معجزه از دیدگاه بهائیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فطرت انسان اقتضا میکند که مدعی نبوت ادلهای برای اثبات مدعای خود بیاورد تا مردم تسلیم دعوت او شوند، چرا که پذیرش ادعای بدون دلیل، خلاف فطرت است.
در طول تاریخ افرادی برای دست یافتن به قدرت و سلطنت، با دروغ و نیرنگ ادعای پیغمبری داشتهاند و نوشتههایی را به عنوان کلام الهی برای مردم معرفی کردهاند. تاریخ معاصر نیز شاهد چنین ادعایی از سوی علی محمد شیرازی و میرزا حسینعلی نوری بوده است. حال با وجود چنین افرادی، آیا عقل سلیم و فطرت خداجوی بشر حکم نمیکند که برای شناخت میرزا حسینعلیها، معجزه بهترین راه است؟ آیا تأثیر معجزه در دل عموم مردم، بیشتر از تأثیر برهانهای عقلی نیست؟
لذا از بزرگترین چالشهایی که بهائیان از آغاز پیدایششان با آن روبرو بودهاند، درخواست معجزه از میرزا حسینعلی نوری بوده که ادعای نبوت و کتاب جدید داشته است. میرزا حسینعلی نوری که فقط مدعی نبوت بوده و از آوردن شبه معجزه هم عاجز بوده است، در جواب کسانی که برای اثبات ادعای رسالتش طلب معجزه کردهاند، میگوید: «حق باید خلق را امتحان نماید، نه خلق حق را... اما امرالله دستگاه تئاتر نیست که هر ساعت یک بازی در بیاورند و هر روز یک چیزی بطلبند در این صورت امرالله بازیچهی صبیان شود.»[1]
بهائیان در حالی که رهبرانشان به وجود معجزه برای انبیای الهی معترفند، اما آن را بیاعتبار میدانند: «مظاهر مقدسه الهیه مصدر معجزاتند و مظهر آثار عجیبه، هر امر مشکلی و غیر ممکنی از برای آنان ممکن و جایز است.»[2]
حتی معجزه را مخالف عقل میدانند: «دو نکته در تعالیم بهائی است که به خصوص صاحبان علم و عقل را راضی میکند: یکی رد اعتبار معجزه به عنوان دلیل قاطع مذهب.»[3] بهائیان برای توجیه کلام خود در معتبر نبودن معجزه مطالبی را بیان کردهاند که در مقالات بعدی به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت إن شاء لله.
پینوشت:
[1]. فاضل مازندرانی، امر و خلق، بیجا: موسسهی ملی مطبوعات امری، 122 بدیع، ج 2، ص 275.
[2]. عباس افندی، مفاوضات، بیجا: بینا، بیتا، ص 77.
[3]. فرزین دوست دار، روزنههای امید در آستانهی قرن بیست و یکم، بیجا: انتشارات پیام دوستی، 1379 ش، ص 110.
افزودن نظر جدید