همکاری بهائیان برای اثبات اسرائیل
در سال 1340 هجري قمري، عباس افندي (عبدالبهاء) مرد و هيچ يك از پيشگوئي ها و وعده هاي او جامه عمل نپوشيد و شوقي افندي (رباني) كه در ماه رمضان 1314 متولد شده بود و تنها آرزويش بليط فروشي تئاتر بود و در اكسفورد هم موفق به اتمام تحصيلات دبيرستاني خود نشد، از انگليس به حيفا آمد و بر مسند خلافت نشست.
دوران رهبري شوقي افندي (رباني) مصادف با تشكيل دولت اسرائيل بود، او براي اولين بار نام «ارض اقدس» و «مشرق الاذكار» را مطرح كرد چون دولت اسرائيل به پشتوانه و كمك بي دريغ دولت انگليس بر پا شده بود مأمن و پناهگاه خوبي براي اين فرقه بود.
دولت اسرائيل يكي از اولين حكومتهايي بود كه فرقه سياسي بهايي را به عنوان مذهب به رسميت شناخت!! و شوقي نيز به شوراي بين المللي بهائيان كه خود آن را تشكيل داده بود، تأكيد كرد كه با اولياء حكومت اسرائيل، ايجاد روابط كنند و در باب مسائل مختلف با آنان مذاكره نمايند و بهائيان هم بطور گسترده در تشكيلات جاسوسي «موساد» وارد شده و همه جا به نفع اسرائيل جاسوسي مي كردند.
ازدواج شوقي با روحيه خانم ماكسول موجب شد كه زن نازاي او و فاميل امريكايي اش بر اطراف او چيره شوند و دست ديگران حتي خويشان نزديك شوقي را در زمان حيات وي از كار بر كنار كنند، تا كار به جائي رسيد كه بغير از امريكائي ها كه همگي از اقوام همسر او يا افراد مورد اعتماد آنان بودند، از گرد او پراكنده شدند.
حال یک سوال پیش می آید و آن این است که می شود رهبرانی که خود مقدس و از جانب خداوند می دانند با اسرائیلی ها که قاتل و خونخوار هستند هم پیمان شوند؟ آیا اگر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و به تبع آن حضرت عیسی و حضرت موسی علیهما السلام بودند همین کاری که رهبران بهائی انجام دادند، انجام می دادند؟
افزودن نظر جدید