فرع انگاری امامت در اسلام، ریشه کفر اخروی است، نه کفر دنیوی
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ بزرگان شیعه در حقیقت، امامت را جزء مقوم ایمان میدانند، نه جزء مقوم اسلام و این همان مطلبی است که عالمان شیعه بر آن تأکید دارند؛ یعنی برخورد شیعیان با اهل سنت برخورد اسلامی است و تنها شیعیان، اهل سنت را دارای خلل در ایمان در روز قیامت میدانند؛ لذا تکفیر دیگر فرق اسلامی توسط شیعیان امر مردودی است و نباید کسی به شیعیان نسبت تکفیر دیگر فِرق را بدهد.
اشاعره و معتزله امامت و مباحث مربوط به آن را از مباحث فقهی میدانند. لذا مباحث امامت در کتب اهل سنت در فقه مورد بررسی قرار میگیرد، و اینکه مباحث امامت در اواخر كتب كلامى، یا در بعضی کتب کلامی مورد بررسی قرار گرفته است، نه به دلیل كلامى بودن آن، نزد اهل سنت است، بلكه به دو دلیل است. یا در پاسخ به اعتقاد شیعیان که آن را کلامی و از اصول دین میدانند، و یا از طرفی براى رعایت عادتى است که در بین نویسندگان در حوزه علم کلام در بین اهل سنت رایج بوده است.
قاضى عضدالدین ایجى اشعرى مىنویسد: «و آن در نزد ما از فروع است و براى پیروى از گذشتگان، ما آن را در علم كلام آوردیم»[1] و جوینی [2] و غزالی[3] همینگونه تأکید کردهاند.
یعنی چون این موضع نظر آنها از تکالیف بندگان است، پس باید در فقه مورد بررسی قرار بگیرد. ولی شیعیان آن را از محدوده تکلیف بندگان خارج و در مجموعه تکالیف و الطاف الهی میدانند
این موضوع باعث میشود ما اهل سنت را در موضع امامت دچار اشتباه بزرگی بدانیم، و معتقد باشیم انکار امامت به معنی نقض ایمان است؛ زیرا رد موضوعی است که به خداوند مربوط است و نه بندگان.
بزرگان شیعه بر اساس این تفکر، مخالفین را در روز قیامت دچار خلل در ایمان میدانند، ولی همگی بر مسلمان بودن مخالفان امامیه تاکید دارند و معتقدند انکار امامت باعث کفر دنیوی نیست. شیخ صدوق[4]، شیخ مفید[5] و از متأخّران نیز، عدهاى امامت را در زمره اصول دین قرار دادهاند كه ازجمله مىتوان به مقدس اردبیلى[7] سید ملا صالح مازندرانى،[8] صاحب جواهر[ 9] اشاره كرد. همچنین برخى از علمای معاصر امامیه، نظر فوق را برگزیدهاند كه از باب نمونه مىتوان از محمدحسین مظفر،[10] محمدرضا مظفر،[11] نام برد.
در بین بزرگان اهل سنت نیز این موضوع دیده شده است، شاه ولی الله دهلوی علاوه بر داشتن منهج و مشی سلفی، اما در تکفیر به این نکته اشاره دارد. وی در باب ایمان و کفر میگوید دو نوع کفر و ایمان داریم: «یکی: ایمانی که در مورد احکام دنیا دور میزند و درباره حفظ جان و مال و حفظ ظاهر دنیا است... دوم: ایمانی که دائر مدار احکام آخرت است و مربوط به نجات و فوز و نائل شدن به درجات عالی ایمانی است...»[12]
چنانکه ملاحظه میشود، این بزرگان در حقیقت، امامت را جزء مقوم ایمان میدانند، نه جزء مقوم اسلام و این همان مطلبی است، که قدمای شیعه بر آن تأکید دارند؛ یعنی برخورد شیعیان با اهل سنت برخورد اسلامی است. در این بیانات از کفر بهعنوان موجبات خلود در آتش نام میبرند، که به معنای کفر اخروی است و تنها شیعیان اهل سنت را دارای خلل در ایمان در روز قیامت میدانند. لذا تکفیر شیعیان امر مردودی است و نباید کسی به شیعیان نسبت تکفیر دیگر فرق را بدهد.
پینوشت:
[1]. جرجانی، میر سید شریف الدین، شرح المواقف، ج8، ص344، قم، الشریف الرضی، الطبعة الاولی، 1325.
[2]. جوینى، عبد الملك، الإرشاد إلى قواطع الأدلة فی أول الاعتقاد، ص245، بیتا، بینا.
[3]. غزالی، ابو حامد، الاقتصاد فى الاعتقاد، ص234، بیتا، بینا.
[4]. صدوق، محمد بنعلی بنبابویه، الهدایة فی الاصول و الفروع، ص27، قم، مؤسسه امام هادى(ع)، 1415ه.
[5]. شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص44، کنگره بینالمللی شیخ مفید،1413ه.
[6]. مقدس اردبیلی، احمد بنمحمد، الحاشیه على الهیات، ص178-179، قم: دفتر تبلیغات اسلامى،1419ه
[7]. مولی صالح مازندرانی، شرح اصول كافى، ج2، ص15، تهران، دار الكتب الإسلامیة، 1388.
[8]. نجفی، محمد حسن، جواهر الكلام، ج6، ص56، ، بیروت، نشر دار إحیاء التراث العربی، الطبعة السابعه، بیتا.
[10]. مظفر، محمد حسین، دلائل الصدق، ج2، ص10، مؤسسة آل البیت، الطبعة الاولی، 1422
[11]. مظفر، محمدرضا، عقائد الإمامیة، قم، انتشارات انصاریان، بیتا.
[12]. دهلوي، أحمد بن عبدالرحيم، حجة الله البالغة، تحقيق: سيد سابق، دار الجيل، بيروت، چاپ اوّل، 1426
افزودن نظر جدید