تفسیر آیه محاربه، در روایات
عبدالحمید گفته تا وقتی کسی قتلی انجام نداده باشد، کشته نمیشود؛ آیه قرآن درصدد بیان مراحل محاربه است؛ میگوییم که این تفسیر به رأی است و در روایات بسیاری حکم محاربی که ترسانده و قتلی انجام نداده نیز یکی از چهار مورد مذکور در آیه، ازجمله اعدام دانسته شده که اختیار آن در دست قاضی و حاکم دانسته شده است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالحمید در بیان بحث علمی و فقهی اعدام و محاربه گفت: «برای اعدامهایی که در کشور صورت میگیرند، بیشتر از آیه 33 سوره مائده استدلال میشود و قضات با استدلال از این آیه و به اتهام «محاربه» و «افساد فی الارض»، حکم «قتل» صادر میکنند؛ ... تفسیر این آیه آن است که «محاربه» و «افساد فی الارض» زمانی که با «قتل» همراه باشد، حکمش اعدام است. اگر یک راهزن، مالی را به سرقت ببرد، اما مرتکب قتل نشود، کشتن این راهزن جایز نیست؛ زیرا مرتکب قتل نشده است. اگر شخصی اسلحه داشته باشد، اما کسی را به قتل نرسانده باشد، کشتن او جایز نیست. اگر حتی یک گروهی قیام مسلحانه بکند، اگر فردی از این گروه مرتکب قتل بشود، کشتن او جایز است؛ ...».[1]
درباره مخالفت عبدالحمید با اعدام همه محاربین باید گفت، این آیه به طور کلی برای محارب، 4 مجازات معین کرده است. عبدالحمید بدون دلیل و با تفسیر به رأی، معتقد شده است که باید محارب، حتماً کسی را کشته باشد که به اعدام محکوم شود، وگرنه یکی از مجازاتهای دیگر، شامل حال او میگردد، ولی اگر این طور باشد، چرا اصطلاح محارب بر او صدق کند؟ او که قاتل است و به جهت قتل، باید قصاص شود!
برای تفسیر این آیه، طبق آیه 44 سوره نحل و 7 سوره آلعمران،[2] باید به توضیحات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام رجوع کرد تا مشخص شود که برای مجازات اعدام محارب، انجام قتل توسط او لازم است یا نه.
درباره قتل محارب، در روایات مختلف، ذکر به میان آمده و مطلق است و شرط قتل توسط شخص محارب ندارد. در کتب روایی اهلسنت از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند که فرمود: «هر كس (عليه ديگران) شمشير بِكشد، مهدور الدم است».[3]
از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده که فرمود: «دزد محارب را بكش و نگران نباش ؛ خونش به گردن من!»[4] امام باقر عليهالسلام نیز در حدیثی مشابه میفرماید: «اگر مردى به خانهات وارد شد و قصد تجاوز به زن و اموالت را داشت، اگر توانستى، در ضربه زدن به او پيشدستى كن؛ زيرا چنين دزدى، محارب با خدا و پيامبر اوست؛ پس او را بكش و اگر پيامدى برايت داشت، به عهده من!»[5]
در تفسیر عیاشی نیز از امام باقر علیهالسلام نقل شده است که: «هر كس در يكى از شهرها، شمشير كشید و كسى را زخمى كرد، بايد قصاص شود و از آن شهر تبعيد گردد؛ اما اگر كسى در جاى ديگرى غير از شهر، سلاح كِشد و دست به ضرب و جرح و ربودن اموال زند، ولى كسى را به قتل نرساند، محارب است و كيفرش كيفر محارب و اختيار با امام است كه اگر خواست او را بكشد و به دار آويزد و يا دست و پايش را قطع كند. ... ابوعبيده به امام عرض كرد: اگر اولياء مقتول او را بخشيدند، چه حكمى دارد؟ امام فرمود: اگر آنها گذشت كنند، امام بايد او را بكشد؛ زيرا محارب است و دست به قتل و دزدى زده است. ابوبيده عرض كرد: اگر اولياء مقتول بخواهند از او ديه بگيرند و آزادش كنند، آيا حقّ چنين كارى را دارند؟ فرمود: نه! بايد كشته شود».[6]
در همین تفسیر از قول امام صادق عليهالسلام در پاسخ به جميل بن درّاج كه پرسيد: كداميك از كيفرهاى نامبرده در آيه، در حقّ محاربان بايد اعمال شود؟ آمده است که: «تشخيص با امام است. اگر خواست كيفر قطع دست و پا را به كار مىگيرد، يا دار زدن را، يا كشتن را و يا تبعيد كردن را».[7]
همان گونه که ملاحظه میگردد، در روایات فراوانی، حکم محارب را به دست قاضی و حاکم دانسته و یا حکم قتل او صادر شده است، گرچه فرد محارب کسی را نکشته باشد.
پینوشت:
[1]. سخنان عبدالحمید در 4 اسفند 1402.
[2]. «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»؛[نحل/44] «(از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند!) و ما این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است، برای آنها روشن سازی و شاید اندیشه کنند!»
«... وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ...»؛[آلعمران/7] «... در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند ...».
[3]. سنن النسائی، نسائی، ج7، ص117؛ المحلى بالآثار، ابنحزم، ج12، ص282.
[4]. المحاسن، برقی، ج2، ص360.
[5]. قرب الإسناد، حميری، ص158.
[6]. تفسير العيّاشي، عياشی، ج1، ص314.
[7]. همان، ص316.
افزودن نظر جدید