دوست واقعی پیامبر کیست؟
یکی از اتفاقاتی که در مورد احادیث نبوی افتاد، جعل آن احادیث بود، در میان احادیث پیامبر، احادیثی که در فضیلت حضرت علی(ع) وارد شده بود، بیشتر مورد هجمه قرار گرفت. حاکمان غاصب برای مشروعیت دادن به حکومت خود، احادیثی برای فضیلت خود جعل کردند. احادیثی که عیناً و یا مانند آن را رسول خدا(ص) در فضیلت حضرت علی(ع) بیان کرده بود.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اتفاقاتی که در مورد احادیث نبوی افتاد، جعل آن احادیث بود. در میان احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیشترین احادیثی که مورد هجمه و جعل قرار گرفت، احادیثی بود که در فضیلت حضرت علی (علیه السلام) وارد شد. حاکمان غاصب برای مشروعیت بخشیدن به حکومت غیر الهی خود و تشویش افکار عمومی، احادیثی برای فضیلت خود جعل کردند. احادیثی که عیناً و یا مانند آن را رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در منقبت حضرت علی (علیه السلام) نقل کرده بود.
یکی از آن احادیث، حدیثی است که در آن، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی (علیه السلام) را خلیل خود نامید.
از انس بن مالک نقل شده است، که رسول خدا فرمود: «انّ خلیلی و وزیری و خلیفتی و خیر من اترک من بعدی یقضی دینی و یُنجز موعدی علی بن ابیطالب.[1] علی بن ابیطالب (علیه السلام) دوست، وزیر و خلیفه من و بهترین کسی است که بعد از خود به جای میگذارم، دِین مرا اداء میکند و وعدههایم را انجام میدهد.»
در حدیث دیگری از براءبن عازب نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «إن علیاً أخی و خلیلی.[2] علی برادر و دوست من است.»
این حدیث، نیز از دستبرد جاعلان حدیث در امان نماند و در مقابل این فضیلت حضرت علی (علیه السلام)، نقل کردند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روزهای آخر عمر شریفش به منبر رفت و فرمود: «لو کنت متخذاً من امّتی خلیلاً، لاتّخذت ابابکر.[3] اگر من دوستی از میان امّتم برمیگزیدم، ابابکر را به عنوان دوست برمیگزیدم.»
ابن ابیالحدید در خصوص جعل روایات فضیلت برای ابوبکر، گفته است: «هر یک از شیعه و بکریه (پیروان ابوبکر) احادیثی را در فضیلت صاحبان خود درست کردند. آنگاه که بکریه رفتار شیعه را دیدند، برای صاحب خود احادیثی را جعل کردند، مانند حدیث (لو کنت متخذا خلیلا...).»[4]
البته از این نوع جعلیات در منابع حدیثی اهل سنت کم نیست و تنها در این حدیث خلاصه نمیشود. آنها حدیث «خوخه ابوبکر»[5] را در برابر حدیث «سد الابواب»[6] قرار دادند و همچنین جمله «لا يبغض أبابكر و عمر مؤمن، ولا يحبهما منافق.[7] مؤمن با ابوبکر و عمر دشمنی نکند و منافق با آن دو دوستی نکند.» را در مقابل حدیث «لا یبغضک إلا منافق و لا یحبک إلا مومن.[8] پیامبر اکرم به على (عليه السلام) فرمود: تو را جز منافق دشمنت نمىدارد و جز مؤمن دوست ندارد.» جعل کردند.
به نظر میرسد که ابن ابیالحدید بهتر بود به گونهای دیگر قلمفرسایی میکرد. چرا که شیعه، احادیث فضیلت را جعل نکرده است، چون در آن زمان شیعه نه اصلاً قدرت سیاسی و اجتماعی داشت، تا بتواند دست به چنین کاری بزند و نه اصلاً نیازی به این کار بود؛ چرا که فضیلت و برتری حضرت علی (علیه السلام) در آن زمان بر هیچ کس پوشیده نبود.
بنابراین نیازی به جعل احادیث فضیلت نبود. ولی از آن طرف، ابابکر و پیروانش بودند که همسو با بنیامیه به جعل احادیث پرداختند تا بتوانند به حکومت غیر مشروع خود مشروعیت ببخشند و بتوانند لکه ننگی مانند سقیفه را توجیه کنند.
پینوشت:
[1]. تاریخ مدینة دمشق، ابنعساکر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج42، ص57
[2]. مناقب علی بن ابیطالب، ابنمردویه، دارالحدیث، قم: ص102، ح108
[3]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالفکر، بیروت: ج4، ص191
صحیح مسلم، مسلم نيشابوري، دارالفکر، بیروت: ج7، ص109
[4]. شرح نهج البلاغة، ابن ابیالحدید، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج11، ص49
[5]. «لا تبقين في المسجد خوخة إلا خوخة أبيبكر» صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالفکر، بیروت: ج1، ص120
[6]. «فَإِنّی أمَرتُ بِسَدِّ هذِهِ الأَبوابِ إلّا بابَ عَلِی...» مسند احمد، أحمد بن حنبل، دارصادر، بیروت: ج7، ص79
المستدرک على الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص135، ح4631
السنن الكبرى، نسایی، دارالكتب العلمية، بیروت: ج5، ص15
سنن الترمذي، ترمذی، دارالفكر، بیروت: ج5، ص641
تاریخ مدینة دمشق، ابنعساکر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج42، ص138، ح8522
[7]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دارالفکر، بیروت: ج4، ص191
سیر اعلام النبلاء، ذهبی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج7، ص28
[8]. مسلم نيشابوري، صحيح مسلم، بیروت: دارالفکر، ج1، ص61.
مسند احمد، أحمد بن حنبل، دارصادر، بیروت: ج1، ص95
السنن الكبرى، نسایی، دارالكتب العلمية، بیروت: ج5، ص137
سنن الترمذي، ترمذی، دارالفكر، بیروت: ج5، ص306.
تاريخ بغداد او مدینة السلام، خطیب بغدادی، دارالكتب العلمية، بیروت: ج14، ص426
سنن ابنماجة، ابن ماجه قزوینی، دارالفكر، بیروت: ج1، ص42
المعجم الكبير، طبرانی، دارإحياء التراث العربي، بیروت: ج23، ص375
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید