گفتگو با مخالف عقیدتی یا مجرم امنیتی
عبدالحمید در انتقاد به حکومت، سفارش کرده با همه مخالفان خود گفتگو کنید؛ زیرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله با ابوجهل و ابولهب گفتگو کرده، سخن آنان را میشنید؛ باید گفت تا جایی که در تاریخ آمده، آنها سخن حضرت را میشنیدند و نمیپذیرفتند؛ اگر جایی هم آنها سخنی داشتند، آیه قرآن نازل شده و خطاب به حضرت میفرماید به آنها بگو کلام شما قابل پذیرش نیست یا اینکه یکی از ما دو گروه بر حقّیم.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعد از اتفاقات تروریستی در استان سیستان و بلوچستان در ابتدای سال جاری، عبدالحمید چنین راهکاری را عنوان کرد که: «ما معتقد به «گفتوگو» هستیم؛ البته معتقدیم گفتوگوی خالی از عمل، فایدهای ندارد؛ بلکه در کنار گفتوگو، انسان باید عمل هم بکند و تغییرات بیاورد. لذا ما به طرفین توصیه میکنیم، به جای گلوله و درگیری و خونریزی، با همدیگر بنشینند و با صحبت و گفتوگو، مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. اگرچه بسیاری بر این باورند که اینجا کسی به گفتوگو توجه نمیکند و گوشها شنوا نیستند؛ اما باز هم معتقد به گفتوگو هستم و تأکید میکنم که گوشها را شنوا کنیم و از طریق گفتوگو مسائل را حل کنیم».
وی افزود: «ما توصیه میکنیم که حرف مخالفتان، هر کسی که باشد و حتی اگر شدیدترین دشمن هم باشد را بشنوید و جایی که حرف درستی میزند، به او حق بدهید. بنده امروزیها را نام نمیبرم که شاید تهمت دیگری زده شود، اما اگر طرف مقابل ما، ابوجهل و ابولهب و فرعون هم باشد، باید حرفش را بشنویم. حضرت موسی علیهالسلام، حرف فرعون و حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله حرف ابوجهل و ابولهب را شنید؛ لذا اگر ابوجهلهای زمانتان هم با شما حرفی دارند، حرفشان را بشنوید و ببینید چه میگویند؛ جایی که حرفشان اشتباه است، به آنها بگویید که اشتباه است؛ اما حرف درست را باید روی چشم گذاشت. این خیلی بهتر است، که انسان بشنود و به حق تن بدهد».[1]
در پاسخ به این استدلال میتوان گفت، قیاس گفتگو با این جنایتکاران که هر چند وقت یک بار عملیات تروریستی انجام میدهند، با گفتگوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مشرکان و کافران در مسئله اعتقادی، قیاس مع الفارق است؛ از مواردی که از گفتگوی بین پیامبر صلیاللهعلیهوآله و کافران نقل شده، زمانی است که گروهی از کافران پیشنهاد کردند، مدتی آنان بر دین پیامبر صلیاللهعلیهوآله باشند و مدتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله از آیین بتپرستی پیروی کند که خداوند میفرماید: «بگو ای کافران! آنچه میپرستید، نمیپرستم و آنچه میپرستم، شما نمیپرستید و نه آنچه پرستیدید، من میپرستم و نه آنچه میپرستم، شما میپرستید! دین شما برای خودتان و دین من، برای خودم».[2]
خداوند در آیهای رسولش را مأمور کرد، بعد از بیان حجت در مسئله الوهيت برای مشركين، كلام منصفانهای بگوید كه هر سخن و اعتقاد، يكى از این دو حالت را ممكن است داشته باشد؛ يا هدايت باشد و يا ضلالت و حالت سوم ندارد. ممكن نیست سخنى، هيچ يك از حق و یا باطل نباشد و نیز ممكن نیست هم حق و هم باطل باشد. ما و شما كه دو اعتقاد مختلف داريم، ممكن نيست هر دوى ما در هدايت باشيم. حالا خودتان با نظر انصاف بنگريد، آيا اين حجتى كه من عليه شما اقامه كردم، حق است، يا حجت شما؟ «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَىٰ هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»؛[3] «بگو: چه کسی شما را از آسمانها و زمین روزی میدهد؟ بگو: اللّه! و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکاری هستیم!»
در این آیات بیان شده است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله رسالت خود را ابلاغ کرده و نظر مخالف را نپذیرفته و یا قضاوت را به آنها سپرده است. این موارد در مورد اعتقادات بوده که باید با استدلال پذیرفته شود؛ اما در مخالفت با حکومت اسلامی، چنین مماشاتی صحیح نیست. در تاریخ نیز گفتگوی بین حق و باطل، برای پذیرش سخن طرف مقابل صورت نپذیرفته است. کجا حضرت موسی به فرعون گفت حرف تو چیست، میخواهم ببینم درست میگویی یا نه؟ در چه زمانی، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله با ابولهب و ابوجهل گفتگوی دوطرفه داشته و کلام آنان را شنیده است؟ بلکه در این موارد مذکور، حضرت موسی و پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله، رسالت خود را بیان کردند و آنها نیز نپذیرفتند و به مقابله پرداختند.
عبدالحمید برای اثبات پیشنهاد خود که مذاکره و گفتگو با همه مخالفان حتی تروریستهای جیش العدل، به تاریخ متمسّک شده، ولی چنین موردی در تاریخ نیست که حاکمی (پیامبری) با تروریستها گفتگو کند و بخواهد ببیند حرف حقی دارند که بپذیرد. در این موارد، میدان جنگ تکلیف مشرکان و پیمان شکنان را مشخص میکرد.
پینوشت:
[1]. سخنان عبدالحمید در 17 فروردین 1403.
[2]. سوره کافرون.
[3]. سوره سبأ، آیه 24.
افزودن نظر جدید