رویکرد عوامانه برقعی نسبت به آیات قرآن
«برقعی» از بزرگان جریان افراطی «قرآنیون» است که برای انکار مسئله شفاعت تنها به آیات نافی شفاعت اشاره کرده و از آیات اثباتکننده شفاعت میگذرد در حالی که باید این آیات را با هم دید و با توجه به هر دو دسته از آیات، به نتیجه جامعی دست پیدا کرد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی »، یکی از روحانیون معاصر شیعی بود که از عقاید شیعه فاصله زیادی گرفت؛ او به انکار امامت و الهی بودن آن، که از اصول اساسی اعتقادی شیعه است میپردازد و علاوه بر امامت، بسیاری از اعتقادات دیگر شیعه، از جمله مسئله «شفاعت» را انکار میکند.
«برقعی» با اشاره به آیات نافی شفاعت، از جمله آیه: «یَوْمَ لَا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئًا وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ»؛[1] «روزی که هیچ دوستی، کمترین کمکی به دوستش نمیکند و از هیچ سو یاری نمیشوند»، سعی میکند تا به انکار شفاعت بپردازد و با ارائه تفسیری غلط از شفاعت و استدلال به آیات انذار و آیاتی که اشاره به حسابرسی دقیق دارد، تأکید کرده و نسبت به شفاعت میگوید: «علمای شیعه به واسطه بیخبری مردم از قرآن و نشر همین خرافات، ملت اسلام را منحرف کردهاند. » [2] برقعی، توسل و شفاعت را افتراهایی میداند که سبب نترسیدن مردم از عذابهای الهی و قیامت شده است.
نقد و پاسخ:
روش برقعی در طرح مباحث، روش علمی نیست؛ زیرا او تنها به آیات نافی شفاعت اشاره کرده و از آیات اثباتکننده شفاعت میگذرد؛ در حالی که باید این آیات را با هم دید و با هم به جمعبندی صحیح رسید. اصول نگاههای جزئی و غیر جامع و گزینشی در مسائل علمی، سبب ارائه تحلیلهای ضعیف میشود؛ زیرا در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که (صریحاً و یا بر اساس تفسیر مفسران) ناظر به شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآله است؛ به عنوان مثال، قرآن کریم میفرماید: «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا»؛[3] «و پاسی از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافی برای توست؛ امید است پروردگارت، تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد!»
مفسرین بزرگی، همچون مرحوم طبرسی،[4] قرطبی،[5] فخر رازی[6] و ...، این آیه را مربوط به شفاعت دانسته و معتقدند که مراد از «مَقَامًا مَحْمُودًا» در این آیه، همان مقام شفاعت است.
همچنین باید گفت که خداوند متعال در برخی از آیات، به صراحت اذن و اجازه شفاعت را به برخی افراد داده است؛ به عنوان مثال خداوند میفرماید: «یَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا»؛[7] «در آن روز، شفاعت هیچ کس سودی نمیبخشد، جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و به گفتار او راضی است».
وجود چنین آیاتی، امکان انکار شفاعت را غیرممکن میسازد و وجود شفاعت، امیدی برای گنهکاران است تا به سمت حق بازگشته و شروع به اعمال صالح کنند؛ بنابراین، سخنان برقعی صحیح نیست و نگاه جامع و غیر متعصبانهای نسبت به آیات شفاعت در او وجود ندارد.
پینوشت:
[1]. سوره مبارکه دخان، آیه 41.
[2]. برقعی، سید ابوالفضل، تابشی از قرآن، ج1، ص372-378.
[3]. سوره مبارکه اسراء، آیه 79.
[4]. طبرسى، ابوعلی فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج6، ص681.
[5]. قرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد، یوم الفزع الاکبر، محقق: محمد ابراهیم سلیم، مصر، الطبع و النشر مکتبة القرآن، ص153.
[6]. أبوعبدالله محمد بن عمر بن حسن رازی (ملقب به فخر رازی، خطيب ری)، مفاتيح الغيب (التفسير الكبير)، ج21، ص387.
[7]. سوره مبارکه طه، آیه 109.
افزودن نظر جدید