علی محمد باب را بهتر بشناسیم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_در اين بازار مکاره ادعاي قائميت، بهاييان مدعي اند که مهدي و قائم موعود اسلام فردي به نام ميرزا علي محمد شيرازي مشهور به سيد باب است که در سال 1260 هجري قمري ظهور کرده و با ظهور او، دوره اسلام به پايان رسيده است. آنان هم چنين ادعا ميکنند که اين مهدي، به پيامبر جديدي بشارت داده است که او فردي به نام ميرزا حسينعلي نوري ملقب به بهاءالله است و او پيامبر آنان است که از جانب خدا مأموريت يافته تا بشريت را هدايت کند و تعاليم جديدي براي انسانها بياورد.
ببينيم ادعاي بهاييان در مورد مهدويت علي محمد شيرازي چيست و آنان چه ويژگيهايي براي او قائل هستند؟ قائم آنان چه روشي در زندگي داشته و چگونه توانسته است، آرمان مهدويت را در اسلام به سرانجام برساند. آرماني که بهاييان موظفاند، وقوع آن را پيش از ظهور پيامبر خود، به مسلمانان نشان دهند و دليلي منطقي بر وقوع آن ذکر کنند [1] .
بهاييان ميگويند:
- ميرزا علي محمد شيرازي فرزندي از فرزندان رسول خدا بوده است که در سال 1260 يا سال 1264 ادعاي قائميت کرده است. او با ظهورش نتوانسته است حکومت جهاني توحيد را بر پا سازد و عدل و داد را برپا کند. بهاييان «سلطنت قائم را به سلطنت معنويه و فتوحات را به فتوحات مدائن (مساوي شهرها) قلوب تأويل [2] نمودند» [3] و گفتند که «مقصود از سلطنت، احاطه و قدرت آن حضرت است بر همه ممکنات و خواه در عالم ظاهر به استيلاي ظاهري ظاهر شود يا نشود. و اين بسته به اراده و مشيت خود آن حضرت است.» [4] .
- او نه تنها نتوانست در دوران حيات خود بساط ظلم و جور را برچيند، بلکه 48 سال پس از قيام او و 42 سال پس از مرگش، «در هر بلدي آثار ظلم ظاهر و مشهود [است]، ظلمي که شبه و مثل نداشته» [5] و عبدالبهاء دومين پيشواي بهاييان، 59 سال بعد از ظهور او
درباره جهان ميگويد:
«اليوم جميع اهل عالم منهمک (مصر و لجوج) در شهوات اند، مشغول اغراض (هدفهاي نفسانيه اند، مبتلاي بغض و عداوت اند، در فکر محو و اضمحلال يکديگرند، ميخواهند به کلي يکديگر را محو نمايند.» [6] .
- او نه تنها به اصلاح امت جد خود از انحراف و احياي دين اسلام نپرداخته، بلکه کتاب قرآن را منسوخ شده اعلام کرده و دوره اسلام را با کتابي به نام بيان به پايان رسانده است. نسخ اسلام به سرپرستي فردي به نام ميرزا حسينعلي نوري - که بهاييان او را بهاءالله مينامند - براي اولين بار در منطقهاي به نام بدشت اعلام شده است و در آن مکان بود که بابيان به «کسر (شکستن) آداب و رسوم مبتدعهاي (بدعت آميزي) که در آن شريعت غرا (دين روشن، منظور دين اسلام است) راه يافته بود مبادرت نمودند و قيود و حدود باليهي (پوسيدهي) عتيقه (کهنه) را متروک ساختند (ترک کردند).» [7] .
- پس از ادعاي او، نه تنها شرک و بت پرستي ريشه کن نشده است، بلکه ظهور ايشان سبب شده است تا خدايي جديد به خداهاي قبلي افزوده شود. چرا که او در نوشتهاي از نوشتههاي پاياني عمرش، خود را ذات خداوند معرفي کرد.
- نه تنها مهدي مورد ادعاي ايشان تحت حاکميت دولت ايران بوده است، بلکه به جهت آن که در مجلس حاکمهي وليعهد ايران نتوانسته است به سؤالات عالمان پاسخ دهد و حتي علما بر آيات نازل شده توسط او «نکته نحوي» [8] گرفتند. پس از برگزاري اين مجلس او از ادعاي خود توبه و از پادشاه ايران طلب عفو و بخشش کرده است [9] .
- نام او همنام جدش رسول خدا نيست و براي او غيبتي طولاني نبود. او «در سنهي هزار و دويست و سي و پنج، روز اول محرم متولد» [10] شده و «در سنه هزار و دويست و شصت در سن بيست و پنج در شيراز» [11] ادعاي بابيت [12] و به قولي ادعاي قائميت کرده است. وي در سن 31 سالگي و در زمان ناصرالدين شاه اعدام شده است. بنابراين نه غيبت طولاني داشته و نه عمري طولاني کرده و نه بيعت حکمرانان از گردنش ساقط شده است. کل مدت ادعاي او - اگر نظر آن عده از بهاييان که ميگويند، آغاز ادعاي قائميتش در سال 1260 بوده، بپذيريم - جمعا شش سال و چند ماه است. البته در صورتي که آغاز ادعاي قائميت او را سال 1264 بدانيم - آن چنان که از برخي مدارک چنين به دست ميآيد - [13] آن گاه کل دوران امامت و قائميت او به سه سال نخواهد رسيد.
- «والدش سيد محمد رضا» [14] بزاز بوده، پس فرزند امام حسن عسکري عليهالسلام نيست و نسلهاي زيادي (بسيار بيشتر از 9 نسل) با سالار شهيدان امام حسين عليهالسلام فاصله دارد و مادرش نيز فاطمه بيگم بوده [15] که هيچ گاه، سابقه ي کنيزي نداشته است.
- متأسفانه عيسي در زمان ظهور ايشان بازگشتي نداشته است و دست بر قضا، از تعاليم اين مهدي آن بوده که نماز جماعت حرام است. [16] لذا لزومي نداشته است که عيسي پشت سر ايشان نماز بخواند. هم چنين ايشان هرگز نتوانسته است هيچ گونه پيروزي در هيچ نبردي داشته باشد و پيروانش در سه جنگ پي در پي، توسط نيروهاي پادشاه قاجار - که از ضعيفترين ارتشهاي روزگار خود بوده است - متحمل شکست هاي سنگيني شدهاند [17] .
از سخنان بهاييان که بگذريم، واقعيتهاي ديگري نيز در طول تاريخ بشر پس از ظهور سيد باب رخ داده، که قابل کتمان نيست. مشکلات معيشتي مردم نه تنها پس از ظهور او پايان نيافته، بلکه در طول حدود 170 سال پس از ظهور وي، بحرانهاي مختلف اقتصادي در جوامع بشري ادامهدار است و امروزه بسياري از مردم جهان، طبق آمارهاي سازمانهاي بين المللي، زير خط فقر زندگي ميکنند. صلح و صفا جايي در ميان بشريت ندارد و از زمان ظهور سيد باب تاکنون، ميليونها نفر در جنگهاي بين المللي و منطقهاي جان خود را از دست دادهاند. تروريسم هم چنان از مشکلات اساسي جامعهي جهاني است و چپاول ملتهاي ضعيف، هم چنان در دستور کار قدرتهاي جهاني قرار دارد. مشکلات حل نشده در جامعهي جهاني، آن قدر هست که بتوانيم ادعا کنيم، در واقع بشر امروز به آرامش و صلح دست نيافته است.
تا همين جاي کار، مشخص است که نميتوان خصوصيات ذکر شده براي مهدي در آيات قرآن و روايات پيامبر اکرم و امامان عليهمالسلام را با فردي چون سيد باب منطبق دانست. لذا تکليف ادعاي او و بهاييان کاملا مشخص است و هرگز نميتوان پذيرفت که دين اسلام، با ظهور فردي چون او، به سر منزل مقصود رسيده است. همان طور که در بخش نخست اين نوشتار به نظر شما خوانندهي عزيز رسيد، يکي از مهمترين سؤالاتي که بهاييان بايد به آن پاسخ دهند تا مقدمهي بررسي ادعاي پيامبرشان فراهم شود، آن است که تکليف موعود دين اسلام و مهدي منتظر چه شده است؟ با توجه به مطالب بيان شده تاکنون، به نظر ميرسد که عدم تطابق سيد باب با مهدي اسلام، باعث ميشود که سؤال اصلي مطرح شده در بخش نخست، بيپاسخ بماند و ديگر به بررسي ساير دلايل بهاييان در حقانيت دينشان احتياجي نباشد [18] .
[1] آن چنان که در بخش اول تحت عنوان دو پرسش ذکر شد.
[2] بگذريم از اين که بهاييان حق تأويل و تفسير متون را براي خود قائل نيستند!.
[3] مقاله شخصي سياح، نوشتهي عباس افندي ملقب به عبدالبهاء فرزند بهاءالله و نخستين امام بهاييان صفحه 29.
[4] ايقان، نخستين کتاب بهاءالله که در اثبات قائميت سيد باب نگاشته است. ص 69.
[5] لوح ابن الذئب، اثر بهاءالله. نوشتهاي خطاب به يکي از علماي شيعه به نام شيخ محمد باقر اصفهاني، بهاءالله اين عالم شيعي را در نامهي خود، فرزند گرگ مينامد. ص 54.
[6] خطابات ج 2 ص 9، مجموعهي سخنرانيهاي عبدالبهاء.
[7] کتاب قرن بديع جلد 1 ص 97 (178) شرح ماجراي بدشت در فصل ششم خواهد آمد.
[8] مقاله شخصي سياح ص 13 (23)، علم نحو علمي است که موضوع آن چگونگي ارتباط کلمات با يکديگر، نقش هر يک از آنها در جمله، شکل صحيح استفاده از هر لغت و چگونگي حرکت گذاري درست کلمات است. منظور عبدالبهاء از نوشتن اين عبارت آن است که سيد باب در مجلس وليعهد، در سخنان خود نتوانسته اين قواعد را به درستي رعايت کند و لذا مورد اعتراض واقع شده است. در فصلهاي بعدي به نمونههايي از اين اشتباهها اشاره خواهد شد.
[9] کشف الغطاء ص 204. «کشف الغطاء عن حيل الأعداء» کتابي است مفصل که در رد يکي از منشورات ادوارد براون انگليسي (مقدمهي نقطهي الکاف حاج ميرزا جاني کاشاني) به فرمان عباس افندي و توسط ابوالفضل گلپايگاني تأليف گرديد و چون با مرگ وي کتاب نيمه تمام ماند، خواهرزادهاش سيد مهدي گلپايگاني آن را به کمک يادداشتهاي ابوالفضل به پايان رسانيد.
[10] مقاله شخصي سياح ص 1 (2).
[11] مقاله شخصي سياح ص 2 (3).
[12] مقاله شخصي سياح ص 2 (3).
[13] به برخي از اين مدارک در بخش ششم اشاره خواهيم کرد.
[14] مقاله شخصي سياح ص 1 (2).
[15] حضرت نقطه اولي نوشته محمد علي فيضي از کتب مورد تأييد مؤسسه ملي مطبوعات امري ص 64.
[16] بيان فارسي - ص 324 «الباب التاسع من الواحد التاسع في حرمة صلوة الجماعة الا صلوة الميت فانکم مجتمعون لکن فرادي تقصدون».
[17] در بخش ششم اين نوشته، به گوشههايي از اين نبردها اشاره خواهيم کرد.
[18] هر چند همان گونه که در بخش نخست اين نوشتار آمد، بهايي پژوهي به بحث و بررسي در مورد مغايرت ادعاي ظهور پيامبري جديد با اصل خاتميت پيامبر اکرم در دين مبين اسلام، در نوشتاري ديگر خواهد پرداخت.
افزودن نظر جدید