تسلیم در برابر طاهری یا تسلیم در برابر خدا!
طاهری بنیانگذار عرفان حلقه، تسلیم در روش ابداعی خودش را ابزاری برای حذف «منیّت» معرفی میکند. او که اندیشهی خود را محور قرار داده است و معنای منیّت را به تسلیم انصراف داده است، آنکس را که در مقابلش تسلیم شود را فردی سالم و به دور از منیّت مینامد. تسلیمی که طاهری از آن سخن به میان میآورد با تسلیمی که در اسلام وجود دارد تفاوت اساسی و جوهری دارد.
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ طاهری بنیانگذار عرفان حلقه، تسلیم در روش ابداعی خود را ابزاری برای حذف «منیّت» معرفی میکند. او که اندیشهی خود را محور قرار داده است و معنای منیّت را به «تسلیم» انصراف داده است، آنکس که در مقابلش تسلیم شود را فردی سالم و به دور از منیّت مینامد. طاهری میگوید: «پس نباید إعمال نظر و مداخله کرد. از این رهگذر اتفاق خوبی میافتد آنرا «حذف من» مینامیم. که در طی آن، فرد موفق میشود تا خود را کنار گذارده و از مظاهرِ «من و منیّت» فاصله بگیرد. و این موضوع تمرینی مقدماتی میشود برای حذف من، زیرا ما عادت کردهایم که در کارها مداخله نکنیم و فقط ناظر باشیم»[1] و بعد اشاره میکند که برای بهرهبرداری کامل از هوشمندی فقط بایستی «ناظر و شاهد» بود.[2]
ماجرای تسلیم به عنوان یکی از محورهای اصلی در عرفان حلقه تا جایی وسعت مییابد که بر وجود ایمان، اعتقاد و مذهب سایه میاندازد. طاهری در قالب یک اصل اشاره کرده استکه: «داشتن ایمان و اعتقاد برای حضور در حلقهی وحدت لازم نیست و تنها شرط لازم، شاهد بودن است.»[3]
در طراحی طاهری هر انسانی واجد بهرهبرداری از رحمانیت عام الهی و حلقهی اتصال نمیباشد. او در یک تقسیمبندی، افراد را به اعتبار پیشداوری داشتن در مسائل و عدم آن به ساده، دانا و سوپردانا تقسیمبندی میکند و سپس نتیجهگیری میکند که افراد ساده در استفادهی از رحمانیت الهی از همه موفقترند.[4] چرا که ویژگی این دسته از افراد در واقع همان تسلیم شدنشان در مقابل طاهری است. یعنی آنها ابتدا چیزی را آزمایش میکنند (منظور در اینجا فرادرمانی و حلقهی اتصال است) و بعد قضاوت میکنند و در نتیجه روحیهی به چالش کشیدن طاهری را ندارند.
تسلیمی که طاهری از آن سخن به میان میآورد با تسلیمی که در اسلام وجود دارد تفاوت اساسی و جوهری دارد. وی تسلیم در مقابل خداوند متعال را که اطاعت بیچون و چرا از خداوند است را حذف و تسلیم در مقابل خودش یا یک مَستر را جایگزین کرده است. در این نوع تسلیم، شرط دین و مذهب خاصی نیز نشده است، و حتی آنرا غیرلازم میداند.
چرا این نوع تسلیمها آسیب زننده هستند؟ اگر ماهیت این تسلیم، الهی است، چرا تسلیمشدگانی که شرط تسلیم را پذیرفتهاند، دچار آسیبهای فراوان جسمی و روحی شدهاند؟ و سؤال مهمتر چگونه است که لایه محافظ توان محافظت از فرادرمانگیر و فرادرمانگر، در مقابل موجودات غیرارگانیک و تشعشعات منفی را داراست اما توان محافظت از فردی که در مقابل روشِ درمانی طاهری تسلیم نشده است را ندارد؟
پینوشت:
[1]. انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، نشر ندا، ص 78.
[2]. همان.
[3]. همان، ص 125.
[4]. همان، ص 191.
افزودن نظر جدید