زهد صوفی، گداپروری
زهد درلغت به معنای راضی بودن به مقدار اندک است و زاهد به کسی گفته می شود که به چیزی بی میل بوده و به مقدار کم از آن رضایت دهد.(1)
کلمه ی زهد به معنای مصطلح معروف و به عنوان یک صفت پسندیده ی اخلاقی در قرآن کریم نیامده است. ولی الفاظ دیگری هست که معنای زهد را رسانده و بیانگر فضیلت وارزش آن، به عنوان یک خوی پسندیده ی بزرگ است. وشاید کلمه ی تقوا، چنین معنایی را به خوبی برساند.
امیرالمومنین فرمود: ایها الناس! الزَّهادهُ قصرُالامَل والشُّکر عندالنِّعَم والوَرع عند المحارم؛(2)
ای مردم؛ زهد پیشگی کوتاه کردن آرزوها، وسپاس گذاری در برابر(خداوند) به هنگام نعمت و پرهیز در برابر محرّمات است.
از احادیث اهل بیت علیهم السلام به دست می آید که زهد، هیچ گونه ناسازگاری با تلاش وکوشش برای گذران زندگی دنیا ندارد؛ وانسان زاهد لازم نیست از اجتماع گریزان شده وبه جنگل وبیابان وخانقاه روی آورد.
باتوجه به حقیقت زهد؛ اعمال برخی صوفیان زهد فروش و زاهد نما روشن می شود. زیرا از گوشه نشینی، بریدن از اجتماع، رها کردن دنیا، بار تامین معاش را به دوش دیگران گذاردن واز دست رنج این وآن زندگی کردن، از زهد به معنای واقعی دور بوده و یک نوع زهد ساختگی ودروغین است، که در روایات پیشوایان معصوم علیهم السلام به شدت از آن بدگویی شده است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: کسی که خود را سربار جامعه سازد ملعون (ومورد لعن خداوند) است.(3)
وامیرالمومنین علیه السلام از پیامبر نقل فرمود: در میان امت من، گوشه نشینی ورهبانیت نیست.(4)
وباز امام صادق علیه السلام می فرمایند: کسی که دنیای خود را برای رسیدن به آخرت وآخرت خود را برای رسیدن به دنیا رها کند؛ از ما نیست.(5)
این در حالی است که بزرگان منحرف صوفی، چون بایزید، علامت شناخت حق را گریختن از مردم(6) توصیف کرده وسهل تستری(شوشتری) درتعریف تصوف چنین می گوید:...و از خلق گریختن!(7) و احمد بن عاصم انطاکی هنگامی که علامات صوفی را بر می شمارد به این جا می رسد که؛...اعتماد بر حق وبیزاری از خلق...(8)
اگر راه سعادت این باشد که صوفیه می گویند؛ و این ها دستوراتشان باشد وهمه ی مردم بر پایه ی این دستورات عمل کنند و به کوه و غار و بیشه زار فرار کرده و همانند حیوانات از علف های بیابان بچرند واز همسر گرفتن نیز خود داری کنند؛ عاقبت، سرنوشت بشر به کجا خواهد رسید؟
این دستورات و برنامه ها وقتی به آیات و روایات عرضه میشود چیزی جز نهی ازآنها باقی نمی ماند پس خطاب به صوفیان باید گفت: فاین تذهبون؟
.................................................................................................................................................
منابع:
1- مفردات قرآن
2- نهج البلاغه صبحی الاصالح، خطبه 81
3- وسایل الشیعه ج12 ص18 ح10
4- بحارالانوار ج70 ص15
5- وسایل الشیعه ج12 ص49 ح1
6- تذکره الاولیا ص136
7- همان ص220
8- اسرار التوحید ص28
افزودن نظر جدید