تحری حقیقت در اصول تعالیم بهایی

  • 1392/01/04 - 00:50
عبدالبها در سفرتبليغي که به اروپا و امريکا انجام داد در مجامع ، كليساها وكنائس مختلف به سخنراني پرداخته و به عنوان مبين آثار بهاءالله اصولي را در ۱۲ سرفصل به عنوان تعاليم بهائيت معرفي کرد و مدعی شد که این تعالیم بدیع بکر و منبعث از آورده های بهاءالله است اما به وضوح روشن است :ه برخي از اين تعاليم ريشه در انديشه هاي بهاءالله نداشته و حتي در مواردي مثل تساوي حقوق زن و مرد مخالف تفكر بهاءالله بوده است
تحری حققت

عبدالبها در سفرتبليغي که به اروپا و امريکا انجام داد در مجامع ، كليساها وكنائس مختلف به سخنراني پرداخته و به عنوان مبين آثار بهاءالله اصولي را در ۱۲ سرفصل به عنوان تعاليم بهائيت معرفي کرد و مدعی شد که این تعالیم بدیع بکر و منبعث از آورده های بهاءالله است اما به وضوح روشن است :ه  برخي از اين تعاليم ريشه در انديشه هاي بهاءالله نداشته و حتي در مواردي مثل تساوي حقوق زن و مرد مخالف تفكر بهاءالله بوده است و برخي ديگر موضوعاتي است كه در دوره هاي قبل از بهاءالله وجود داشته و بسيار علمي تر و منطقي تر از آنچه عبدالبها مدعي آن است مورد بحث قرار گرفته است  بعدها به اصول دوازده گانه بهائيت شهرت يافت  
اگرچه در فصل اعتقادات ميتوان به بررسي آنها پرداخت امّا از آنجا كه بهائيت براي اين تعاليم تبليغات بسياري به راه انداخته كه گويا راه رسيدن به حياتي سعادتمندانه منحصر به اين تعاليم است  بنا بر اين براي كندوكاو در اهميت ،اصالت و قابليت اجراء اين تعاليم اين فصل به تعاليم بهائيت اختصاص يافت

1. تحري حقيقت
واژه تحري حقيقت  به معني آزاد سازي حقيقت است و به اين معني است که،انسان بايد شخصا و بدون هيچ فشاري از جانب کسي خود عقيده‌اش را انتخاب کند و اساساً يکي از امور فطري است که در تمام ملل واديان مورد پذيرش و قبول است ،  اساساً دینداری انسان اگر تؤام با تحقیق و جستجو باشد تَدَّیُنی ارزشمند است  قرآن نيز به عنوان منشور هدايت و نيز به عنوان کتاب آسماني دين خاتم  براين معني تأکيد بسيار کرده است،مصاديق تبعيت  نکوهيده در قران  تقليد از آباء و اجداد ، تبعيت و تقليد از بزرگان منحرف قوم و تبعيت از آنچه اكثريت مي گويند مي باشد و پيامبر اسلام نيز  بنا به اين  اوامر الهي از پيروانش مي خواهد كه كوركورانه از ديگران تبعيت ننمايد و بر همین اساس در رساله های عملیه فقهای اسلامی اصول دین از اموری است که قابل تقلید نیست و هر فرد باید با اندیشه و عقل خود به آنها دست یابد  

•    نمونه هائي از آيات قرآن در اين زمينه
•    و چون به ايشان گفته شود به سوي فرستاده الهي و پيامبر بياييد ، مي گويند: آنچه نياكانما ن را برآن يافته ايم براي ما كافي است. حتي اگر نياكانشان چيزي ندانسته باشند  (1)
2.    (بلكه گويند ما پدرانمان را بر عقيده اي يافته ايم و ما با پيروي از آنان ، هدايت شده ايم و بدين سان پيش از تو در هيچ آبادي ، هشدار دهنده اي نفرستاديم مگر آنكه ناز پروردگان آن قريه گفتند ، ما پدرانمان را بر عقيده اي يافتيم و ما در پي آنان ، دنباله رو هستيم . بگو حتي اگر براي شما راهنما تر از آنچه پدرانتان را پيرو آن يافتيد بياوريم ؟ گفتند :ما رسالت شما را منكريم پس از ايشان انتقام گرفتيم . پس بنگر كه عاقبت منكران چه بوده است.(2) 
(روزي كه چهره هاشان در آتش جهنم دگرگون مي شود مي گويند:اي كاش از خداوند اطاعت كرده بوديم و از رسول اطاعت كرده بوديم و گويند : پروردگارا ما از پيشوايان و بزرگترانمان اطاعت كرديم . آنگاه آنان ما را به گمراهي كشاندند. پروردگارا به آنان دو چندان سهم از عذاب بده و لعنتشان كن ، بزرگترين لعنتها(3) 

نکته مهم در اين باب آنکه تحري حقيقت در بهائيت جز شعاري و پنداري بيش نيست زيرا :

الف) از طرفي ادعا ميشود در بهائيت هر كس بايد با توكل بر خداوند ، با گوش خود بشنود و با چشم خود ببيند و بخواند و با عقل خود ، تفكر و تعقل كند و از طرف ديگر ميگويد :
فهم كلمات الهيه و درك بيانات حمامات معنويه هيچ دخلي به علم ظاهري ندارد . اين منوط به صفاي قلب و تزكيه نفوس و فراغت روح است ( 4)
پس با گوش خود بشنود و با چشم خود ببيند و بخواند و با عقل خود ، تفكر و تعقل كند در واقع عملی بی اهمیت است

ب) بهاءالله در فرازهای مختلف از نوشتجاتش مریدان را از شنیدن نغمه های مخالف خود برحذر میدارد حتی اگر کلامشان مستند به کل کتب و آیات باشد :
جميع احبّاء اللّه لازم که از هر نفسيکه رائحه بغضا از جمالِ عِزِّ ابهی ادراک نمايند از او احتراز جويند اگر چه بکلّ آيات ناطق شود و بکلّ کتب تمسّک جويد الی ان قال عزّ اسمه پس در کمال حفظ خود را حفظ نمايند که مبادا بدام تزوير و حيله گرفتار آيند. اين است نصح قلم تقدير. و در خطاب ديگر ميفرمايد پس از چنين اشخاص اعراض نمودن اقرب طرق مرضات الهی بوده و خواهد بود چه که نَفَسشان مثل سمّ سرايت کننده است (5 )

ج) مطالعه احوال کساني که از بهائيت کناره گرفته اند بطرز شگفت آوري از عدم آزادي عقيده و تفکر در اين جماعت مدعي تحري حقيقت گلايه و شکايت شده است (6)

 

پی نوشت :

1.سوره مائده آيه 104(وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ
و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد!»، مى‏گويند: «آنچه از پدران خود يافته‏ايم، ما را بس است!»؛ آيا اگر پدران آنها چيزى نمى‏دانستند، و هدايت نيافته بودند (باز از آنها پيروى مى‏كنند)؟!)
2.سوره زخرف آيه 22 و 23 (بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ
[ نه ] بلكه [ هيچ دليلى بر حقّانيّت بت پرستى و شرك خود ندارند ، بلكه دلگرمي آنان به آيينشان اين است كه ] گفتند : ما پدرانمان را بر آيينى يافتيم و مسلماً ما هم با پيروى از آثارشان ره يافته ايم
وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُون
 پيروى كوركورانه و جاهلانه مخصوص اينان نيست ] و به همين گونه پيش از تو در هيچ شهرى بيم دهنده اى نفرستاديم ، مگر آنكه سران خوشگذران و مست و مغرورش گفتند : ما پدرانمان را بر آيينى يافتيم و ما هم حتماً به آثارشان اقتدا مي  كنيم (
3.سوره احزاب آيه 67(وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
و مي  گويند : پروردگارا ! همانا ما از فرمانروايان و بزرگانمان اطاعت كرديم ، در نتيجه گمراهمان كردند
4.ايقان ص 163
5.گنجینه حدود و احکام ص 450
6.علاقمندان به کتاب سايه شوم اثر خانم مهناز رئوفي منتشره ازسوي  مؤسسه کيهان مراجعه نمايند

 

دیدگاه‌ها

کور شو یعنی فقط خدا راببینی .کر شو یعنی فقط کلام خدا رابشنوی .خیلی به خودتون فشار نیارید اون دنیا خواهید فهمید که بهاالله کی بوده.

اولا که خود جناب بهاء هم چنین ادعایی نداشته که شما فرمایش کردید دوما که خود جناب بهاء گفته کور شو تا جمالم بینی و کر شو تا ندای من رو بشنوی نه خدا ...!!! سوما که جناب بها مگه در جاهای مختلف چندین بار نگفته که کسی حق تاویل و تفسیر کلام من رو نداره !!! چهارما مگه نگفته هیچ کسی حق لم و بم و اعتراض نداره ليس لاحدٍ ان يعترض عليه او يقول لم و بم و الّذی اعترض انّه من المعرضين"(اشراقات - ص ٥٨) مگه مقاله بالا رو نخوندید که پیامبرنمای خدا پندار چی گفته ! که صدای مخالف رو نشنوید ! چرا حرف گوش نمیکنید ...!؟؟؟ شما که مجوز تاویل و تفسیر گرفتی قیامت رو هم تاویل کردی کجاس ؟ اصلا وجود داره تو بهاییت ؟؟؟ زیاد به خودتون فشار نیارید حسینعلی نوری از دستتون ناراحت میشه کلامش رو تفسیر کنید ...!

دوست عزيز، سلام بنا بر نوشته شما، بهاء خداي بهائيت است، چون ميرزا مي گويد كر شو تا كلام من را بشنوي و شما مي گوييد كر شو تا كلام خدا را بشنوي، پس بهاء خداي بهائيت است. در ضمن شناخت ميرزا كار سختي نيست، تناقضات كلامي او را ببينيد، به راحتي مي توانيد او را بشناسيد.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.