مقام و منزلت «امهات المومنین»

  • 1393/12/11 - 10:31
خداوند ازدواج با همسران رسول خدا را بعد از آن حضرت بر جهانيان حرام اعلام كرده است و اين حكم شامل زنان ديگران غير از پيامبر نمى‌شود و اين گفته خداوند كه آن‌ها مادران مؤمنان هستند، شامل همه آثار و معانى «مادر» نمى‌شود و به اين معنا است كه در هيچ حالى ازدواج با آن‌ها حلال نيست؛ اما ازدواج با دختران همسران پيامبر حرام نيست؛ در حالى كه...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از صفاتی که در قرآن ذکر شده و اهل سنت برای موصوفین به آن ارزش زیادی قائلند، صفت «ام المومنین» است؛ افرادی مثل فخررازی و بسیاری دیگر از مفسرین که در ادامه به نام آن‌ها اشاره خواهیم کرد، قائلند همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) که امهات المومنین محسوب می‌شوند، دارای مقام و منزلتی هستند که هیچ زنی بر روی زمین نمی‌تواند چنین منزلتی داشته باشد.

یکی از سوره‌هایی که در رابطه با بعضی از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده و ما را در بررسی و نقد قول امثال فخر رازی کمک می‌کند، سوره مبارکه تحریم است که در شأن دو تن از همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

بخاری در صحیحش در رابطه با شأن نزول این آیه می‌گوید: «عبیدالله بن عمیر می‌گوید از عایشه شنیدم: پيامبر (صلی الله علیه و آله) گاه كه نزد زينب بنت‌جحش (يكى از همسرانش) مى‌‏رفت زينب او را نگاه مى‏‌داشت و از عسلى كه تهيه كرده بود خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله) مى‏‌آورد، اين سخن به گوش عايشه رسيد، و بر او گران آمد، مى‏‌گويد: من با حفصه (يكى ديگر از همسران پيامبر) قرار گذاشتيم هر وقت پيامبر (صلی الله علیه و آله) نزد يكى از ما آمد فورا بگوئيم آيا مغافير خورده‏‌اى؟! (مغافير صمغى بود كه يكى از درختان حجاز تراوش می‌کرد و بوى نامناسبى داشت)، پيامبر (صلی الله علیه و آله) روزى نزد حفصه آمد، او اين سخن را به پيامبر (صلی الله علیه و آله) گفت، حضرت فرمود: مغافير نخورده‏‌ام، بلكه عسلى نزد زينب بنت جحش نوشيدم، و من سوگند ياد مى‏‌كنم كه ديگر از آن عسل ننوشم (نكند زنبور آن عسل روى گياه نامناسبى و احتمالا مغافير نشسته باشد) ولى اين سخن را به كسى مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و به گويند چرا پيامبر غذاى حلالى را بر خود تحريم كرده؟ و يا از كار پيامبر در اين مورد و يا مشابه آن تبعيت كنند، و يا به گوش زينب برسد و او دل‏شكسته شود)، ولى سرانجام او اين راز را افشا كرد، و بعداً معلوم شد اصل اين قضيه توطئه‏‌اى بوده است، پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت ناراحت شد و آيات ابتدایی سوره تحریم نازل گشت و ماجرا را چنان پايان داد كه ديگر اين‌گونه كارها در درون خانه پيامبر (صلی الله علیه و آله) تكرار نشود.»[1]

از شیعه نیز تقریباً همه مفسرّین، شأن نزول آیه را مربوط به حفصه و عایشه دانسته‌اند، نظیر علامه طباطبائی که فرموده‌اند: «تمامى روايات اتفاق دارند بر اينكه منظور از آن دو زن حفصه بنت عمر بن الخطاب و عايشه بنت ابی بکر، دو همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستند.»[2]

حفصه بنت عمر بن الخطاب و عایشه بنت ابی‌بکر از امهات المومنین هستند، و طبق گفته بخاری موجبات رنجش پیامبر (صلی الله علیه و آله) را فراهم کرده‌اند، و طبق آیه شریفه: «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ [التوبه/61] و كسانى كه رسول خدا را آزار مى‏‌دهند، عذابى دردناك دارند» هر کس با هر شأن و مقامی موجب اذیت و آزار رسول الله (صلی الله علیه و آله) شود عذاب دردناک خداوند را به همراه خواهد داشت حتی اگر همسر ایشان باشد.

به هر حال در قضیه‌ای که صحیح بخاری نیز به آن اشاره کرده پیامبر (صلی الله علیه و آله) با اخبار غیبی از قضیه توطئه مطلع می‌شوند و این آیه نازل می‌شود: «عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً [التحریم/5] اميد است پروردگار او اگر او شما را طلاق دهد همسرانى بهتر از شما روزيش كند، همسرانى بدل از شما كه مسلمان، مؤمن، ملازم بندگى و خشوع، تائب و عابد و صائم باشند، كه يا بيوه باشند و يا بكر.»

همان‌طور که در آیه شریفه ملاحظه شد، جایگاه همسری پیامبر (صلی الله علیه و آله) هر چند از جهت اجتماعی شأنی بالاتر از دیگران به صاحب آن جایگاه می‌بخشد، اما این‌طور نیست که آن‌ها در تمام شؤون از بقیه هم‌نوعان خود بالاتر باشند، بلکه آن‌ها هم باید برای کسب رضای خدا تلاش کنند و تقوای الهی پیشه کنند.

خداوند متعال در رابطه با زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در قرآن کریم می‌فرماید: «فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً [الاحزاب/29] (ای زنان پیامبر) خدا به نيكوكارانتان پاداشى بزرگ خواهد داد» به این معنا که حتی شما که همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستید خداوند در صورتی به شما اجر عظیم عنایت می‌کند که کارهای حسنه انجام دهید و طبق قاعده لفظیِ مفهومِ شرط، مفهوم آیه دلالت بر این دارد که، هر يك از شما كه نيكوكار نباشد، نزد خدا پاداشى نخواهد داشت.

در مقابل این دیدگاه افرادی مثل فخر رازی به نوعی با نگاه مطلق‌گرایی به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نگریسته‌اند و برای آن‌ها مقامی شبیه مقام عصمت تصور کرده و از جهت رتبه و مقام در بین کل زنان عالم کسی را بالاتر از آن‌ها ندانسته‌اند. فخر رازی در تفسیرش شبهه‌ای را در ذیل آیه 5 سوره تحریم مطرح می‌کند، و به آن جواب می‌دهد که به نوعی اشاره به اعتقاد او نسبت به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) دارد؛ او می‌گوید: «كيف يكون المبدلات خيرا منهن، و لم يكن على وجه الأرض نساء خير من أمهات المؤمنين.[3] چگونه ممکن است پیامبر (بعد از طلاق همسرانش) با بهتر از آن‌ها ازدواج کند در حالی‌که در روی زمین زنانی بهتر از امهات المومنین وجود ندارند.» او با این سوال در صدد القاء این مطلب هست، که هر زنی وارد حیطه موضوعی «ام المومنین» شود دیگر بالاتر از او از حیث رتبه و مقام در بین زنان وجود ندارد و او از همه زنان عالم بالاتر است.

در مقام نقد این سخن باید بگوییم، در مصحف شریف در رابطه با زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) تنها صفتی که به آن‌ها داده شده، توصیفشان به وصف «ام المومنین» است در جایی‌که می‌فرماید: «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُم [الاحزاب/6] پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [ مؤمنان‏] محسوب مى‌‏شوند» و باید بررسی کرد، در این تشبیه که زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به مادران مومنین تشبیه کرده است آیا منظور همه آثار مادری است یا بعضی از آثار؟ و اگر بعضی از آثار مراد آیه است آن آثار کدام یک از آثار مادریست؟

چیزی که واضح است و از آیات دیگر و شواهد تاریخی و روایی و تفسیری بر می‌آید این است که تشبيه آنان به مادران مؤمنين، تشبيه به برخى از آثار مادرى است و شامل همه آثار آن نشده و تمام احكام، حقوق و ضوابطى كه بر مادر واقعى هر فرد جارى است، شامل آنان نمى‌شود؛ در رابطه با این مطلب علامه طباطبایی می‌فرمایند: « اينكه زنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مادران امتند، حكمى است شرعى و مخصوص به آن جناب، و معنايش اين است كه همانطور كه احترام مادر، بر هر مسلمان واجب، و ازدواج با او حرام است، همچنين احترام همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر همه آنان واجب، و ازدواج با آنان بر همه حرام است، و در آيات بعد به مساله حرمت نكاح با آنان تصريح نموده و مى‏‌فرمايد: «وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً [الاحزاب/53] هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود نیاوريد كه اين كار نزد خدا بزرگ است» پس تشبيه همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مادران، تشبيه در بعضى از آثار مادرى است، نه همه آن‌ها.»[4]
غير از علامه طباطبایی بسیاری دیگر از مفسرین شیعه و سنی در این مسأله در مقابل امثال فخررازی و زمخشری و طنطاوی ایستاده‌اند و قائل به محدودیت این تشبیه در حرمت نکاح با ازواج النبی شده‌اند، که در ذیل به نقل قول برخی از شواهد تفسیری اهل سنت نسبت به مساله اشاره می‌کنیم.

محمد بن ادريس شافعى در كتاب الأم در ذیل آیه مورد بحث مى‌نويسد: «فَحَرَّمَ نِكَاحَ نِسَائِهِ من بَعْدِهِ على الْعَالَمِينَ ليس هَكَذَا نِسَاءُ أَحَدٍ غَيْرِهِ... فَقَوْلُهُ «أُمَّهَاتُهُمْ» يَعْنِي في مَعْنًى دُونَ مَعْنًى وَذَلِكَ أَنَّهُ لَا يَحِلُّ لهم نِكَاحُهُنَّ بِحَالٍ وَلَا يَحْرُمُ عليهم نِكَاحُ بَنَاتٍ لو كُنَّ لَهُنَّ كما يَحْرُمُ عليهم نِكَاحُ بَنَاتِ أُمَّهَاتِهِمْ اللَّاتِي وَلَدْنَهُمْ أو أَرْضَعْنَهُمْ.[5] پس خداوند ازدواج با همسران رسول خدا را بعد از آن حضرت بر جهانيان حرام اعلام كرده است و اين حكم شامل زنان ديگران غير از پيامبر نمى‌شود و اين گفته خداوند كه آن‌ها مادران مؤمنان هستند، شامل همه آثار و معانى «مادر» نمى‌شود و به اين معنا است كه در هيچ حالى ازدواج با آن‌ها حلال نيست؛ اما ازدواج با دختران همسران پيامبر حرام نيست؛ در حالى كه ازدواج با دختر مادران خودشان كه او را به دنيا آورده يا شير داده حرام است.»

يكی دیگر از مفسرین که در این مسأله قائل است وجه شبه در آیه فقط حرمت نکاح با آن‌ها است و هیچ فضیلت دیگری را برای زنان پیامبر ثابت نمی‌کند طبری است که در تفسیرش می‌گوید: «قَوْلُه وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ يَقُولُ: وَحُرْمَةُ أَزْوَاجِهِ حُرْمَةُ أُمَّهَاتِهِمْ عَلَيْهِمْ، فِي أَنَّهُنَّ يَحْرُمُ عَلَيْهِنَّ نِكَاحُهُنَّ مِنْ بَعْدِ وَفَاتِهِ، كَمَا يَحْرُمُ عَلَيْهِمْ نِكَاحُ أُمَّهَاتِهِمْ.[6] اين گفته خداوند كه «همسران پيامبر مادران مؤمنان هستند» يعنى حرمت همسران آن حضرت همانند حرمت مادران مؤمنان است، به اين معنا ازدواج با آن‌ها بعد از وفات رسول خدا براى مؤمنان حرام است؛ همان طورى كه ازدواج با مادران‌شان حرام است.»

در پایان ذکر این نکته ضروری است که حتی اگر وجه شبه در تشبیه مذکور در آیه را عام بدانیم و همه آثار مادری را بر زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) جاری و ساری بدانیم، باز هم این تشبیه فضیلتی برای آن‌‌ها به دنبال نخواهد داشت، چون مادران مومنین که مشبّه به در آیه فرض شده‌اند، عده‌ای از انسان‌های عادی و معمولی هستند که مثل سایر مردم باید برای کسب رضای خدا تلاش کنند پس زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم که در آیه مذکور به مادران مومنین تشبیه شده‌اند برای کسب رضای خدا و مقام و منزلت نزد او باید به فکر تقوای الهی و تلاش و کوشش برای این امر باشند و الا صرف موصوف شدن به این صفت فضیلتی برای آن‌ها محسوب نمی‌شود.

و نکته قابل توجه دیگر این‌که در تشبیه اگر وصفی یا خصوصیتی وجه شبه قرار می‌گیرد آن خصوصیت در مشبه‌به به صورت اکمل وجود دارد، مثلاً اگر گفته می‌شود زید در زیبایی شبیه عمرو است این جمله دال بر این است که زیبایی عمرو بیش از زید است که در این وصف به او تشبیه شده است، در بحث ما نیز شما هر خصوصیتی را به صورت عام یا خاص در نظر بگیرید که زنان پیامبر در آن خصوصیت به مادران مومنین تشبیه شده‌اند، طبق قاعده مذکور ، آن صفت و خصوصیت به نحو اکمل و اتمّ در مشبه به که مادران مومنین باشند وجود دارد، پس با این آیه می‌توان اثبات کرد زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) اگر از سایر زنان عالم از حیث رتبه و منزلت پایین‌تر نباشند بالاتر نیستند، چون در زنان عالم مادران مومنین وجود دارند که طبق مراد استعمالی آیه در خصوصیاتی که وجه شبه قرار گرفته است، رتبتاً بالاتر از زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند. 

پی‌نوشت:

[1]. محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، بیروت: دار ابن كثير، ج 6 ص 2462
[2]. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏‌ى مدرسين حوزه علميه قم، ج 19، ص 555
[3]. فخر رازی، مفاتیح الغیب، بیروت: دار احياء التراث العربی، ج30 ص 571
[4]. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، ج 16، ص 414
[5]. ابوعبد الله محمد بن إدريس الشافعي، الأم، بيروت: دار المعرفة، ج 5  ص 141
[6]. أبو جعفر محمد بن جرير الطبري، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، بيروت: دارالفکر، ج 21  ص 122

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.