مقدار بهرهمندی علوم اهل سنّت از معارف اهل بیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله)، به حکم حدیث ثقلین و غیره، مسلمین را به رجوع به قرآن و عترت فرمان داد و بهرهمندی از ایشان را مانع گمراهی ابدی معرفی نمود، اما متأسفانه، نحوه شکلگیری و تدوین حدیث اهل سنت، مانع بهرهمندی ایشان از علوم اهل بیت (علیه السلام) گردید. حدیث نبوی دهها سال پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله)، در دوران اموی تدوین گردید و تا قبل از آن، نقل و تدوین حدیث ممنوع بود! و در دوران تدوین نیز، بغض حاکمان اموی نسبت اهل بیت (علیه السلام) و بویژه امام علی (علیه السلام) سبب عدم مراجعه کافی به خاندان رسالت گردید.
ابن تيميه، مینویسد: «فليس في الأئمة الأربعة ولا غيرهم من أئمة الفقهاء من يرجع إليه [يعني علياً] في فقهه.[1] در ميان تمامی ائمه چهارگانه اهل سنت و نيز ديگر فقهای آنان كسي كه در مسائل علمی خويش به علی بن ابي طالب (علیه السلام) مراجعه كند وجود نداشته است.»
همچنین در ادامه بیان میکند: «فهذا موطأ مالك ليس فيه عنه [يعني علياً] ولا عن أحد أولاده إلا قليل جداً وجمهور ما فيه عن غيرهم، فيه عن جعفر تسعة أحاديث... وكذلك الأحاديث التي من الصحاح والسنن والمساند منها قليل عن ولده وجمهور ما فيها عن غيرهم.[2] در كتاب موطأ مالك هيچ روايتی از علي (عليه السّلام) نقل نگرديده است و از فرزندان او نيز تعداد بسيار محدودی روايت آمده و اكثر رواياتی كه در اين كتاب نقل شده از ديگران است. در اين كتاب از جعفر صادق فقط نُه روايت نقل شده است... همچنين است رواياتی كه در كتابهای صحاح، سنن و مسانيد نقل شده است.»
همچنین بخاری از امام صادق (علیه السلام) روایتی نقل ننموده ولی از نواصب و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) همچون عکرمه، حريز بن عثمان شامي و غیره، روایاتی نقل نموده است! عکرمه ای که مشهور به كذب، دروغ، بدعت و كژانديشی بوده و به نظر خوارج اعتقاد داشته است،[3] و حریز بن عثمانی که از مسجد خارج نمیشده مگر زمانی كه هفتاد بار امير المؤمنين (عليه السّلام) را لعن مینموده چرا که حضرت علی (علیه السلام) قاتل پدران و اجداد کافرش بوده است.[4]
پینوشت:
[1]. ابن تيمية، منهاج السنة، ج7، ص529، مؤسسة قرطبة.
[2]. ابن تيمية، منهاج السنة: ج7، ص531، مؤسسة قرطبة.
[3]. الذهبي، سير أعلام النبلاء، ج5، ص23 و 22، مؤسسة الرسالة.
الذهبي، ميزان الاعتدال: ج3، ص96، دار المعرفة للطباعة والنشر، بيروت.
[4]. ابن حجر العسقلاني، تهذيب التهذيب، ج2، ص209، دار الفکر للطباعة و النشر، بيروت.
افزودن نظر جدید