علل بی‌بند وباری غالیان و شیوه برخورد اهل بیت با ایشان

  • 1395/11/30 - 16:14

انسان در بین مخلوقات موجودی ذو ابعاد است، به این معنا که حدّ وسط بین حیوان و فرشته است. حیوانات غریزه مادی محض دارند و فرشتگان غریزه معنوی محض، اما انسان هم غریزه مادی دارد و هم معنوی؛ لذا هر کدام بر انسان غلبه کند، او را به طرف خود می‌کشد. غالیان مقهور غریزه مادی شده و برای جذب دیگران به اباحه‌گری روی آورده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انسان‌ها موجوداتی هستند که دارای دو شاخصه‌ی مهم – مادی و معنوی - هستند، برخلاف حیوانات که فقط غریزه‌ مادی دارند و فرشتگان که فقط دارای غریزه‌ی معنوی می‌باشند. غریزه‌ی مادی انسان‌ها نشأت گرفته از خلقت انسان از خاک و طبیعت است و غریزه‌ی معنوی او هم سرچشمه گرفته شده از این آیه شریفه است، که خداوند در قرآن می‌فرماید: «... و نفخت فیه من روحی.[حجر/29] از روح خود در آن دمیدم.» لذا با این غریزه‌ی معنوی است که انسان به عالم بالا تمایل پیدا می‌کند و اگر هر کدام از این دو شاخصه بر انسان غلبه کند، او را به طرف خود می‌کشاند و در اکثر انسان‌ها طبق شاخصه‌ی طبیعی خود که قوی‌تر است، معمولاً متمایل به غریزه‌ی مادی یا همان حیوانی است، که دوست دارد آزاد باشد و هر کاری که انجام دهد، قانونی بر اعمال او حاکم نباشد.
یکی از اعمال و صفت زشت در انسان‌ها که همان جنبه‌ی مادی بودن آن است، لاابالی و بی‌بند وباری بودنش است که در کتب ملل و نحل از خصوصیات مشترک همه فرقه‌های غلات شمرده‌اند، رهبران غلات که خود انسان‌هایی زیاده طلب و شهوت پرست و عاشق مقام و منصب و ... بوده‌اند، از این اوصاف حیوانی به خوبی بهره‌برداری می‌کردند و با این صفات عده‌ی زیادی را به دور خود جمع می‌کنند، که در تاریخ نمونه‌های آن بسیار است، مانند: پیروان ابوالخطاب که بالغ بر هزار نفر می‌شدند که با اعتقادات عجیب و غریب خود مردم را گمراه می‌کردند و مردم هم مثل پروانه به دور او می‌چرخیدند و ...؛ هم‎چنین بابک خرمّدین که نزدیک به 22 سال در مقابل حکومت عباسیان مقاومت کرد، او هم مردم را به گمراهی و انحراف می‌کشید و...[1]

پس آزادی بی‌حدّ و حصر رهبران غلات و پیروان آن‌ها بود که آنان را به سمت تشکیل فرقه‌هایی سوق داد که در آن اعتقادات مختلفی، از جمله اباحی‌گری و بی‌بند وباری مطلق را به‌وجود آورد و این اباحی‌گری معلول علت‌های فراوانی از جمله: جذب طرفداران بیشتر به دور خود و استفاده‌ی آن‌ها برای پیشبرد مقاصد دنیاطلبی خود و هم‌چنین ارضای غریزه‌ی شهوت‌طلبی و دین‌خواهی آن‌ها، تا به‌وسیله‌ی آن نیاز فطری این رهبران پاسخ داده شود و تأثیرپذیری از احکام ایرانیان پیش از اسلام، از قبیل ازدواج با محارم و اشتراک در اموال و زنان و... و همچنین اطاعت محض غلات از رهبران فکری و اعتقادی خود، چرا که آن‌ها از پیروان خود، اطاعت بی‌چون و چرا از اوامرشان را می‌خواستند، مانند این قضیه از پیروان منصوریه که با دستور او مخالفان را خفه می‌کردند،...[3]
البته قابل ذکر است که بی‌بند وباری در میان غلات به یک اندازه نبوده، بلکه برخی از غلات در اباحی‌گری از حیوانات هم سبقت می‌گرفتند، به طوری‌که مثلاً در اوایل کار، تعداد کمتری از واجبات و محرمات را نادیده می‌گرفتند و به مرور زمان با افزایش آن به ورطه سقوط و تباهی کشیده می‌شدند. ما در این قسمت به‌صورت فشرده و به‌طور اجمال به برخی از اعمال غیر عقلایی و ننگین آن‌ها به‌صورت گذرا اشاره می‌کنیم.

غالیان اباحه‌گر و بی‌بند وبار در تمام مسائل دینی و اجتماعی و ... با القاء تفکرات و عقاید خود در اذهان مردم ساده‌دل رسوخ کرده و آنان را به انحراف می‌کشیدند، از جمله‌ی اعمال آن‌ها عبارتند از این‌که: نمازهای پنج گانه و روزه را به‌جا می‌آوردند، اما زکات و حج و ... را نادیده می‌گرفتند، همه‌ی محرمات را بر خود حلال می‌شمردند، برخی انجام اعمال دینی و شرعی را به منزله‌ی لباسی می‌دانستند، که آن‌ها را از دید دشمن محفوظ نگه می‌داشت.[3] زنا و خوردن گوشت خوک و خون و هم‌چنین مردار و برخی کثافات محرّمه را جایز می‌شمردند.[4] و هم‌چنین عمل لواط و ازدواج با محارم خود مانند دختر، مادر، خواهر و ... را جایز می‌دانستند. به طوری‌که درباره‌ی یکی از رهبران غلات نقل شده که با دختر خود ازدواج کرد و ...[5] و از کارهای ننگین و به دور از انسانیت این گروه‌ها ایجاد آشوب و نزاع در اجتماع مردم بوده که باعث هرج و مرج در جامعه می‌شد، مثلاً بعضی از آن‌ها با شهادت دروغ به نفع یکی از افراد گروه‌های دیگر و به‌طورکلی از مخالفین خود علاوه بر قتل او، این‌گونه شهادت دادن را جایز می‌شمردند و چنان کار را سخت می‌کردند که مخالفین را با برچسب مشرک بودن به قتل می‌رساندند و جالب‌تر این‌که وقتی آن شخص را می‌کشتند، به قاتلین او می‌گفتند: احسنت بر این جهاد مخفی که نمودی. پس پاداش تو، خمس آن‌چه از مقتول مانده، از آن توست که قاتل او بودی و ...[6]
در نتیجه تعداد زیادی از مخالفین خود را به قتل می‌رساندند و باعث تنش در جامعه مسلمین می‌شدند و از همین جا معلوم می‌شود که چرا ائمه معصومین (علیهم السلام) شدیداً با این گروه‌ها و فرقه‌های غلات به مبارزه برخاستند، چرا که می‌دانستند که در صورت پیروزی و پیشرفت آنان، نه تنها از دین اسلام خبری نبود، بلکه اصولاً انسانیت و قوانین آن نیز نابود می‌شد، لذا در هر مناسبتی به مسلمانان هشدار می‌دادند، تا از آن‌ها فاصله بگیرند و خود را مبرّای از آنان بدانند.

پی‌نوشت:

[1]. غالیان، صفری فروشانی، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، ایران، (1387ش)، ص291.
[2]. المقالات و الفرق، ابی خلف اشعری قمی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ایران، (1361س)، ص46.
[3]. فرق الشیعه، نوبختی، مکتبه الحیدریه، نجف، عراق، (1388ق)، ص93.
[4]. المقالات و الفرق، ابی خلف اشعری قمی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ایران، ص48 -63- 92 -100.
[5]. فرق الشیعه، نوبختی، مکتبه الحیدریه، نجف، عراق، (1388ق)، ص46.
[6]. همان، ص57.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.