ابداعی نبودن آموزهی «تعدیل معیشت» در بهائیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعدیل معیشت همگانی و رفع مشکلات اقتصادی است، بدین معنی که ثروتهای عالم باید به گونهای بین انسانهای جهان تقسیم شود که افراد طبقات مختلف در راحتی باشند و ثروتمندان به داد فقرا برسند. در مورد این تعلیم در کتب بهائیت چنین آمده است: «تعلیم ششم حضرت بهاءالله، تعدیل معیشت حیات است. یعنی باید قوانین و نظاماتی گذارد که جمیع بشر به راحت زندگانی کنند. یعنی همچنانکه غنی در قصر خویش راحت دارد و به انواع موائد، سفرهی او مزین است، فقیر نیز لانه و آشیانه داشته باشد و گرسنه نماند تا جمیع نوع انسان راحت یابند. امر تعدیل معیشت، بسیار مهم است و تا این مسأله تحقّق نیابد، سعادت برای عالم بشر ممکن نیست.»[1]
عبدالبهاء میگوید: «طبقات ناس مختلفند، بعضی در نهایت غنا هستند، بعضی در نهایت فقر. یکی در قصر بسیار عالی منزل دارد، یکی سوراخی ندارد. یکی انواع طعام در سفرهاش حاصل است، یکی نان خالی ندارد، قوت یومی ندارد و لذا اصلاح معیشت از برای بشر لازم.»[2]
وی بارها در سخنرانیهای تبلیغیاش، ادعا کرده بود بهائیت، دنبال ایجاد مساوات به معنی کامل کلمه است. به عنوان نمونه به این کلام وی توجه فرمایید: «(یکی از تعالیم بهاءالله) مساوات بین بشر است و اخوّت تامّ. عدل چنین اقتضا مینماید که حقوق نوع انسانی جمیعاً محفوظ و مصون ماند و حقوق عمومی یکسان باشد و این از لوازم ذاتیهی هیئت اجتماعیه است.»[3]
اما وقتی نوبت به تعدیل معیشت و ارائهی راهکار عملی میرسد، میگوید: «نه آنکه مساوات باشد، بلکه اصلاح لازم است والّا مساوات ممکن نیست، نظم عالم به هم میخورد. نظم عالم چنین اقتضا مینماید که طبقات باشد. نمیشود بشر یکسان باشد؛ زیرا در ایجاد بشر مختلفند. بعضی در درجهی اوّل عقلند و بعضی درجهی متوسّط و بعضی به کلّی از عقل محرومند. حال آیا ممکن است نفسی که در درجهی اعلای عقل است، با نفسی که هیچ عقلی ندارد، مساوی باشد؟... مراتب لازم است.»[4]
حال در اینجا این سؤال مطرح میشود که: آیا این تعلیم، ابداع بهائیت است؟
در جواب باید گفت: تمایل به عدالت اجتماعی، قدمتش به قدمت حیات بشر بر روی زمین میرسد. ادیان بزرگ آسمانی هر یک به اهمیت رعایت این اصل در میان امتها تذکر دادهاند. به ویژه در اسلام، «اقتصاد» جایگاه ویژهای دارد. به گونهای که بخش زیادی از مباحث فقهی اسلام، به موضوع اقتصاد و مسائل مربوط به آن اختصاص یافته است.
کلمهی اقتصاد، در اسلام به معنای میانهروی و اعتدال به کار گرفته میشود. مانند این آیه: «وَ اقْصِدْ فِی مَشْیك [لقمان/19] یعنی در راه رفتن، اعتدال را رعایت كن.» و یا این روایت از حضرت رسول (صلوات الله علیه) که میفرمایند: «من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله [5] هركس در دخل و خرج میانهروی كند، خدا بی نیازش میكند و هر كس اسراف و تبذیر نماید، خداوند فقیرش گرداند.»
همچنین لازم به ذکر است اقتصاد اسلامی، برای برقراری عدالت اجتماعی دو اصل کلی دارد:
الف) اصل همکاری عمومی مانند انفاق:
خداوند در قرآن به انسانها امر به انفاق نموده و برای این عمل خداپسندانه، پاداشهای ویژهای در نظر گرفته است:
«وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ [بقره/195] در راه خدا انفاق كنید.»
«الَّذِینَ ینفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ؛ [بقره/274] کسانی که مالشان را شب و روز و (در) نهان و آشکار انفاق میکنند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و نه بیمی بر آنهاست و نه محزون میشوند.»
ب) اصل توازن اجتماعی مانند خمس و زکات:
دامنهی احکام اقتصادی در فقه اسلامی، بسیار گسترده و دقیق است، به گونهای که فرقهی بهائیت نیز بخشهای مهمی از احکام مربوط به تعدیل معیشت خود را از فقه اسلامی گرفته است. به طور مثال، بهاءالله میگوید: «دربارهی زکات هم امر نمودیم: کما نزل فی الفرقان عمل نمایند.»[6]
با این حساب، دیگر چه ادعایی برای جدید بودن تعلیم تعدیل معیشت باقی میماند؟ آیا بهائیان این همه آیات و احکام اسلامی را در سفارش مردم به مراعات حال فقرا و سهیم نمودن ایشان در اموال خود ندیدهاند که اینگونه ادعای نوآوری سر میدهند؟ آیا فراموش کردهاند سخنان امیرالمؤمنین (علیه السلام) را که چهارده قرن پیش فرمود:
«الله! الله! فی الفقراء و المساکین فشارکوهم فی معائشکم...؛ [7] خدا را رعایت کنید! خدا را رعایت کنید! دربارهی بینوایان و مسکینان و آنها را در زندگى خود شریک سازید.»
«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِى أَمْوَالِ الْأَغْنِیاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِی وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ [8] همانا خداى سبحان، روزىِ فقراء را در اموال سرمایهداران قرار داده است، پس فقیرى گرسنه نمىماند جز به كامیابى توانگران و خداوند از آنان دربارهی گرسنگىِ گرسنگان خواهد پرسید.»
با روشن شدن مطالب بالا مشخص میشود که این تعلیم ابداع بهائیت نبوده و صدها سال قبل از اینکه بهائیت به وجود آید، اسلام به این تعلیم سفارش نموده است.
پینوشت:
[1]. عبدالبهاء، خطابات، بیجا: موسسهی ملی مطبوعات امری، بیتا، ج 2، ص 148.
[2]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، بیجا: بینا، بیتا، ص 134.
[3]. همان، ص 30.
[4]. همان، ص 134.
[5]. بهاءالله، اقدس، بیجا: بینا، بیتا، ص 213.
[6]. اشراق خاوری، گنجینهی حدود و احکام، تهران: موسسهی ملی مطبوعات امری، بیتا، باب 12، ص 149.
[7]. کلینی، کافی، ج 7، (باب صدقات)، ح 7، ص 52.
[8]. سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 328، ص 533.
افزودن نظر جدید