آیا مفاهیم قرآنی برای عموم روشن است؟
«سید ابوالفضل برقعی» ، یکی از چهرههای شاخص جریان قرآنبسندگی است كه اعتقاد دارد مفاهیم قرآنی برای عموم مردم روشن است. در مقابل این مبنا و اعتقاد برقعی باید گفت که اگر به راستی همه آیات قرآن به تمام معنا روشن هستند، پس این همه اختلافات تفسیری برای چیست؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید ابوالفضل برقعی یکی از چهرههای شاخص جریان قرآنبسندگی است که با استدلال به برخی از آیات قرآن، به دنبال اثبات ادعای خود مبنی بر روشن بودن مفاهیم قرآن برای عموم مردم است. وی معتقد است که نباید به بهانههایی؛ همچون تأویل قرآن، وجود آیات متشابه، عدم تفسیر به رأی و وجود برخی آیات متعارض در قرآن، مردم را از رجوع به قرآن بازداشت.[1]
در مقابل این ادعای برقعی و سایر طرفدران جریان قرآنبسندگی باید گفت: واضح است که قرآن در مجموع قابل فهم بوده و حتی در برخی روایات نیز مبهم دانستن قرآن مذمت شده است؛ به عنوان مثال در روایتی آمده است که: «فمن زعم ان کتاب الله مبهم فقد هلک و اهلک»؛[2] هرکس بپندارد که کتاب خدا مبهم است، هم خود هلاک شده و هم دیگران را به هلاکت افکنده است»، اما مهم این است که میان «معنا داری جملات» و «فهمِ مراد گوینده» تفاوت وجود دارد و احادیث غالبا در بخش دوم کارایی دارند؛ یعنی گاهی معنای آیه روشن است، ولی قصد خداوند از بیان آن و مطلب و به عبارتی «ما اراد الله» روشن نیست و اینجا است که روایات به مدد آمده و قصد خداوند از بیان آن معنا را گوشزد میکنند.
بنابراین، هر جملهای یک معنا دارد و یک مراد جدی که گاهی معنا و مفهوم آیات روشن است، اما در کشف مرادِ جدی خداوند، نیازمندِ توضیح امام معصوم علیهالسلام هستیم. همچنین ممکن است معنای آیهای روشن باشد، ولی مضمون آیه به صورت اجمال مطرح شده باشد و ما برای تفصیل آن نیازمند به حدیث باشیم.
خود برقعی در یکی از آثار خود در این باره مینویسد: «اینکه در قرآن دستور داده شده است «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»؛[3]« اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید (تا تعجب نکنید از اینکه پیامبر اسلام از میان همین مردان برانگیخته شده است)!». مراد و مقصود از «ذکر» در این آیه «قرآن» است و اهل ذکر؛ یعنی ائمه هدی علیهمالسلام فرمودند که ما اهل ذکر هستیم؛ یعنی ما اهل قرآن هستیم. بنابراین، ما اهل بیت عصمت و طهارات را اهل قرآن و عالم به قرآن میدانیم و در مجملات قرآن، اگرچه قابل فهم است، در تفاصیل آن رجوع به اهل عصمت کردهایم و هرگز حکمی بر خلاف حکم ایشان از قرآن استخراج نکردهایم».[4] اگر به راستی سنت، جایگاهی در تفسیر نداشت، دستور تبیین آیات به پیامبر صلیاللهعلیهوآله یا پرسش از اهل ذکر معنا پیدا نمیکرد و لغو به شمار میآمد.
از طرفی، قرآن کریم خود را سخن ثقیل معرفی کرده و می فرماید: « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا»؛[5]« ما کلام بسیار سنگین (و گرانمایه قرآن) را بر تو القا میکنیم». و لذا مسلماً فهم سخنِ ثقیل دشوار است و به همین جهت خداوند دستور داده تا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آن را تبیین کند. همچنین باید گفت که اگر به راستی همه آیات قرآن به تمام معنا روشن هستند، پس این همه اختلافات تفسیری برای چیست؟
پینوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، قرآن برای همه، ص55.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج89، ص90.
[3]. سوره نحل، آیه43.
[4]. برقعی، سید ابوالفضل، احکامالقرآن، ص18.
[5]. سوره مزمل، آیه 5.
افزودن نظر جدید