تصوف راه شیطانی
صوفيان و دراويش فرقه هاى مختلفى دارند و نمی شود درباره همه آنها يكسان قضاوت كرد.
تصوف تقريباً از قرن دوم به صورت يک مسلک معيني درآمده و تا قرن هفتم رو به تکامل بوده و قرنهاي 7 و 8 اوج اين مکتب است و از قرن 9 تاکنون رو به نزول و انحطاط داشته و اگر نگوييم که تعريفش غيرممکن است بايد اعتراف کرد که بسيار مشکل است. در روشن شدن اين مطلب کافي است که بدانيم که ابوالمنصور بغدادي حدود 1000 تعريف درباره تصوف جمع آوري کرده است{1} و علت اين مطلب اين است که در تصوف در طول تاريخ دگرگوني هاي بسيار زيادي حاصل شده است علاوه بر اينکه در هر دوره در تصوف فرقه هاي گوناگون که حتي گاه در مقابل هم بودند پيدا شده اند که همين مکاتب متعدد و گاه متضاد نشان مي دهد که تصوف واقعاً داراي چهارچوب منظم و قابل تعريف نيست و رد کردن آن به صورت مطلق و يا قبول کردنش بنحو مطلق درست نيست لذا بايد آراء و عقايد فرقه خاصي از صوفيه را که ما شخصاً با آن مواجه هستيم مورد شناخت قرار دهيم تا بتوانيم به صورت مستدل آن را رد کنيم.
ولي با تأمل و کنجکاوي در آثار و نوشته هاي صوفيه اشاره به دو مطلب بر مي خوريم:
1. مطالبی که از مذاهب و اديان و انديشه هاي مختلف چه از اسلام، مسيحيت، بودا، خسرواني، زردشت و افلاطون و ديگران، گرفته اند.
2. مطالبي نادرست و نابخردانه و خرافات آشکار و مطالب ضد دين و عقل و ادعاهاي عجيب و غريب که گاه به خواب پريشان بيشتر شباهت دارد مانند معراج نامه بايزيد بسطامي، شطحيات حلاج، دعاوي ابن عربي و کرامات شيخ احمد جامي که بسياري از اين مفاهيم در صورتي که به ظاهر آن اخذ کنيم با قرآن و حديث و حتي عقل در تضاد هستند و واضح است که با اين چند سطر نمي توان فرقه ها و عقايد و آداب و رسوم مصوفه را بيان کرد. بنابراين اگر خواسته باشيد به صورت کامل پي به حقيقت اين فرقه ببريد، به منابعي که در پايان مي آيد مراجعه فرمائيد.
با اين حال به صورت مختصر بعضي کليات که تقريباً مورد قبول فرق گوناگون تصوف است را ذکر مي کنيم.
يکي از ويژگي هاي اين فرقه که همه محققين به آن اعتراف کرده اند التقاطي بودن اين مکتب است. بدين معنا که مباني خود را از اديان و مذاهب و انديشه هاي گوناگون مانند اسلام، مسيحيت، هندو، بودا، زردشت گرفته و از مزج اينها تصوف ايجاد شده که همين التقاطي بودن باعث ايجاد تضادهاي در درون اين مکتب شده{2} و اينکه بعضي دعاوي آنها با عقل و بعضي با دين و بعضي با هر دو در تضاد باشد که به مواردي اشاره مي کنيم.
اين مخالفت با علم و دانش و اموري از علم و مدرسه و اينکه بشوي اوراق دفتر اگر هم درس مائي چنانچه جنيد بغدادي که از بزرگترين مشايخ تصوف است مي گويد:
خواندن و نوشتن سبب پراکندگي انديشه صوفي مي شود.{3}
شيخ عطار در حالات بشر حافي که از عرفاي بزرگ است نقل مي کنند که هفت صندوق از کتب حديث داشت که همه را زير خاک پنهان کرد{4}
بگونه اي تعليم و تعلم بين آنها زشت بود که بدست گرفتن قلم را ننگ مي دانستند{5}
ب: شکستن حريم احکام دين
برخي از گروه هاي صوفيان در زمينه هاي گوناگون احکام صريح و قطعي اسلام را زير پا مي نهند. مانند ترک نماز، رقص و سماع، ترک ازدواج، رياضت کشي هاي سخت، عزلت و گوشه نشيني، ايجاد خانقاه، خرقه پوشي، خرد کردن شخصيت خود. در کتاب اسرار التوحيد در حالات ابو سعيد ابوالخير که از بزرگان صوفيه است نوشته شده روزي بعد از دعوت به مهماني سماع کردند و شيخ ما را حالتي پديد آمد... مؤذن بانگ نماز ظهر گفت و شيخ همچنان در حال بود و جمع در وجد و رقص مي کردند. امام محمد قايني (ميزبان) گفت وقت نماز است شيخ گفت ما در نمازيم و همچنان در رقص بود امام ايشان را بگذاشت و در نماز شد. در رياضت کشيهاي ايشان درباره ابوبکر شبلي از بزرگان صوفيه نقل شده به اول که به مجاهده دست بر گرفت سالهاي دراز نمک در چشم کشيدي تا در خواب نشود و گويند که هفت من نمک در چشم کرده بود{6} و داستان معروف لُص (دزد) حمام _ که غزالي از يکي از شيوخ بنام ابن کزيني نقل مي کند که: من زماني وارد يکي از مناطق شدم و در آنجا حسن سابقه اي پيدا کردم. براي نجات از اين حسن شهرت روزي به گرمابه اي رفتم و لباس گرانبهائي را دزديده از گرمابه خارج شدم مردم دويدند مرا گرفته جامعه هاي گرانبها از من برکندند پس از اين واقعه در ميان مردم به دزد حمام مشهور شدم و به اين وسيله نفس من راحت شد!! و غزالي هم اين عمل را تأييد کرده که باعث تعجب دانشمند بزرگ ابن جوزي شده که مي گويد آيا هيچ راهي صحيح براي اصلاح قلب نبود که به اين گونه امور بپردازند و آيا رواست که مسلمان بر خود نام دزد نهد. که بايد گفت اين نهايت شکستن حريم احکام دين است. اما از نظر دين حکم اين گروه چيست؟ کتابهايي در اين زمينه نوشته شده و به جمع آوري رواياتي که درباره صوفيه وارد شده پرداخته اند که از همه مهمتر 2 کتاب است يکي کتاب حديقه الشيعه محقق اردبيلي و يکي کتاب الاثني عشريه شيخ حر عاملي که هر 2 از دانشمندان بسيار معروف شيعه هستند. براي نمونه فقط يک حديث معتبر و صحيح که در هر 2 کتاب ذکر شده بسنده مي کنيم.
بزنطي و اسماعيل ابن بزيع از امام رضا(ع) نقل مي کنند، قال علي ابن موسي(ع) من ذکر عنده الصوفيه و لم ينکرهم بلسانه و قلبه فليس منا و من انکرهم فکانما جاهد الکفار بين يدي رسول الله(ص)، امام رضا(ع) فرمود هر کس در نزد او از صوفيه ذکري بشود و به زبان و دل ايشان را انکار ننمايد چنين کسي از ما نيست و هر کسي صوفيه را انکار کرد مانند کسي است که در راه خدا و در حضور رسول خدا(ص) جهاد کرده باشد، (الاثني عشريه، شيخ حر عاملي، ص 32 و حديقه الشيعه، محقق اردبيلي، ص 563).
که به خاطر اين روايات و بعضي دعاوي بزرگان اين گروه، و فتاواي خاص آنها معمولاً علما و فقهاي شيعه با اين فرقه مخالفت کرده و به ابطال عقايد آنان پرداخته اند و در رد عقايد آنان کتاب نوشته اند. اما از نظر اعتقاد به امامان شيعه صوفيان به گروههاي مختلفي تقسيم مي شوند. برخي از آنان سني و برخي شيعه هستند. شيعيان صوفيه نيز برخي اثني عشري هستند. بنابراين آنان فرقه هايي با گرايش صوفيگري در بين شيعه به حساب مي آيند و تفاوت آنها با ديگر شيعيان نيز بستگي به نوع رويکرد آنها در التزام يا عدم التزام به شريعت و امثال اين امور باشد.
جهت اطلاع بيشتر در اين زمينه ر.ك :
1. تاريخ تصوف , عباسعلي عميد زنجاني
2. عارف و صوفي چه مي گويد, جواد تهراني
3. تصوف و تشيع , هاشم معروف الحسني , ترجمه : محمد صادق عارف
4. عرفان و تصوف , داود الهامي
5. فلسفه عرفان , دكتر سيد يحيي يثربي
6. آشنائي با علوم اسلامي قسمت فلسفه و عرفان , شهيد مطهري
7. دين عرفاني و عرفان ديني , علي شيرواني
8. مجموعه پرسش ها و پاسخ ها، ج 11، عرفان و تصوف، محمدرضا کاشفي
9. آن سوي صوفيگري، احمد باقريان، قم، بوستان کتاب
منابع:
1-تاریخ تصوف دکتر مهدیزاد صفحه4
2-جلوه حق آیت الله مکارم شیرازی صفحه 24
3-آثار ادبی صوفیه صفحه 506
4-تذکره اولاولیاء جلد 11 صفحه 108
5-نقد العلم و العلماء صفحه 317
6-تذکره الاولیاء جلد 2 صفحه164
افزودن نظر جدید