تشنگی فطرت، از علل گرایش به عرفان‌های کاذب

  • 1395/01/01 - 16:23
با وجود توسعه‌ی دامنه‌ی ابعاد مادی در زندگی جوامع مدرن انسان زمانه‌ی ما نتوانسته از میزان احساس نیاز ریشه دار و همیشگی او به معنویت خواهی بکاهد. رچند دهه‌ای است که به اقتضای بازار گرم معنویت‌های کاذب، طرح مباحث به ظاهر عرفانی و معنوی به شدّت گسترش پیدا کرده است. از همين روي، عرفان‌های کاذب در راستای مقابله با آموزه‌های دینی، روي كار آمدند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با وجود توسعه‌ی دامنه‌ی ابعاد مادی در زندگی جوامع مدرن انسان زمانه‌ی ما نتوانسته از میزان احساس نیاز ریشه دار و همیشگی او به معنویت خواهی بکاهد. رچند دهه‌ای است که به اقتضای بازار گرم معنویت‌های کاذب، طرح مباحث به ظاهر عرفانی و معنوی به شدّت گسترش پیدا کرده است. عرفان‌های کاذب در راستای مقابله با آموزه‌های دینی، از فطرت معنویت خواه انسان و بحران معنویت جهان معاصر به نفع ترویج عقاید و اهداف خود بهره برده و انسان را به جای دعوت به سوی خدا به مفاهیم و اهدافی مانند آرامش، عشق، نشاط، و ... که متاسفانه اینها هم از نوع بدلی و کاذب است سوق می‌دهند.
از طرفی در میان پدیده‌های عالم آفرینش، انسان را باید پیچیده‌ترین و شگفت‌ترین آنان دانست که به همین دلیل، ناشناخته‌ترین آنان نیز محسوب می‌گردد. یکی از مجهولات در مورد انسان همین مساله فطرت است. فطرت انسان به معنی ویژگی‌هایی است که تکویناً در اصل خلقت و آفرینش انسان بکار رفته است. و تکوینی نیز یعنی اینکه اکتسابی نیست، بلکه از نهاد انسان و سرشت او سرچشمه گرفته است.[1]
راغب اصفهانی می‌گوید: فطر ایجاد و ابداع یک چیز بر هیأت و کیفیت خاصی است که اقتضای فعلی از افعال را دارد؛ پس این آیه شریفه که می‌فرماید: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا [روم/30] فطرتی است که خداوند انسان‌ها را بر آن آفریده و اشاره است به این که مردم را به گونه‌ای خلق و ایجاد کرده است که معرفت و شناخت خدا و ایمان به او در آن‌ها وجود دارد.[2]
قرآن کریم هم در مورد فطری بودن دین الهی می‌فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ [روم/30]، پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین برگردان، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است؛ آفرینش خدای تغییرپذیر نیست.»
بنابراین فطرت انسانی یعنی ویژگی‌های ذاتی که در آفرینش انسان لحاظ شده است. بینش‌ها و گرایش‌هایی که اکتسابی نیستند و در سرشت انسان قرار دارد، فطری نامیده می‌شوند. پس فطرت و سرشت انسان خواهان و متمایل به دین الهی است، و دین داری منشأ و خاستگاه فطری در انسان دارد.
علامه طباطبایی نیز بعد از آن که دین را روش زندگی و نشان دهنده سیر سعادت معرفی می‌کند، می‌فرماید: پس برای انسان آفرینش خاصی است که او را به روشی خاص در زندگی و مسیر معیّنی که دارای غایت و هدف مشخصی است هدایت می‌کند که بدون پیمودن این مسیر، به آن هدف نمی‌رسد و این هدایتگر و هادی، چیزی جز فطرت و کیفیت خلقت انسان (که در همه انسان‌ها وجود دارد و تغییر و تحوّل نمی‌پذیرد) نیست و بدین سبب (قرآن) به دنبال تعبیر «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»، فرمود: «لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّه»؛ در آفرینش الاهی دگرگونی نیست.[3]
امام علی (علیه السلام) نیز می‌فرمایند: «إنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأرضِ الخالِیَةِ مَهما أُلقِیَ فی‌ها مِن کُلِّ شَیءٍ قَبِلَتهُ؛[4] قلب نوجوان، همچون زمین ناکشته است که هرچه در آن افکنده شود، می‌پذیرد.» دلیل این قبول و اجازه بذر پاشی در دل جوان همان شوق و اشتیاق وی به معنویت است که از فطرت پاک جوانی سرچشمه می‌گیرد.[5]
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرموده است: «اُوصیکُم بالشَّبان خَیراً، فإنَّهم أَرقَ اَفئِدَه،[6] دل جوان به زمین پاکی می‌ماند که هر بذری در آن بیفشاند، همان را می‌پذیرد.»
در نتیجه باید گفت: با توجه به گسترش روز افزون عرفان‌های نوظهور و کاذب که سبب انحراف افراد جامعه شده و از طرفی اقشار مختلف جامعه که در پی رفع نیازهای فطری خود و طلب معنویت و عرفان حقیقی هستند، باید بدانند که نیازهای معنوی خود را باید با تحقیق و تفحص کردن از کارشناسان خبره در دین و همچنین درک کردن آموزه‌های عرفان اصیل اسلامی از طریق قلب و دل بر آورده سازند.

پی‌نوشت:
[1]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت.
[2]. راغب اصفهانی، بیتا: واژه فطرت.
[3]. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، انتشارات بیتا، جلد 16، ص 179.
[4]. غرر الحکم و دُرر الکلم، حديث 3901.
[5]. برگرفته از سایت پرسمان.
[6]. المصباح المنیر، علی مشکینی، قم: نشر الهادی.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.