فرقه وهابیت و فرقه حلقه، دو روی یک سکه

  • 1394/11/21 - 11:45
در بررسی و تحلیل آموزه‌های هر دین یا فرقه باید ابتدا به بررسی مبانی و پیش فرض‌های آن بپردازیم، باید گفت که، انحراف بزرگ محمد علی طاهری و وهابیان این است که آن‌ها توسل با کسی را که به تمام هویت خود به اراده حق وابسته است و از خود هیچ استقلالی ندارد و فقط مجرایی برای جریان فیض الهی به اشیا و افراد است، شرک می‌دانند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بررسی و تحلیل آموزه‌های هر دین یا فرقه باید ابتدا به بررسی مبانی و پیش فرض‌های آن پرداخت، برای شناسایی بهتر آموزه‌های فرقه «عرفان ضاله حلقه» نیز لازم است، به بیان مبانی فکری این فرقه بپردازیم، با مطالعه آثار مکتوب و شفاهی عرفان حلقه درمی‌یابیم که این فرقه نیز مطالبی را از ادیان مختلف و همچنین فرقه‌های انحرافی برای مبانی و پیش فرض‌های خود انتخاب کرده است. و به نوعی یک فرقه التقاطی محسوب می‌شود.
پایه‌گذاران عرفان حلقه و در رأس آنها محمد علی طاهری، معتقدند: «رحمت عام شامل همه انسان‌ها می‌شود و انسان در این مورد،‌ حق انتخاب داشته و می‌تواند از آن استفاده نموده یا اجتناب نماید و برای برخوردار شدن از آن هیچ اجباری ندارد؛ سفره‌ای است که هر روز گسترده است، تا چه کسی به سوی آن دست برده، لقمه‌ای را بردارد. به طور کلی، همه انسان‌ها صرف نظر از نژاد، ملیت، جنسیت،‌ سن و سال، سواد و معلومات، استعداد و لیاقت‌های فردی،‌ دین و مذهب، گناهکاری و بی‌گناهی، پاکی و ناپاکی و... می‌توانند از رحمت عام الهی برخوردار شوند. فیض و رحمت الهی در انحصار هیچ گروه خاصی نیست.»[1]
بر این سخن اشکالاتی وارد است که بر افراد آشنای به عرفان پوشیده نیست، ولی به هر صورت در اساسنامه عرفان حلقه تبیین بیشتر موضوع آمده است. البته در اساسنامه، حلقه‌های رحمانیت با نام شعور الهی نام برده شده و این طور معرفی شده است:‌ «نظر به اینکه شعور الهی نیاز به هیچ مکملی ندارد، لذا چیزی تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه کردن به آن نبوده و این موضوع به راحتی قابل اثبات می‌باشد؛ چرا که با حذف عامل اضافه شده، مشاهده می‌شود که حلقه وحدت همچنان عمل می‌نماید و این خود رسواکننده بدعت‌گذاران و متقلبان خواهد بود، که در دل این رابطه برای تشخیص حق از باطل وجود دارد. در این رابطه، هیچ گونه بدعتی پذیرفته نیست و فقط نشان‌دهنده میل فرد به خودنمایی و مطرح نمودن خود می‌باشد.»[2] بااین عقیده در دوره‌های آموزشی عرفان حلقه موضوع توسل به معصومین و زیارت و دعاهای مربوط مورد نفی و نکوهش قرار می‌گیرد و این دقیقاً شبیه تفکر و مبنایی است که فرقه ضاله وهابیت آن را دنبال می‌کند.
وهابیان کشتن شیعیان را موجب ورود به بهشت می‌دانند. زیارت از نظر آنها مکان‌پرستی و توسل، شخص‌پرستی و روح‌پرستی و مرده‌پرستی است؛ آنان حتی  احترام به قرآن کریم را کتاب‌پرستی می‌پندارند و از خواندن آن که شفا و رحمت است، بر بالین بیماران جلوگیری می‌کنند. چنانکه در اصل دیگری از اساسنامه آمده است: «نام خداوند در رأس همه نام‌ها قرار دارد و خواندن و استعانت فقط سزاوار اوست و نقض آن شرک است (اصل اجتناب از من دون‌الله). از طرفی مهم‌ترین مصادیق بارز شرک در عرفان حلقه عبارتند از: شخص‌پرستی، روح‌پرستی، مرده‌پرستی، مکان‌پرستی، کتاب‌پرستی، خودپرستی، نیاپرستی، ظاهرپرستی.
بین انسان و خدا، تنها واسطه‌ای که وجود دارد، هوشمندی و شعور الهی (یدالله) است که به صورت‌های مختلف نقش یداللهی خود را ایفا نموده، پل ارتباط عالم پایین و عالم بالا می‌باشد.»[3] نکته جالب در این اصل اینکه، روح‌پرستی و کتاب‌پرستی و مکان‌پرستی حتی قبل از خودپرستی و دنیا پرستی ذکر شده است.
حالا بر فرض صحت این حرف‌ها که پاکان و ناپاکان اگر بخواهند از رحمانیت برخوردارند و هیچ افزوده‌ای به شعور کیهانی و حلقه‌های رحمانی لازم نیست و همه بدعت‌گذاری و تقلب است؛ در جایی از مانیفست عرفان حلقه این طور می‌خوانیم:
«برای بهره‌برداری از عرفان عملی عرفان کیهانی (حلقه)، نیاز به ایجاد اتصال به حلقه‌های متعدد شبکه شعور کیهانی می‌باشد و این اتصالات،‌ اصل لاینفک این شاخه عرفانی است. جهت تحقق بخشیدن به هر مبحث در عرفان عملی، نیاز به حلقه خاص و حفاظ‌های خاص آن حلقه می‌باشد. اتصال به دو دسته کاربران و مربیان ارائه می‌شود که تفویضی بوده، در قبال مکتوب نمودن سوگندنامه‌های مربوط به آنان تفویض می‌گردد. تفویض‌ها، توسط مرکزیت که کنترل و هدایت‌کننده جریان عرفان کیهانی (حلقه) می‌باشد، انجام می‌گیرد.»[4]
از طرفی دروغگویی مربی حلقه، دال بر متصل نبودن او به فیض نیست. به این ترتیب مربیان عرفان حلقه که اتصال را از مرکز مدیریت عرفان حلقه دریافت کرده‌اند می‌توانند آن را به دیگران انتقال دهند یعنی اتصال به رحمت عام الهی با وساطت فیض در سلسله مراتب عرفان حلقه امکان‌پذیر است! با این وصف یک مربی عرفان حلقه اگر چه دروغگو باشد و یا به ناپاکی‌های دیگر آلوده باشد، چون اتصال به رحمت عام الهی فراتر از این قیدهاست و چون او اتصال را از مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه و شعور کیهانی دریافت کرده و اجازه تفویض را هم گرفته است، می‌تواند آن را به دیگران منتقل کند، اگرچه گیرنده اتصال از مربی خود پرهیزکارتر باشد، در غیر این صورت شاید، بلکه قطعاً به رحمت عام الهی نمی‌رسد!
بنابراین رحمت عام الهی با اجازه مرکزیت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرار می‌گیرد. توسل و توجه به انبیا و اولیا و واسطه فیض بودن آنها مردود است و تنها مرکزیت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربیان آن واسطه فیض شعور الهی و اتصال به رحمت عام حق تعالی هستند.
در آخر به یاد گفت که انحراف بزرگ طاهری و وهابیان این است که آن‌ها توسل با کسی را که به تمام هویت خود به اراده حق وابسته است و از خود هیچ استقلالی ندارد و فقط مجرایی برای جریان فیض الهی به اشیا و افراد است، شرک می‌دانند. در این صورت، واسطه وحی بودن جبرئیل و واسطه رزق بودن میکائیل و همه واسطه‌هایی که در تعریف این افراد می‌آید، شرک خواهد بود.

پی‌نوشت:
[1]. طاهری، محمد علی، انسان از منظری دیگر، نشر بیژن، ص 15.
[2]. طاهری، محمد علی، عرفان کيهاني (حلقه)، نشر اندیشه ماندگار قم، ص 103.
[3]. همان، صص 119و 120.
[4]. همان، ص 80.
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب حلقه اسارت، نوشته جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.