شاخصههای تشیع و تسنن سران تصوف / شاخصه محبتی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مذهب بعضی از بزرگان تصوف همچون ابن عربی، مولوی، سنایی و... یکی از جنجالیترین مباحث تصوف شناسی بوده که در طی تاریخ، محققین در این زمینه آراء و نظرات مختلفی ارائه دادهاند و هر کسی به اشعار و سخنانی از این افراد، برای اثبات دیدگاه خود استناد کرده است. برای مشخص شدن مذهب این افراد، چارهای جز بررسی شاخصههایی که در تحقق مذهب تشیع و تسنن دخیل هستند، وجود ندارد؛ بهطور کلی میتوان این شاخصهها را در اعتقادی، فقهی و محبتی منحصر کرده و مذهب سران تصوف را تشخیص داد.
در این مقاله به بررسی شاخصه محبتی خواهیم پرداخت که در روشن شدن علّت بسیاری از اظهار ارادتهایی که بزرگان صوفیه در مورد اهلبیت علیهمالسلام در آثارشان ذکر کردهاند کمک شایانی کرده و با توجه به این شاخصه، مشخص میشود که تعاریف بزرگان صوفیه از اهلبیت علیهمالسلام فقط از روی مُحبت به اهلبیت علیهمالسلام بوده یا آن سخنان آنها برخواسته از اعتقاد به امامت حضرات معصومین علیهمالسلام است.
طبق نظر برخی محققان، تسنن دوازدهامامی در حدود قرن ششم قمری شکل گرفت؛ بستر آن در همان قرون نخستین اسلامی و در تقابل با اهلسنت عثمانی مذهب فراهم شد که قائل به عدم مشروعیت خلافت امام علی علیهالسلام بودند؛ به این صورت که در مقابل عثمانیه، افرادی از اهلسنت تلاش میکردند فضایل امام علی علیهالسلام و سایر اهلبیت علیهمالسلام را منتشر کنند. [1] در کتابهای رجالی متقدمِ اهلسنت، از این افراد، با عنوان «سنیان مُتَشَیِّع» یا «سنیان متهم به تشیع» یاد شده است. چهرههای مختلف فرهنگی از قرن ششم تا زوال صفویان، دارای گرایش تسنن دوازدهامامی قلمداد شدهاند [2]؛ استاد رسول جعفریان معتقد است آثار مختلف دینی، تاریخی و ادبی (شعر و غیر آن) که در کنار یادکرد از خلفای راشدین از ائمه شیعه با عنوان حجتهای معصوم الهی نام برده، توسط اهلسنت تولید شده است. [3]
زندگی بسیاری از بزرگان صوفیه همچون ابن عربی، مولوی، عطار و سنایی و... را میتوان با توجه به این شاخصه تحلیل کرد؛ البته افراد دارای این شاخصه، جزء شیعیان محسوب نمیشوند؛ ولی جزء محبین حضرات معصوم علیهمالسلام به حساب آورده میشوند. مولوی در مثنوی مطالب مختلفی در مورد محبت امیرالمؤمنین علیهالسلام وجود دارد از آن جمله ابیاتی همچون
«از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل
در غزا بر پهلوانی دستیافت زود شمشیری برآورد و شتافت». [4]
این اشعار مولوی در مورد امیرالمؤمنین علیهالسلام فقط نشانگر محبت مولوی به اهلبیت علیهمالسلام است و با این اظهار محبتها ایشان را نمیتوان جزء شیعیان علوی به حساب آورد.
در نتیجه باید توجه کرد بعضی از بزرگان تصوف دارای شاخصه محبتی بوده و به این خاطر کرامات و فضائلی از اهلبیت علیهمالسلام در کتابهای خویش نقل کردهاند، پس عالمانی که این افراد را به خاطر نقل این گونه مطالب، شیعه دانستهاند، دچار اشتباه بسیار بزرگی شدهاند؛ بدین خاطر شاخصههای محبتی، به تنهایی نمیتواند دلیل تشیع افراد باشد؛ زیرا ارادت ومحبت بسیاری از اهلسنت به حضرات معصومین علیهم الاسلام زبانزد خاص و عام بوده است، مثلاً «ابوعبدالله محمد بن ادریس بن العباس»، معروف به «الامام الشافعی» (۱۵۰ - 204ق) پیشوای مذهب شافعی، در مورد محبت داشتن به حضرات معصومین علیهمالسلام بیان داشته: «إن کانَ رَفضاً حُبُّ آلِ مُحمَّدٍ فَلیَشهَدِ الثَّقَلانِ أنّی رَافضِی»؛ [5] «اگر محبت اهلبیت علیهمالسلام رفض و کفر است، جنّ و انس بدانند که من رافضی هستم».
پینوشت:
[1]. جعفریان، رسول، «مقدمه مصحح»، در خنجی اصفهانی، فضلالله بن روزبهان، وسیلة الخادم الی المخدوم، به کوشش رسول جعفریان، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۷۵ش.ص ۲۶.
[2]. دانشپژوه، محمدتقی، «انتقاد کتاب: کشف الحقائق»، در فرهنگ ایرانزمین، شماره ۱۳، ۱۳۴۴ش، ص۳۰۷-۳۰۸.
[3]. جعفریان، رسول، «مقدمه مصحح»، در خنجی اصفهانی، فضلالله بن روزبهان، وسیلة الخادم الی المخدوم، به کوشش رسول جعفریان، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۷۵ش، ص۲۹.
[4]. مولانا جلالالدین محمد بلخی (مولوی)، مثنوی معنوی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، اول، ۱۳۷۳، ص ۱۴۹.
[5]. دیوان الإمام الشافعی، دارالکتب العربی، بیروت، ۱۴۱۴ ق، ص۹۳.
افزودن نظر جدید