بستر سازی شیخیه در تاویل محکمات قرآن برای علیمحمد شیرازی
زمینهای که شیخیه ایجاد کرد دست آویزی شد برای علیمحمدباب که بتواند از این شرایط استفاده کند. یکی از این اقدامات که همواره کنندهی راه برای علیمحمد باب بود، تاویل قرآن بود، به گونهای که محکمات قرآن را هم به تاویل میبردند و دقیقا از همین مورد، علیمحمدباب استفاده نمود و آیات مربوط به قیامت را در مورد ظهور خود استفاده کرد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگر بخواهیم از درستی و یا نادرستی ادعای یک فرد که ادعای دین جدید و یا مذهبِ جدیدی میکند، مطلع شویم و یا اگر خواسته باشیم ادعایِ کسی که شریعت جدیدی آورده (و ما عدم صحت این ادعا را میدانیم) را رد کنیم، باید بدانیم این فرد از چه شخص یا گروهی تعالیمی را دیده و اساسا این ادعاها از کجا سرچشمه گرفته است. در بابیت مواجه هستیم با ادعاهایی که از طرف علیمحمدباب صورت گرفته است و وقتی بررسی میکنیم میبینیم ریشههای این ادعاها را میتوان در شیخیه پیدا کرد. البته واضح است که علیمحمدباب در کلاسِ درسِ علمایِ شیخیه، تعلیم یافته است[1]و از شکافهایی که شیخیه به وجود آورد، دستآویزی برای رونقِ ادعاهای خود ساخت.
از کارهایی که شیخیه به آن روی آورد، تأویل محکمات قرآن[2] بود. مثلا شیخ احمد احسایی ذیل آیهی « وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَني إِسْرائيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهين [نساء/30]؛ ما بنى اسرائيل را از عذاب ذلّتبار رهايى بخشيديم»، کلمهی «بنی إسرائیل» را به امت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) تأویل میبرد.[3] و کلمهی «الساعه» را که در قرآن آمده است و واضح است در مورد قیامت است را تأویل، و به معنای روز قیامِ حجت موعود میگیرد.[4]
بعد از گذشت چند سال، وقتی که شرایط آماده است و قبلا این موضوع زمینه سازی شده، علیمحمد باب عیناً همین ادعا را میکند و آیات مربوط به قیامت را به ظهور خودش تأویل میبرد. باب در کتاب بیانِ فارسی مینویسد: «مشاهده نمیشود احدی از شیعه، یوم قیامت را فهمیده باشد بلکه همه موهوما امری را توهم نموده که عندالله حقیقت ندارد».[5] وی در ادامه به پیروی از شیخاحمداحسایی، حقیقت قیامت را توضیح میدهد و با زمانیکه خود به ادعای موهومش برخاسته، تطبیق میکند و میگوید: «از حین ظهور شجرهی بیان الی ما یغرب، قیامتِ رسول الله است که در قرآن مجید وعده فرموده که اول آن، بعد از دو ساعت و یازده دقیقه از شب پنجم جمادی الاولی سنه هزار و دویست وشصت که سنهی هزار و دویست و هفتادِ بعثت میشود، اولِ یوم قیامت قرآن بود و الی غروب شجره حقیقت [6]، قیامتِ قرآن است».[7]
حال از آنها میپرسیم که آیا کافران که با پیامبر به سختی سرمسأله قیامت درگیر شدند و مخالفت کردند، منظورِ پیامبر، آمدنِ مردی(علیمحمد باب) بعد از حدود هزار و دویست و اندی سال بود(چنان که بابیه قیامت را به این معنی گرفتهاند) یا منظور قیامتی است که همهی انسانها برانگیخته میشوند؟ در حالیکه قرآن مخالفتِ آنها را جور دیگری نقل میکند و میفرماید: «وَ قَالُواْ أَءِذَا كُنَّا عِظَامًا وَ رُفَاتًا أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا [الاسراء/49] میگفتند: آیا چون استخوانهای پوسیدهای شدیم، باز از نو برانگیخته میشویم؟» چگونه میشود کلمهی قیامت را به ظهورِ علیمحمد باب، توجیه کرد؟ به نظر نمیرسد اگر این زمینه را شیخ احمد احسایی فراهم نکرده بود، کسی به این إدعا توجهی میکرد.
پینوشت:
[1]. «خالِ حضرت باب ایشان را برای درس خواندن نزد شیخ عابد بردند... شیخ عابد مرد پرهیزگار و محترمی بود و از شاگردان شیخ احمد و سیدکاظم رشتی به شمار میرفت.» عبدالحمید اشراق خاوری، مطالع الانوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی)، بیجا: انتشارات موسسهی ملی مطبوعات امری، 129 بدیع، چاپ چهارم، ص 63 و 64.
[2]. « محکمات قرآن به آیاتی گفته میشود که مفهوم آن به قدری روشن است که جای هیچ بحث و گفتگویی در آن نیست.»: حضرت آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه. انتشارات دار الکتب الاسلامی، 1374 ه.ش، ج 2، ص 433.
[3]. شیخ احمد احسایی، شرح الزیاره الجامعه الکبیره، بیروت: دارالمفید، ج 1، ص 253 و 254.
[4]. «و غیبه الحجه علیه السلام من اعظم الابتلاء لطول المده و عدم التوقیت علی شدّۀ الحاجۀ و هی الساعۀ التی قال الله تعالی: یسئلونک عن الساعۀ ایان مرسیها قل انما علمها عند ربی لایجلها لوقتها الا هو ثقلت فی السموات و الارض لا تاتیکم الا بغتۀ الآیه.» شیخ احمد احسایی، شرح الزیاره الجامعه الکبیره، بیروت: دار المفید، ج 3، ص 74.
[5]. علی محمد شیرازی، بیان فارسی، نسخهی الکترونیکی، باب هفتم از واحد ثانی، ص 56.
[6]. مقصود از شجره حقیقت خود اوست
[7]. علی محمد شیرازی، بیان فارسی، نسخهی الکترونیکی، باب هفتم از واحد ثانی، ص 56.
افزودن نظر جدید