خدای زندانی جاسوس روسیه

  • 1392/05/27 - 23:46
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در زندان عکا به صراحت دیده میشود که جناب میرزا حسینعلی که چندی پیش به دروغ مدعی نبوت و پیامبری بود هم اینک به مقامی بالاتر رسیده و ادعای خدایی و الوهیت دارد اما همانطور که میدانید هیچ عاقلی این را نمیپذیرد که یک انسان با ضعف هایی که دارد خدایش باشد آن هم انسانی که توان رهایی و خلاصی خود از زندان را ندارد و نمیتواند امور خود را مرتفع کند چه رسد به اینکه بخواهد امور خلق را برطرف کند
حسینعلی روسی

یکی از حقایق تاریخی مشهور درباره سران بهاییت بویژه جناب بهاء الله این است که میرزا حسینعلی در زمان حضور در ایران حقوق بگیر سفارت روس بوده و کار او راپورت چی اخبار روزانه بین مردم بوده است

او چنان در این کار پیشرفت کرده بود که تحت الحمایه سفارت روس و انگلیس بوده و در ذیل عنایات جناب سفیر شهریه نیز دریافت میکرده است [1]

یکی دیگر از وقایع مهمی که دوران زندگانی میرزا حسینعلی نوری کجوری مشهور به بهاء الله رخ داد ماجرای زندانی شدن او بوده است که این جناب دوبار به دو اتهام به زندان رفته است

اولین باری که جمال مبارک به زندان رفت در قضیه ترور ناصرالدین شاه قاجار بود که او را به عنوان متهم ردیف اول و دست داشتن در ترور به اعدام محکوم میکنند که با وساطت و دخالت آشکار سفیر روس و اعلام تحت الحمایه بودن حسینعلی او را از اعدام رهانیده و مدتی را در سیاه چال تهران زندانی میشود که میرزا از بیان ماوقع آن ایام حیا میکند البته شاید به جهت حکمی بوده که در کتاب اقدس از ذکر آن حیا کرده است او میگوید : وردوا علي ما أستحيي أن أذکره  کاری با من کردند که از ذکر آن حيا مي‏کنم.  [2]

دومین باری که میرزا زندانی میشود وقتی است که او به همراه برادرش میرزا یحیی به ادرنه ترکیه تبعید میشود و در آنجا بر اثر اختلافاتی که بین او و برادرش بر سر جانشینی  باب اتفاق می افتد به تسویه حساب های خونین میان بهاییان و ازلیان منجر میشود و امپراطوری عثمانی برای اتمام این مخاصمه بهاء الله را به زندانی در عکا در فلسطین اشغالی منتقل و میرزا یحیی را هم به قبرس تبعید میکند [3]

در جریان زندانی شدن بهاء الله در زندان عکا اتفاقی جالب برای او رخ میدهد و جلوه ای غریب از او متجلی میشود که شنیدنی است
آثار قلمی اعلی نام مجموعه ای از آثار حسینعلی است که جلد اول این مجموعه به نام کتاب مبین شناخته میشوداو در این کتاب ادعای عجیبی را مطرح میکند و میگوید : أن استمع ما يوحي من شطر البلاء علي بقعة المحنة و الابتلاء من سدرة القضاء أنه لا اله الا أنا المسجون الفريد  [4] .  بشنو آن چه را از سوي محل بلاء بر محل محنت و رنج از سدره‏ي قضاء وحي مي‏شود که: هيچ معبودي نيست مگر من، که زنداني و تنهايم. 

در این جمله به صراحت دیده میشود که جناب میرزا حسینعلی که چندی پیش به دروغ مدعی نبوت و پیامبری بود هم اینک به مقامی بالاتر رسیده و ادعای خدایی و الوهیت دارد اما همانطور که میدانید هیچ عاقلی این را نمیپذیرد که یک انسان با ضعف هایی که دارد خدایش باشد آن هم انسانی که توان رهایی و خلاصی خود از زندان را ندارد و نمیتواند امور خود را مرتفع کند چه رسد به اینکه بخواهد امور خلق را برطرف کند [5]

جالب تر اینکه جناب بهاء الله در همین یک جمله که ادعای خدایی کرده به ضعف و ناتوانی خود هم اعتراف کرده و با گفتن کلمه مسجون به معنای زندانی به وضوح به عجز و ناتوانی خود اقرار و اعتراف کرده است

اما پس از اینکه جناب حسینعلی از زندان آزاد شد نامه هایی به بهاییان و بابیان نوشت و در این نامه ها خود را خدای خدایان و آفریدگاری که لم یلد و لم یولد هست نامید و خود را خدای زندانی و معبود حقیقی و رب مالا یری و ما لا یری نامید [6]

مورخین نوشته اند وقتی یکی از این نامه های حسینعلی برای الکساندر دوم امپراطور روس رسید با خنده های فراوان روبه اطرافیان خود کرد و گفت : این جرثومه عجب وقاحتی دارد حتی برای کسی که او را به اینجا رسانده و ساخته و چرداخته است هم نامه فرستاده و خود را خدا معرفی میکند [7] .

بالاخره پس از سالها کار شبانه روزی جاسوس زبردست روسیه کینیاز دالگورکی امروز درخت مسلک سازی استعمار ثمر داده بود و با صبر و همت و کوشش به جایی رسید که حتی این فرد عاجز به ادعایی همچون نبوت و الوهیت و ربوبیت دست میزند

 

 

 

پی نوشت :

1.بهاءالله در يکي از الواح به اين موضوع اشاره دارد. (مجموعه‏ ي الواح مبارک ص 159).
2.توقيعات مبارکه شوقي  ج 3 ص 47.
3. بهائیت در ایران، دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص196
4. آثار قلم اعلي ج 1 ص229.
5.خاطرات انحطاط و سقوط فضل الله صبحی مهتدی ص 83
6.آشنايي با فرق مذاهب اسلامي ص 187.
7.خاطرات يک بهائي پشيمان ص 72.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.