استدلال ناقص سید ابوالفضل برقعی به سخنان حضرت علی(ع)
«سید ابوالفضل برقعی» از بزرگان جریان «قرآن بسندگی» منکر شرعی بودن زیارت قبور است. برقعی سعی دارد که با استناد به یکی از خطبههای نهجالبلاغه حضرت علی علیهالسلام که در تبیین برخی از آیات سوره تکاثر ذکر شده است، زیارت قبور را بدعت بداند؛ این در حالی است که خطبه مربوطه که در تفسیر برخی از آیات سوره «تکاثر» آمده، هیچ ارتباطی با مسئله بدعت بودن زیارت قبورندارد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی» از بزرگان جریان قرآنیون، منکر بسیاری از ضروریات شیعه از جمله مسئله زیارات قبور است و در این زمینه شبهاتی را وارد کرده است. برقعی با استناد به بخشی از خطبه 221 نهجالبلاغه، مینویسد: «قرآن کریم در آیه سوم و چهارم سوره تکاثر [1] مردم فزون طلبی را که بخاطر (فخر فروشی به دیگران برای تعداد مردگانشان) به زیارت قبور رفتهاند مذمت و حتی تهدید فرموده است.»[2] برقعی این ادعای خود را به خطبه حضرت علی علیهالسلام مستند میکند. خطبهای که حضرت میفرماید: «یَا لَهُ مَرَاماً مَا أَبْعَدَهُ، وَ زَوْراً مَا أَغْفَلَهُ، وَ خَطَراً مَا أَفْظَعَهُ! لَقَدِ اسْتَخْلَوْا مِنْهُمْ أَییَ مُدَّکِرٍ وَ تَنَاوَشُوهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ. [3] شگفتا! چه هدف بسیار دوری! و چه زیارت کنندگان غافلی! و چه افتخار موهوم و دردناکی به یاد استخوان پوسیده کسانی افتادهاند که سالهاست خاک شدهاند، آن هم چه یادآوری! با این فاصله دور به یاد کسانی افتادهاند که سودی به حالشان ندارند، (آیا به محل نابودی پدران خویش افتخار میکنند؟) و (یا با شمردن تعداد مردگان و معدومین خود را بسیار میشمرند؟) آنها خواهان بازگشت اجسادی هستند که تار و پودشان از هم گسسته شده. این اجساد پوسیده اگر مایه عبرت باشند سزاوارتر است تا موجب افتخار گردند!» [4]
نقد و پاسخ
در مقابل این برداشت برقعی باید گفت که وقتی به تفاسیر وارده در مورد این خطبه، روایات و تفاسیر آنها مراجعه میکنیم، متوجه این مسئله میشویم که فلسفه مذمت از زیارات قبور، در این آیات، چیز دیگری است. در واقع این همان چیزی است که حضرت امیر علیهالسلام نیز (در خطبه 221) به آن پرداخته است و برقعی از آن غافل مانده است؛ زیرا سخن مفسرین در مورد این خطبه به این شرح است که: «در این خطبه منظور حضرت آن است که فزون طلبی، به خاطر فخر فروشی به دیگران برای شمردن تعداد مردگان، شما را از خدا و قیامت غافل ساخت و یا اینکه منظور آن است که فزونی طلبی و تفاخر، شما را از خدا و قیامت غافل ساخت تا آنجا که برای اثبات برتری و تفاخر خود به زیارت و دیدار قبرها رفتید و هر یک برای اثبات برتری قبور مردگان خود را برشمردید تا برتری خود را ثابت کنید.» [5]
حتی در کتب تفسیری نیز این مطلب تأیید شده است. بهعنوان مثال طبرى صاحب کتاب تفسیری جامع البیان از ابن ابیحاتم رازی نقل میکند که: «ما درباره عذاب قبر در شک و تردید بودیم تا این که این سوره نازل گردید و ابن ابى حاتم در تفسیر خود از ابن بریدة نقل میکند که این سوره و این آیات درباره دو قبیله بنام بنىحارثة و بنىالحرث که از انصار بودند نازل شد که یکى از آنها مىگفت در میان شما مانند فلان و فلان وجود دارد و دیگرى از آنها به زندهها فخر مىکرد، سپس گفته بودند به طرف گورستان باید رفت و مردههاى خود را باید شمرد و بعد این سوره نازل گردید».[6]
پس در نتیجه باید گفت برخلاف آنچه که برقعی ادعا کرده است این خطبه حضرت علی علیهالسلام نسبت به این دو آیه، هیچ ارتباطی با مسئله نهی از زیارت قبور ندارد.
پینوشت:
[1]. «كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ* ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ[ 3-4 تکاثر]؛« چنین نیست که میپندارید، (آری) بزودی خواهید دانست!*باز چنان نیست که شما میپندارید؛ بزودی خواهید دانست!»
[2]. برقعی، سید ابوالفضل، خرافات وفور در زیارات قبور، ص67 انتشارات حقیقت ریاض (عربستان)
[3]. خطبه 221 نهجالبلاغه.
[4]. برقعی، سید ابوالفضل، خرافات وفور در زیارات قبور، ص67 انتشارات حقیقت ریاض (عربستان)
[5]. شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 11، ص 152 به بعد (با تلخیص).[6]. همان، ج11، ص152.
[6]. محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري، تفسير الطبري، ج24، ص3.
افزودن نظر جدید