرار می‌دهند که یک نوع خاصی رفتار بکند و به یک نوع خاصی و به یک اندیشه خاصی بگرود و طبق عقیده زعما و علمای یک فرقه مذهبی خاصی رفتار بکند».[2]
ملاحظه نمودیم که بنا به گفته‌ی کارشناس بهائی این برنامه، بر اساس تعالیم بهائی، هیچ‌گاه پذیرش کرامت انسانی اشخاص، منحصر به رعایت نوع خاصی از رفتار و کردار از جانب ایشان نمی‌گردد. از این‌رو در ادامه، برای بررسی هرچه بیشتر این ادعا، به مشاهده‌ی چند از اظهارات پیشوایان بهائی، در خصوص دگراندیشان و سایر ملّت‌های جهان خواهیم پرداخت.
پیامبرخوانده‌ی بهائیان، نوع مردم دنیا را اهل بغی و طغیان و ساقط (فرو رفته) در گرداب کُفر و گمراهی و فراموشی حق، معرفی می‌کند: «اَحدی از اهل أرض مشاهده نمی‌شود که طالب حق باشد تا آن‌که در مسائل غامضه (دشوار) رجوع به مظاهر أحدیه (مراد خود اوست) نماید. کُل در أرض نسیان ساکن و به اهل بَغی (ضلالت و گمراهی) و طغیان متّبع... و کذلِکَ قضی عَلی الّذینَ کَفروا و یقضی عَلی الَّذین هُم کانوا بِه آیاتِهِ یَجحَدون (و همچنین است حکم کرد بر کسانی که کافر شدند و بر کسانی که آیاتش را انکار می‌کنند)».[3] او همچنین افراد غیربهائی را حیوان خطاب می‌کند و می‌گوید: «نفوسی که از أمر بدیع معرضند، از رَداء اسمیه و وصفیه محروم و کُل، از بهائم بین یدی الله محشور و مذکور».[4]
شوقی افندی نیز در لوح قرن، پی در پی از حسینعلی بهاء، به عنوان «مُحی رمم (به معنای: زنده کننده‌ی استخوان‌های پوسیده)» یاد می‌کند [5] و در گفتاری مشابه، مخالفان بابیت و بهائیت در شرق و غرب عالم را «نُفوس واهیه سالفه (پوچ گذشته)» می‌خواند.[6]
همین لحن غیرمؤدبانه را می‌توان در کلام أیادی امر بهائی نیز مشاهده کرد؛ چنان که «دورتی بیکر»، در روز ختم کنفراس جهانی بهائیان در دهلی (1332 ش)، عاقل‌ترین مردم دنیا را که بهائی نباشد، از خوارترین آنان می‌شمارد: «یگانه طریقه وصول به رِضای مبارکِ (حسینعلی نوری)، بندگی و جلب رضای او در این یوم عظیم است، زیرا أعقل عباد، اگر خادم این آستان نباشد، أحقر عباد است».[7] در این راستا، اظهارات توهین‌آمیز بیوه‌ی شوقی افندی و بزرگ بهائیان پس از او (روحیه ماکسول) نیز، شنیدنی است: «مردم بطور کلّی گَله گوسفندند که دسته‌جمعی بع بع می‌کنند، می‌چرخند و حرکت می‌کنند. اگر یک بهائی نفهمد که با در آمدن در سَلَکِ بزرگ‌ترین، مترقی‌ترین و سازنده‌ترین جنبش عالم انسانی (یعنی بهائیت)، از گله ممتاز شده و خود را به منزلتی شامخ رسانیده، بسی تأسف‌انگیز است».[8]
ملاحظه نمودیم که در گفتار پیشوایان بهائی، بارها افراد غیربهائی، مورد توهین و مَلامت قرار گرفته‌اند. با این حال چگونه بهائیت می‌تواند از پذیرش مشروط کرامت انسانی در عقاید دیگر، گِله‌مند باشد؟!

پی‌نوشت:

[1]. مجله‌ی آهنگ بدیع، سال 20 (1344)، ش 7، ص 266.
[2]. شبکه‌ی آیین بهایی، نام برنامه: جایگاه انسان، موضوع برنامه: احترام و عزّت به انسان، کارشناس: دکتر نادر سعیدی.
[3]. حسینعلی نوری، ایقان، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص 198.
[4]. ترجمه: افرادی که بهائی نیستند، هیچ اسم و وصفی نمی‌توان روی آنان نهاد و جمیع آنان از حیوانات نزد خداوند به حساب می‌آیند؛ حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی، از روی نسخه خطی، کاتب حرف الزاء، ربیع الاول، ص 213.
[5]. ر.ک: شوقی افندی، توقیعات مبارکه، لوح أحباء شرق، ص 86.
[6]. شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه‌ی نصرالله مودت، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 123 بدیع، ج 4، ص 13.
[7]. مجله‌ی آهنگ بدیع، سال 8، ش 13 و 12، ص 263.
[8]. مجله‌ی آهنگ بدیع، 1351، ش 8 و 7، ص 12-11.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.