توکل یا فتوح!
دست تحریف گرتصوف چنان که تمام مفاهیم عالیه ی اسلامی را وارونه نشان داده است، در این زمینه هم از آستین ذوق نا سلیم خود دراز گشته و مفهوم توکل را به گونه ای توجیه می کند؛ که انسان دست بسته بنشیند و از خود حرکتی نشان ندهد و برای معاش و زندگی خویش قدمی برندارد و بی توشه دربیابان ها گام بردارد و اگر اندیشه ی برداشتن زاد و توشه ای در سر بپروراند توکل او خدشه دار می شود!
نقل است گروهی بر بشرحافی آمدند که از شام آمده ایم و به حج می رویم، رغبت کن با ما؟ گفت به سه شرط: یکی آن که هیچ برنگیریم وهیچ نخواهیم واگر چیزمان بدهند نپذیریم، گفتند ناخواستن ونابرگرفتن توانیم، اما اگر فتوحی پدید آمد نتوانیم که نگیریم، گفت: شما توکل بر زاد حاجیان کرده اید واین بیان آن سخن است که درجواب آن صوفی گفته است که اگر در دل (عهد) کرده بودی که هرگز از خلق چیزی قبول نخواهم کرد این توکل بر خدای بودی.(1)
از حضرت رضا علیه السلام از اندازه ی توکل پرسیده شد؟ حضرت در پاسخ فرمود: اَن لا تخافَ معَ اللهِ احداً (2) اندازه ی توکل این است که از کسی جز خدا نترسی.
مرحوم دیلمی که خود از علمای شیعه و زاهدی وارسته است در این باره نوشته است: بدانید که جای توکل در قلب است واز جای خویشتن حرکت کردن برای جستجوی رفاه وسعادت، منافات با توکل ندارد، زیرا خداوند درضمن این که این امر به توکل می کند، به حرکت نیز فرمان داده است، درآن جا که می فرماید: پس در پستی و بلندی های زمین حرکت کنید و از روزی های آن بخورید که بازگشت به سوی اوست و مرد بیابانی ای وارد مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله شد، پیغمبر به او فرمود: آیا پاهای شترت را بستی؟ آن مرد گفت: نبستم و توکل بر خدای نمودم، حضرت فرمود: پاهای شترت را ببند وتوکل بر خدای کن.(3)
مرحوم مجلسی در توضیح مفهوم توکل نوشته است:
معنای توکل این نیست که به طور کلی کوشش در امور ضروری را ترک نموده و از اموری که لازم است دوری گزینیم برحذر نباشیم، بلکه بنابر آنچه که در شرع وارد شده است، چاره ای جز دست انداختن به وسایل و اسباب نیست، البته با رعایت دوری از حرص و زیاده روی، وبا این وصف، اعتماد بر کوشش خود و وسایل ننماید، بلکه اعتماد بر مسبِّبُ الاسباب – که خدای بزرگ است – داشته باشد.(4)
می گویند: شیخ (بایزید) پسِ امامی نماز می کرد، امام گفت: یا شیخ! کسبی نمی کنی و چیزی از کسی نمی خواهی از کجا خوری؟ شیخ گفت: صبرکن تا نماز قضا کنم. گفت: چرا؟ گفت: نماز از پسِ کسی که روزی دهنده را نداند روا نبود که گزارند!(5)
این سوال در این جا به ذهن می آید که آنان با تکیه بر اصل توکل، کسب و کار را تعطیل کرده بودند، پس روزیِ آنان از کجا فراهم می شد؟
پاسخ این است؛ صوفیه در برابر اصل توکل، اصل فتوح دارند وآن عبارت است از نذرها وصدقاتی که مردم به خانقاه ها می بردند. در بعضی کتب صوفیه، فصلی را درباره فتوح و نذر صدقات گشوده و دستورات خنده آوری را داده اند، که برای آگاهی کامل به کتاب برهان الحق نوشته ی نورعلی الهی فرزند شاه نعمت الله ولی مراجعه فرمایید.(6)
...........................................................................................
پی نوشت:
1- تذکره الاولیاء ج1 ص109
2- بحارالانوار ج 7 ص134 ح 11
3- ارشاد القلوب ص 197
4- بحار الانوار ج 71 ص 127
5- برهان الحق فصل14 /15 /18
6- همان ص130
افزودن نظر جدید