انحرافات اخلاقی بهائیان

  • 1394/09/14 - 00:36
یکی از مسائل اساسی بهائیت، که به نوعی در تاریخ معاصر ایران هم قابل پیگیری است، انحرافات اخلاقی رهبران بهائی‍‍‌گری است. سال‌ها قبل از جریان کشف حجاب توسط رضاشاه، دستور آن توسط عبدالبهاء صادر گردیده بود تا انحرافات اخلاقی بهائیان را تحت‌الشعاع قرار دهد. در خاطرات صبحی مبلّغ بزرگ بهائیت، موارد زیادی از گرفتاری رهبران و مبلّغان این فرقه در این...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مسائل اساسی بهائیت، که به نوعی در تاریخ معاصر ایران هم قابل پیگیری است، انحرافات اخلاقی رهبران بهائی‍‍‌گری است. سال‌ها قبل از جریان کشف حجاب توسط رضاشاه، دستور آن توسط عبدالبهاء صادر گردیده بود تا انحرافات اخلاقی بهائیان را تحت‌الشعاع قرار دهد. در خاطرات صبحی مبلّغ بزرگ بهائیت، موارد زیادی از گرفتاری رهبران و مبلّغان این فرقه در این راستا وجود دارد که ناگزیر به مواردی اشاره می‌شود.
عباس‌افندی (عبدالبهاء) علاوه بر سه زن، کنیز زیبایی داشت که همواره آماده خدمت بود! «یک خانه هم در جلوی کاخ بهجی داشت و سومین زن، گوهرخانم کاشانی از خویشاوندان ما آنجا بود و دختری از بهاء به نام فروغیه خانم داشت. به جز این سه زن دختری زیبا به نام جمالیه بود که کنیز پیشگاه و آماده‌ی درگاه بود».[1] ضمنا باید توجه داشت که در مرام بهائی و بنا به نظر خود عبدالبهاء، ازدواج با بیش از یک زن را جایز نمی‌باشد.[2] و یا در جایی دیگر از اعزام و تقدیم دختران دوشیزه و مه‌رویان پاکیزه! برای فرزندان بهاء چنین می‌نگارد: «از این گذشته بسیاری از شهرهای ایران، دختران دوشیزه و مه‌رویان پاکیزه برای فرزندان بهاء فرستادند تا هرکدام را که می‌پسندند نزد خود بخوانند؛ و از آنها بود عزیه، دختر آقامحمدجواد فرهاد قزوینی که او را برای عبدالبهاء به عکا بردند، ولی این پیوند نگرفت. در این باره داستان‌ها می‌گویند... کسانی که دخترها را به عکا می‌رساندند، برخی از آنها در میان راه با آنها همدم و هم‌راز می‌شدند و از جوانی چنان‌که افتد و دانی، بهره‌مند می‌گشتند!...».[3] صبحی در شرح حال یکی از نزدیکان بهاء نوشته است: «ولی خسرو ناتو و زرنگ و باهوش بود، کار خرید در خانه به دست او سپرده شده و در شام و ناهار میز را او را می‌آراست. چشمش پاک نبود؛ گاهی که در میان میهمانان ایرانی، دوشیزه‌ای زیبا یا زن شوهردار با مزه‌ای می‌دید، با آنها ور می‌رفت و آن بیچاره‌ها هم دم نمی‌زدند... و اگر کسی هم از کمترین چاکران عبدالبهاء بدگویی می‌کرد، به عبدالبهاء برمی‌خورد».[4] رویه‌ی مبلّغان هم تفاوت چندانی با شیوه‌ی رفتار رؤسای فرقه‌ی ضالّه بهائیت نداشت. توصیفاتی که از رفتار برخی از آنها به جا مانده است بسیار قابل توجه است؛ جناب صبحی از مبلّغان بزرگ بهائیت در وصف حاج امین از مبلّغان بهائی) می‌نویسد: «بهترین کسان در نزد او اشخاصی بودند که به او تقدیم نقدینه می‌کردند در نزد او پارسا و ناپرهیزکار، زانی و عفیف، مساوی بود! و در واقع عملی را قبیح نمی‌شمرد...».[5] در مورد یکی دیگر از مبلّغان بهائی چنین می‌نویسد: «مردی پست نهاد و تباه بود با آنکه در پایان عمر بود، پیوسته می‌خواست با زنان آمیزش کند. تا در می‌یافت زنی شوهرش مرده به سراغش می‌رفت و شوخی می‌کرد و دست به سر، رو و پستانش می‌کشید و در اینگونه امور شرم نشان نمی‌داد؛ بهائی‌ها هم چون او امین عبدالبهاء و نزدیکترین مرد به او بود، توان آن را نداشتند که او را از این کارها بازدارند و در اینگونه پلیدی‌ها از او داستان‌ها آورده‌اند».[6] بهائیان اگر فرصتی می‌یافتند از کلاه‌برداری از مردم، حتی از خود بهائیان هم ابایی نداشتند. این موضوع را در کمپانی شرق که توسط چند نفر بهائی در تبریز دایر شده بود می‌توان دید که نشان‎‌گر عملکرد بهائیان می‌باشد: «سهامی ده تومانی ترتیب دادند و قریب به نوزده هزارتومان پول از اطراف آذربایجان و ایروان جمع کرده و در ظرف مدت کمی ادعای ورشکستگی کردند بی آنکه صورت حساب و کیفیت ضرر را بدهند، کمپانی را برچیدند».[7]
البته ذکر مختصری از فساد مبلّغان و بزرگان بهائیت شاید در اول امر مطلب عجیبی به نظر برسد، اما با ملاحظه و مراجعه به کتب رؤسا و مدعیان پیامبری این فرقه، علّت این همه فساد را در می‌یابیم و منبع فساد برای ما آشکار می‌شود. آئینی که احکامش حتی برای برخی از حیوانات نیز شرم‌آور است، چگونه می‌خواهد منجی بشر باشد و انسان را به سعادت برساند؟ حسینعلی‌بهاء (مدعی نبوت بهائیت) تنها ازدواجی را که حرام بیان کرده است، ازدواج با زن پدر می‌باشد[8]؛ و عبدالبهاء نیز در جایی دیگر می‌گوید، عدم ذکر حرمت، دلیل بر جواز است.[9] بیت‌العدل نیز در پاسخ به حلال بودن ازدواج با محارم چنین جواب می‌دهد: «ازدواج با اقارب به عهده‌ی خود نفوس شده است و آن معهد اعلی هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب مقتضی نمی‌داند».[10] در این پاسخ بیت‌العدل، با زبان بی‌زبانی این بی‌حیایی را تجویز می‌کند و پیروان را به آن ترغیب می‌کند و نیز مهر ننگ دیگری را بر پیشانی بهائیان می‌چسباند. حال این سؤال مطرح است که این فرقه مفسد و منحرف و ظالم و به دور از اصول انسانی، با چه رویی دم از عدم آزادی تبلیغ خود در ایران می‌زنند.

پی‌نوشت:
[1]. پیام پدر، فضل‌الله صبحی مهتدی، ص107.
[2]. گنجینه احکام، اشراق خاوری، ص140.
[3]. همان ص111.
[4]. همان، ص125-124.
[5]. خاطرات صبحی، فضل‌الله صبحی مهتدی، ص104.
[6]. پیام پدر، فضل‌الله صبحی مهتدی، ص72.
[7]. همان، ص68.
[8]. حسینعلی‌نوری، اقدس، ص104، سطر هفت.
[9]. عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج2، ص42.
[10]. شوقی‌افندی، انوار هدایت، ص487.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.