معاد فرقه اهلحق
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از افراد اهلحق حیات پس از مرگ را نیز بر اساس تناسخ بیان نمودهاند و ظاهراً معتقدند معاد در همین دنیا خواهد بود. در این زمینه بعضی از افراد فرقه مذکور مینویسند: «طبق نظریه پیشوایان یارسان (مرشدان و رهبران) و روی اصل اعتقاد به حلول روح، فقط جسم شخص متوفی از بین رفته و به خاک تبدیل میگردد ولی روح او برحسب اعمالش به جسم دیگری (در همین دنیا) حلول مینماید».[1]
در ادامه توضیح میدهند: «مردم یاری [2] (اهلحق) بهشت و دوزخ را همین جهان میدانند زیرا معتقد به تعویض جسم و حلول روح هستند و مجازات اعمال در همین دنیا تحقق میپذیرد.»[3] و در ادامه در توضیح اینگونه تعویضات جسمانی مینویسد: «کسانی که دارای اعمال پسندیده و خوب باشند، در جسم دیگری که از لحاظ مادی و معنوی وضع بهتری را دارا شده و یک قدم به خداوند نزدیکتر میشوند و اشخاصی که عمر را به تباهی تلفکرده و در فکر توشه آخرت نبودهاند، به ناراحتی بدتری دچار شده و به درجه پستتری تنزل مینمایند.»[4]
همو متناقض با این بیانات (و یا علاوه بر تعویض جسم)، در جای دیگر مینویسد: «مردم یارسان علاوه بر مکافات بعد از مرگ به یک محشر کلی نیز معتقد بوده و آن زمانی است که این جهان طبق مشیت الهی دگرگون گشته و به حسابها رسیدگی گردد.»[5] این بیان درست عکس بیانات قبل و متناقض با آن بوده و این تناقضگویی امری رایج و مشهور بوده و بهطور گستردهای در بین کتب و نوشتهها و گفتار فرقه دیده شده است. وی در ادامه این محشر کلی را توضیح داده و با عقاید شیعه اثناعشری دارای اختلافات جزئی دانسته و مینویسد: «مردم یارسان معاد را در روح پذیرفته و معتقدند روز محشر روحهای پاک به تجلی روح الهی پیوسته و روحهایی که در طول زمان تناسخی نتوانستهاند خود را تصفیه نمایند بهتناسب به مکافات اعمال خویش میرسند.»[6] و در جای دیگر مینویسد: «مردم اهلحق معتقد به سیر تکامل بشر در اثر گردشهای متوالی تناسخی است.»[7]
یکی دیگر از افراد این فرقه مینویسد: «اهلحقهای واقعی به تناسخ ابداً معتقد نیستیم و اما در کلام دفتری حلول روح هم یک مقدمه کوچکی نیاز دارد زیرا کلاً به "دون به دونی" و "مظهریت" و "تجلی ذات" و سیر تکامل و کمال اعتقاد دارند.»[8] ایشان ظاهراً فقط لفظ تناسخ را قبول ندارند، اما محتوا و مفهوم تناسخ را کاملاً قبول داشته و بر آن تاکید و اصرار دارند. زیرا "حلول روح" و "دون به دون" و "مظهریت" چیزی غیر از تناسخ نبوده و همین فرد در جایجای جزواتش دون و جامه افراد مختلف را ذکر میکنند که به بعضی از آنها اشاره میگردد. مثلاً مینویسد: «همزمان با تولد سید محمد، پیرالی موردین دار فانی را وداع نمود و روح ذاتی او در جسم سید محمد تجلی ذات نموده.»[9] و در جای دیگر مینویسد: «ِپیرالی ازنظر دون به دون و شرط اقرار(محرمیت از طریق خواب دیدن) که اهلحق به آن معتقدند خود را مظهر آدم صفی الله میدانست.»[10] و یا در مورد سلطان سهاک مینویسد: «سلطان در دونهای گذشته به پیر بنیامین و شرط اقراری به نام شرط ساجنار[11] و با پیرالی موردین شرط ناسچهای به نام شرط و شون داشته است. [12]
اما همین فرد بهطور سربسته و مجمل مینویسد: «در معاد، این دنیای فانی را کشت برای آخرت گویند.»[13] و میگوید اهلحق به توحید و نبوت و عدل و و امامت و معاد معتقدند. ظاهراً ایشان اعتقاد به "دون به دون" را با اعتقاد به معاد فانی و معارض نمیداند و برخی از فرقه اهلحق مسائل مربوط به معاد مثل حشر و نشر، بهشت و دوزخ و مسائل پس از مرگ را بر اساس اعتقاد به تناسخ تفسیر نموده و از نوشتههای پراکنده منسوب به فرقه چنین برمیآید که روح وقتی به جسم ابدی منتقل میشود که هزار جسم یا هزار دون (جامه) پاک را گذرانده باشد و با گردش در جامههای مختلف، جزای اعمال گذشته خود را دیده و بهتناسب اعمال گذشته به جامه یا دون مناسب خود خواهد رفت. مثلاً اگر اعمال خوب داشته باشد به جامه ثروتمندان و افراد مرفه خواهد بود و اگر اعمال او در جامه قبلی زشت بوده در جامه بعدی به دون فقرا درآمده و دچار مصائب و ناملایمات میشود و بالاخره تا هزار دون طی میکند و پس از عوض کردن هزار دون، هزار و یکمین جامه خود را که عبارت از بقا و ابدیت است خواهد پوشید و بدین طریق معاد و حیات ابدی شروع خواهد شد. با دقت نظر در سخنان برخی از بزرگان اهلحق تفاوت معادی که در این فرقه بیان شده با معاد در اسلام روشنشده و مسئله تناسخ و دون به دون شدن که برخی از ایشان سعی برانکار آن دارند، اثبات میشود.
پینوشت:
[1]. القاضی مجید، مجموعه آیین و اندرز و رمز یاری، کتابخانه طهوری، تهران، 1361، ص 45
[2]. مردم یاری، یارسان، طایفه سان، علی اللهی، اصطلاحاتی هستند که بر فرقه اهلحق اطلاق میشود. البته در علیاللهی اختلاف وجود دارد.
[3]. القاضی مجید، مجموعه آیین و اندرز و رمز یاری، کتابخانه طهوری، تهران، 1361، ص 45
[4]. خدابنده عبدالله، شناخت فرقه اهلحق، امیرکبیر، 1388، چاپ سوم، ص 114، به نقل از منبع قبل
[5]. همان
[6]. همان، ص 113
[7]. همان، ص 46
[8]. افضلی قاسم، مکاتبات با دایره المعارف تشیع، ص 13
[9]. همان، ص 3
[10]. همان، ص 1
[11].ساجنار: ساج لغت فارسی است که معانی مختلفه دارد. ازجمله "تابه" که قطعه آهنی پهن و دایره شکل است، روی اجاق گذاشته، نان تنک با او میپزند. "نار" بع عربی آتش را گویند. پس معنی تحت اللفظی "ساجنار" یعنی "تابه نانپزی" روی آتش است. ولی به اصطلاح اهلحق سرچشمه خورشید راگویند. زیرا آن عالم معنوی یا محل خلوت "بیابس(بیعت کردن و پیمان بستن با پیر حقیقت) ساجناری" از لحاظ محیط نور و حرارت تشبیه به چشمه خورشید شده است و به تعبیر دیگر تشبیه به ساج نانپزی روی آتش است که خمیر اسرار نبوت را با قوام یافتن در ظرف ولایت روی ساج وحدت توسط آتش معرفت به نان رحمت تبدیل و به فیض یافتگان حق و حقیقت تحویل شده است.[الهی نورعلی، برهان الحق، جیحون، چاپ هشتم، 1373، چاپ دیبا، صص 18 و 19]
[12].همان، ص 7
[13]. افضلی قاسم، دفتر رموز یارسان، تهران، چاپ راستی، ص 1 و 2
برای مطالعه در این زمینه رجوع شود به کتاب شناخت فرقه اهلحق اثر عبدالله خدابنده.
دیدگاهها
فری
1394/02/02 - 13:50
لینک ثابت
با سلام
m.tavab
1394/02/05 - 19:07
لینک ثابت
با سلام
................
1394/03/16 - 13:37
لینک ثابت
با سلام.چقدر تحقیق کردی که
m.tavab
1394/03/19 - 09:46
لینک ثابت
با سلام
افزودن نظر جدید