آیا سفر کردن به قصد زیارت قبور مشروع است؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از دیگر شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث توسل به اولیاء الهی به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که سفر کردن به قصد زیارت قبور مشروع نیست؟
پاسخ:
قرنهاست که مسلمانان جهان، طبق یک سیره حسنه و سنت پذیرفته شده و با پیروی از روایات وارده از پیامبر اسلام، بر سر قبور اولیای خدا و بزرگان دین حاضر میشوند و با ادای احترام نسبت به آنان، قبرشان را زیارت میکنند و از ارواح مقدسه آنها کسب فیض مینمایند و به یاد ارزشها و اصالتهایی میافتند که این بندگان خوب خدا، همواره منادی آن بودهاند.
با وجود این، در نیمه اوّل قرن هشتم، شخصی به نام « ابن تیمیه » ظاهر شد و زیارت قبور را نوعی بدعت دانست و با تمسک به مطالب سست و غیر مستند، به حرمت آن فتوا داد و سفر برای زیارت قبور، حتی قبر پیامبر را نامشروع خواند.
واکنش علمای اسلام، از شیعه و سنی، در مقابل این عقیده ابن تیمیه که آن را به اسلام نسبت میداد، بسیار تند و سریع بود. چرا که زیارت قبر پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از مستحبات مؤکدی است که همۀ علمای اسلام بر آن اتفاق نظر دارند.
تقی الدین سبکی شافعی ( متوفای 756 ) یکی از فقیهان چیرهدست قرن هشتم است. او در نقد اندیشۀ ابن تیمیه که استحباب زیارت قبر پیامبر ( صلی الله علیه آله و سلم ) را منکر شده بود، کتابی به نام « شفاء القسام فی زیارة خیر الأنام » نوشت و با پژوهشی گسترده آرای فقیهان اهلسنت را از قرن چهام تا روزگار خویش در آن کتاب گرد آورده، و روشن ساخته است که استحباب زیارت قبر پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از مسلّمات فقه اسلامی است.[1]
علّامه و محقق سختکوش معاصر، آیت الله امینی در کتاب شریف « الغدیر » به تکمیل موضوع پرداخته و نظریات بیش از 40 دانشمند مسلمان اعم از فقیه و محدّث را در این زمینه تا عصر خویش گردآورده است.[2]
تاریخ اسلام نشان میدهد که پس از درگذشت پیامبر، مسلمانانی که دور از مدینه میزیستند، برای زیارت مرقد شریف آن حضرت، بار سفر میبستند. و به زیارت مرقدش میشتافتند که برای نمونه به دو مورد اشاره میکنیم:
1. بلال، مؤذن و یار صمیمی رسول خدا و مورد علاقۀ او بود. او پس از درگذشت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) پاسداری از مرزهای کشور اسلامی را برگزید و از مدینه هجرت کرد. شبی در رؤیا رسول خدا را دید که به او میگوید: این بیمهری چیست ای بلال! آیا وقت آن نرسیده است که مرا زیارت کنی؟
بلال از خواب بیدار شد، در حالی که هالهای از غم و اندوه، روح و روان او را فرا گرفته بود و مقدمات سفر را فراهم کرد و آهنگ مدینه نمود. وقتی وارد روضه پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) شد، با صدای بلند گریه میکرد و صورت خود را بر قبر آن حضرت میمالید. ناگهان دو ریحانۀ رسول خدا حسن و حسین ( علیهما السّلام ) به سوی او آمدند، او هر دو را در بغل گرفت و بوسید، به او گفتند: علاقمندیم اذان تو را بشنویم، اذانی که برای جدّمان رسول خدا میگفتی.
او به هنگام سحر به بام مسجد رفت و در همان نقطه که میایستاد و اذان میگفت، ایستاد و اذان گفت.
وقتی صدای تکبیر او مدینه را فرا گرفت گویی مدینه تکان خورد. وقتی شهادت به توحید را بر زبان جاری کرد گریۀ مردم بلند شد و زمانی که شهادت به رسالت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را بر زبان جاری کرد ساکنان مدینه همگی از خانه بیرون آمدند و گریه سر دادند. چنانکه نوشتهاند: بعد از رسول خدا مدینه چنین روزی را از نظر گریه و شیون به خود ندیده بود.[3]
2. عمر بن عبد العزیز گروهی را از شام به مدینه فرستاد تا به پیامبر سلام بگویند و باز گردند.
سبکی مینویسد: عمر بن عبدالعزیز گروهی را از شام به مدینه فرستاد تا به پیامبر سلام بگویند و باز گردند.[4]
البته ما نیازی به این گونه استشهادهای جزئی نداریم، زیرا همۀ مسلمانان در طول چهارده قرن بر جواز سفر، مهر صحت نهاده و پیوسته کاروانها از نقاط دور به زیارت قبر آن حضرت رهسپار میشدهاند.[5]
منابع:
[1]. شفاء السقام، ص 65 ـ 79.
[2]. الغدیر: 5 / 109 ـ 125.
[3]. ابن عساکر: مختصر تاریخ دمشق: 5 / 265.
[4]سبکی: شفاء السقام: 143.
[5]. کتاب راهنمای حقیقت آیت الله شیخ جعفر سبحانی، ص 196 ـ 205.
افزودن نظر جدید